سرپرست گروه کاوش لایهنگاری تل خسرو میگوید: «کسانی که جوابیه برای تخریب تل خسرو دادهاند اگر درک درستی از موضوع میداشتند و اگر میراث فرهنگی و آگاهی و خرد عمومی برایشان مهم بود میبایست این اشتباه را میپذیرفتند و با خاطیان برخورد میشد تا از تخریب بیشتر در آینده، چه برای این اثر چه برای آثار دیگر، پیشگیری شود. نه اینکه مردم و دیگران را ناآگاه و بیخبر جلوه بدهند و با دادن جوابیهای پر از اطلاعات نادرستی مثلاً به زعم خود پاسخی داده باشند! و حتی مشخص نکنند که بالاخره آیا این اداره کل اجازه تخریب داده است یا خیر؟ مسؤولیت آن را میپذیرد یا خیر؟»
به گزارش هنرنیوز؛ به دنبال انتشار خبر تخریب و پاکسازی بخشی از تل خسرو یاسوج که گفته میشد با اجازه و هماهنگی اداره کل میراث فرهنگی استان کهگیلویه و بویراحمد صورت گرفته است، جوابیهای به نام روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد در رسانههای محلی این استان (سایت بویرنیوز) انتشار یافت که به جای پاسخگویی به چرایی تخریب میراث بشری و ملی و تنبیه مسببان و کارگزاران این اشتباه جبران ناپذیر، حاوی اطلاعات و توجیههایی برای تخریب میراث فرهنگی کشور بود. این گونه جوابیهها هشداری جدی برای وضع میراث فرهنگی کشور است که هر روز خبر ویرانی بخشی از آن را در گوشه و کنار کشور میشنویم و میبینیم.
از این روی کوشیدیم با یکی از کارشناسان امر در این باره به گفتگو بنشینیم. کسی که خود سرپرستی کاوش در این تپه را بر عهده داشت و خبر تخریب این تپه از یکسو و جوابیه اداره کل میراث استان از سوی دیگر وی را تلخکام و شگفتزده کرده است. نوروز رجبی-عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرودشت و سرپرست گروه کاوش لایهنگاری تل خسرو- در گفتوگو با هنرنیوز با تأکید بر اینکه
درباره تخریب این تپه پیشتر به مدیریت میراث این استان و معاونت آن هشدارهای لازم داده شد اما آنها آگاهانه یا ناآگاهانه سستی و کاهلی کردند و نخواستند این هشدارها را جدی بگیرند، میگوید: «اینک تاوان آن سستیها و بیتوجهیها تخریب یکه تپه مهم است و در پی آن جوابیهای پر از اشتباه و اطلاعات غلط و از همه مهمتر پرهیز از پذیرش مسوولیت و بازخواست افراد دخیل در این تخریب. آدم پیش خودش فکر میکند واقعا دیگر چه باید کرد با این افراد؟! نه خود این کاره هستند و کارشان را بلدند. نه گوش شنوا دارند که از کسی مشاوره بگیرند و امور را سامان بدهند. نه هشدارها در آنها اثرگذار است. آخر سستی و کارنابلدی و سر در نیاوردن هم اندازه دارد!»
این استاد دانشگاه در ادامه اظهار میکند: «در جوابیه اداره کل میراث فرهنگی و گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد برخی اطلاعات درست و نادرست در هم ادغام شده و از آن به عنوان «تنویر افکار» عمومی یاد شده. متأسفانه این شیوه پاسخگویی رویکرد مثبت و امیدبخشی نیست و مبتنی بر نوعی توجیه، ناراست، نادرست و غیر واقعی است که در درازمدت باعث سلب اعتماد عمومی از سازمان میراث فرهنگی و متولیان این حوزه میشود. اولین بار هم نیست که شاهد چنین اتفاقی هستیم.
چند ماه پیش، اتفاق مشابهی درباره تخریب بخشی از اثر موسوم به «دو گور دوپا» در شهرستان باشت این استان رخ داد. آن اتفاق را یکی از اعضای شورای روستا آشکار و رسانهای کرده بود. همان زمان هم جوابیهای پر از حرفهای نادرست و غیرواقعی از سوی این اداره کل منتشر شد.
جدای از تخریب یک سرمایه ملّی و میراث فرهنگی، متأسفانه ادامه این روند باعث نابودی سرمایههای اجتماعی نیز میشود که قطعاً پیامدهای ناگوارتری را به دنبال میآورد.»
سرپرست گروه کاوش لایهنگاری تل خسرو میگوید: «جدای از اینکه در استان چه مرجعی مسؤول صدور این نوع بیانیهها است،
مدیریت کل سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور نیز به دلیل بیاعتنایی به اتفاقاتی که در زیرمجموعههای این سازمان رخ میدهد، باید پاسخگو باشد. شاید استمرار این موضوع و بخشی از این ضعف، متوجه ما هم باشد؛ به خاطر اینکه بیهیچ واکنشی از کنار اینگونه اشتباهات و اقدامات تأسفبار گذشتهایم.»
او ادامه میدهد: «منظور من از این اشتباهات، اتفاقهای ناگواری است که در دولت جدید روی میدهد وگرنه در دولت پیشین که اصلاً موضوع میراث فرهنگی اهمیتی نداشت. منظورم به بن بست کشاندن امیدهایی است که به تدبیر دولت بسته شده بود و حالا برخی با اقداماتشان آگاهانه یا ناآگاهانه سعی در سلب اعتماد و تخریب سرمایههایی دارند که ملی و بشری هستند.»
وی توضیح میدهد:
«کسانی که جوابیه برای تخریب تل خسرو دادهاند اگر درک درستی از موضوع میداشتند و اگر میراث فرهنگی و آگاهی و خرد عمومی برایشان مهم بود میبایست این اشتباه را میپذیرفتند و با خاطیان برخورد میشد تا از تخریب بیشتر در آینده، چه برای این اثر چه برای آثار دیگر، پیشگیری شود. نه اینکه مردم و دیگران را ناآگاه و بیخبر جلوه بدهند و با دادن جوابیهای پر از اطلاعات نادرستی مثلاً به زعم خود پاسخی داده باشند! و حتی مشخص نکنند که بالاخره آیا این اداره کل اجازه تخریب داده است یا خیر؟ مسؤولیت آن را میپذیرد یا خیر؟ متأسفانه اخبار موثق حاکی از آن است که تخریب این محوطه مهم با اجازه اشخاصی در اداره کل مربوطه بوده است یعنی کشاورزان سر خود چنین نکردند بلکه اجازه آن را کارشناسان و معاونت میراث اداره کل دادند.»
این باستانشناس اقدامات علمی انجام شده در تل خسرو را این گونه تشریح میکند: «
برای آگاهی همگان باید گفت این تپه تاکنون دو بار تعیین عرصه و حریم شده است و نه یکبار. بار اول با گمانهزنی خانم سعیدی که باستانشناس و متخصص بود. آن را دنبال و ثبت نکردند.
بار دوم سپردند به یک شخص نامتخصص که اصلاً نمیدانست لایه باستانشناختی، سفال، عرصه و حریم چیست! چون اساساً در حوزه میراث درس نخوانده بود. این برنامه دومی را که بدون هرگونه گمانهزنی و نظر تخصصی بود و اصلاً خلاف مقررات و بخشنامههای سازمان میراث بود (بخشنامه آن موجود است)، ثبت کردند. جالب اینجاست که بخشی از تپه را هم از عرصه خارج کردند و به درون حریم انتقال دادند!»
او میافزاید:
«من هم که کاوش لایهنگاری انجام داده بودم از این موضوع هیچ خبری نداشتم. حالا میگویند این بخش از تپه درون حریم بود و نه عرصه و ما اجازه کشت دادیم! عجب! پاک کردن و تخریب تپه را با عنوان اجازه کشاورزی مصادره میکنند! بیشک این موضوعات بودار و پرسشبرانگیز هستند. عرصه و حریمی که بر اساس گمانهزنی تعیین شده را قبول نمیکنند، از متخصصان هم استفاده نمیکنند، بعد در روز روشن اجازه تخریب تپه باستانی مشهوری را میدهند و میگویند اجازه کشاورزی دادیم!» رجبی میگوید: «در این جوابیه هم برای انحراف اذهان اطلاعات درست و نادرستی تلفیق و منتشر شده است.
تعیین عرصه و حریم این تپه هیچ ربطی به کاوش لایهنگاری آن نداشته است. در حالی که در جوابیه مذکور موضوع کاوش لایهنگاری آن را به تعیین عرصه و حریم ربط دادهاند که مسلماً بیربط است. اینها نشانههای هشداری است که باید آن را جدی گرفت، با اینگونه عملکردها به این دولت و امیدهایش ستم میشود. چه ستمی بدتر از سلب اعتماد سلب امید!؟»
وی درباره اهمیت این تپه اظهار میکند: «تلخسرو یا همان مرکز سیاسی و ادرای یاسوج در زمان قاجار و اوایل پهلوی یک منطقه بزرگ بود. چیزی فراتر از یک روستا بود که تا میانه دوره پهلوی همچنان بخشهای زیادی از آن پابرجا بود. آن روستا روایت و شناسنامه حقیقی زندگی مردم عادی بود که مثل یک کتاب کسی در آن دستی نبرده بود و البته بکلی در اثر ساخت و سازهای جدید پاک شد. بله! این نکته در جوابیه هم آمده است، اما مغالطاتی که به دنبال طرح این نکته میآید چه هدفی دارد و چه ارتباطی با بحث پیدا میکند؟!
از دوره قاجار و نه پهلوی فقط یک قلعه بر جای مانده است که لایههای رویی و بالایی تپه را در بر دارد و کاوشهای باستانشناسی هم آن را نشان داد. تپهای که پاک شد مطلقاً لایه پهلوی نداشت. بلکه دارای لایههای دوره قاجار، صفوی و هزاره سوم و چهارم پیش از میلاد بود.»
رجبی میافزاید: «
تازه خودشان در جوابیه هم آوردهاند که منطقه آبرفتی است و در زیر بستر کنونی لایههای باستانی داریم. اگر لایه داریم و خود میهم میدانید چرا اجازه تخریب دادید؟ مخاطب متوجه نمیشود که آیا نویسندگان جوابیه متوجه استدلالهای خودشان هستند یا خیر؟! متوجه هستند چه مینویسند یا چه برایشان مینویسند؟ درست مثل جوابیهشان که خبرگزاری دیگر مطلب را کار کرد و دنبال کرد و بقیه فقط نقل کردند آن وقت شما به مرجعی دیگر جوابیه میزنید؟! اینجاست که متوجه میشویم علاوه بر حوزه میراث حوزه روابط عمومیتان هم چندان بسامان نیست! کسی هم کوشش نکرد این را نشان دهد خودتان لو میدهید.»
سرپرست گروه کاوش لایهنگاری تل خسرو در ادامه توضیح میدهد: «از همه اینها که بگذریم
جوابیهدهندگان اجازه دهند تا در همین جایی که اجازه تخریب تپه را دادهاند و میراث بشری و ملی را تخریب کردهاند، دو گمانه کوچک باستانشناسی بزنیم تا نمایان شود آیا مکانی باستانی است یا نه؟ آیا لایه و نهشت باستانی دارد یا خیر. خانه دوره پهلوی بود یا نه؟ خاک دپو شده بود یا نه؟ لطفاً ناراستی را بس کنید. خسته شدیم از این همه زشتیهای اخلاقی که تمامی ندارد. ما که بخوبی میدانیم آنچه نوشتید واقعیت ندارید اما اگر واقعا در این بافت قوطی کنسرو، پارچه و زباله-های انسانی دیده شد تصویری از آنها را در اختیار ما قرار دهند تا پوزش بخواهیم و بپذیریم داوری ما اشتباه است. یا شما به کمک مدارک غیر قابل چشمپوشی و مستند به ما اثبات کنید اشتباه میکنیم یا اجازه بفرمایید ما به شما اثبات کنیم.»
او درپایان با تأکید بر اینکه
خیلی از پیمانکاران (یا به سخنی مشاوران) نه تنها در این استان که در همه جای کشور هیچ نسبتی با میراث فرهنگی ندارند، میافزاید: «خودشان هم بخوبی میدانند اما فقط میدانند و هیچ قصد و ارادهای برای برچیدن چنین پدیدهای وجود ندارد.
در همین استان کسی که سنگقبر کار است با میراث قرارداد مرمت و حفاظت دارد، آن هم در یک بافت مهم تاریخی. مکانیک است قرارداد مرمت دارد، آن هم در یک بافت مهم تاریخی. ریاضی خوانده قرارداد در حوزه میراث دارد. چرا؟ این اقدامات چه توجیهی دارد؟ آیا بر اساس نوعی روابط و رانت است؟ آیا این سوء استفاده از قدرت و جایگاه است؟ آن وقت درس خواندههای رشتههای مرمت، حفاظت، باستان-شناسی، معماری یا بیکار هستند یا رفتند دستفروشی و میوهفروشی و راننده تاکسی شدند. رواج مقاطعهکاری و دلالی در امور علمی و تخصصی بیشک پیامدی جز این نمیتواند داشته باشد و اگر این موضوع متوقف نشود به مراتب شاهد اتفاقات تلخ تری خواهیم بود. یک روز تمام این ناراستیها سرمان آوار میشود. پناه بردن به دامان راستی و درستی خود شکفتن و رُستن است.»