روایتی از تاریخ زورخانه در ایران؛
گودی که معرفت به بهای افتادگی میفروشد
21 تير 1391 ساعت 13:34
زورخانهها واحههای اجتماعی کوچکند. پناهی برای پهلوانان و عیاران شهر که طریق راستی در پیش گرفته بر اصول و آیین فتوت پایبندند. سردرشان را کوتاه میسازند از آن رو که سلطان و گدا سر خم کنند و فروتنی ورزند که هر دو در منش زورخانه، برابرند و مقابل نشینند.
زورخانهها واحههای اجتماعی کوچکند. پناهی برای پهلوانان و عیاران شهر که طریق راستی در پیش گرفته بر اصول و آیین فتوت پایبندند. سردرشان را کوتاه میسازند از آن رو که سلطان و گدا سر خم کنند و فروتنی ورزند که هر دو در منش زورخانه، برابرند و مقابل نشینند.
زورخانهها مطهر و صبح خیزند. هر روز بعد از فریضه نماز میزبان ورزشکارانی میشوند که عادت راز و نیاز و عبادت شبانه دارند و با دل سحر آشتیاند.
پهلوانان خواب نمیمانند که بیداری و روشنیشان را از پهلوان پهلوانان علی (ع) وام گرفتهاند. از همين روست كه سادات در زورخانه در هر كاری مقدم اند تا قدر و ارزش خود را بدانند و همچنين مهرعلی در وجود غير سادات استوارتر شود.
به زورخانه كه وارد شدی بايد كبر وغرور و منيت را از شانههایت بتكانی كه بر ورزشكاران واجب است خاك گود خانه را ببوسند تا فراموششان نشود خاكیاند و به خاك باز خواهند گشت.
زورخانه امپراتوری آنانيست كه متواضع و متفاوتند. سهامداران سادگی و افتادگی و جوانمردی، نيك انديشان نيك گوی كه معيار برتری شان در گام اول پرهيز از هر آنچه ناپسند و سپس قدرت جسم و سابقه و كسوت است.
چون لباس نشانه اختلاف طبقاتی است، بنيانگذاران ورزشهای باستانی ورزش با لباس را در زورخانه ممنوع كردهاند و تنها پيشكسوتان و سالمندان میتوانند لباس مختصر و ساده بپوشند به شرط آنكه يقه لباس خود را به نشانه رهايی از قيود و افتخارات ظاهری باز بگذارند.
زورخانهها قائل به حق پيشكسوتند. به گاه ورزش يك نفر كه از نظر سابقه حتی يك روز بر ديگران مقدم است به عنوان مياندار سايرين رهبری جمع را عهده دار میشود و داشتههايش را بیمنت منتقل میكند.که زورخانه ها جسم و روح را با هم پرورش میدهند.
سلطان هفت اقلیم هم که باشی رد و بدل کردن کلام ناپسند، زخم زبان و کنایه و ورود افراد نابالغ به زورخانه ممنوع است
رخصت، به گاه ورزش انفرادی واجب است و اگر پهلوانی رسم اجازه گرفتن را به جا نیاورد از اعتبار خود کاسته است.
نماینده شرع، انصافدهنده و داور در زورخانه مرشد است. همیشه (حق)_صلوات، ضرب، زنگ_ با اوست و کسی جز او حق جلوس (سردم ) را ندارد.
آغاز و پایان ورزشهای زورخانهای دعاست که نقطه اوج پهلوانی عشق و ارادت به ولایت، امامت است، که تنها حق (علی) سلطان فتیان عالم و امام شیعه و اولادش است .
تشویق ورزشکاران شیرین کار عباراتی چون (ماشاالله) و (هزارماشاالله ) است و کلام دیگری رایج و جایز نیست.
تاریخ زورخانه
نتایج حاصله از کاووشهای باستانشناسی و بین النهرین حاکی از آن است که زورخانهها متعلق به دوران قبل از اسلام است و حداقل قدمتی ۴۵۰۰ ساله دارد. اهمیت این امر تا حدی است که مهرداد بهار به مقایسه معماری زورخانهای و ورزشهای باستانی با معماری معابر مهری و آیین مهری از ادیان قبل از اسلام پرداخته است.
با ورود اسلام به ایران زورخانه در کالبد و چارچوبی دیگر گونه و جدید با محتوایی در غالب نهضتهای عیاری و شاطری ظاهر شده تا آن زمان که تصوف اسلامی رایج میشود. در این عقیده که آداب و رسوم تصوف از زمان صفویه وارد زورخانه شده، شبهه بسیار است؛ چرا که طریقه فتوت که سائقه جوانمردی و خوی پهلوانان و زورمندان ایرانیست از شعب پنجگانه تصوف، مدتها قبل از صفویه مورد پذیرش واقع شده است. دیگر آنکه بنای زورخانهها شباهت بسیاری به تکایا و خانقاههای متصوفه دارد و اصطلاحات زورخانهای نیز سردم (جایگاه مرشد) پیش از صفویه نیز رایج بوده است.
قرن هفتم هجری به تدریج سنت زورخانه به شکل ورزش باستانی و زورخانههای امروزی نمایان میشود. (اوکتای قای آن) پسر و جانشین چنگیز خان را از طرفداران و شخصیتهای تاثیرگذار در رواج این ورزش میدانند. گواه این ادعا آنکه عطا الملک جوینی در کتاب جهانگشای جوینی از دو کشتی گیر که مورد عنایت وی قرار گرفتهاند نام میبرد که یکی از آنان پهلوان فیله همدان بوده است.
قرن هشتم در تاریخ زورخانه به نام معروفترین پهلوان ایرانی بر میخوریم. (پوریای ولی) شاعر و عارفی بزرگ که مانند هم کیشانش که در این قرن زیستهاند بر شاهان شوریده، ترحم میکرد و در مظلوم نوازی شهره بود. قرن هشتم ورزشهای زورخانهای تجلی اجتماعیتری به خود می گیرند گواه آنکه در این قرن شورش سربداران از عیاران و کشتیگیران و برگزاری مسابقات پر مخاطب کشتی و زورآزمایی را شاهد هستیم.
قرن ۹ را قرن پر آوازهترین پهلوانان ایرانی میدانند (یوسف ساوی). به گفته تاریخ، بیجارپور آیین پهلوانی و ورزش باستانی را از ایران به هند برد و بعد از رسیدن به سمت سرداری سلطان محمد شاه بهمنی عاقبت در سال ۸۹۷ ه.ق به سلطنت رسید و به لقب عادلشاه معروف شد.همین سال است که وی و فرزندانش به مذهب شیعه گرویده و تا سال ۱۰۹۷ بر قسمتی از هند سلطنت می کنند.
قرن ۱۱ هجری قمری زورخانه به شکوه خود میرسد در همین قرن است که مذهب در این مسلک به صورت جدی وارد شده و اثرات آن قابل مطالعه و بررسی است. از قرن ۱۱ کتابی به نام (رستم التواریخ)به تالیف محمد هاشم موسوی صفوی اصفهانی متخلص به آصف در دسترس است که در باب پهلوانی و ورزش باستانی آورده است:( در زمان شاه سلطان حسین در کنار مقامهایی چون حکیم باشی منجم باشی و.. مقامی به نام پهلوان باشی بوده است و این امر خود سبب ایجاد دستگاهی به منظور رسیدگی و اداره امور مربوط به ورزش باستانی و .. را به وجود آورده است. باید توجه داشت که باشیها در آن زمان از رجال موثر دربار بودهاند.
مردم نیز در آن زمان به دلیل ثروت و مکنت دوره صفویه سنگین بار و راحت طلب بودهاند و اکثرشان به کشتی گیری میپرداختند و چون مجازاتی در کار نبود مانند شیر مست به یکدیگر دستبرد میزدند و بعضی با قدرت پهلوانی از داشتن اخلاق محروم بودهاند.
اما قرن ۱۲ دوران نادر شاه افشار و کریم خان زند که از پر مشقتترین ادوار کشور است و مردم از آسایش کمتری برخوردارند ورزش زورخانهای همچنان از رونق برخوردار است. از پهلوانان این دوره پهلوان کبیر اصفهانی و پهلوان لندره اصفهانی را می شود نام برد .
از قرن ۱۳ دوران آقا محمد خان قاجار و فتحعلیشاه آثار و تصاویری از زورخانه در دسترس است. در این دوره در کنار مسجد و تکایا زورخانه دایر است. روزگار ناصرالدین شاه را هم که اوج این ورزش میدانند. روزگاری که میدان ارگ تهران همه ساله میزبان رجال و تماشاچیانی میشد که برای تماشای کشتی گیری و سایر ورزشهای باستانی میآمدند. در آن عصر پهلوانی نوعی منصب درباری نیز بود و چون ناصرالدین شاه علاقه ویژه به این مهم داشت رجال نیز خود را علاقمند مینمودند حتی هر یک زورخانههایی تاسیس کرده و با تامین کلیه مخارج، کشتیگیران و ورزشکاران را دور خود جمع میکردند. یزدی بزرگ و پهلوان اکبر خراسانی (آخرین پهلوان رسمی پایتخت در عصر قاجار) از پهلوانان همین عصر هستند.
پهلوی اما دوران انزواست برای زورخانه. در این دوره ورزشهای باستانی از بطن فرهنگ و باور مردم رخت میبندد و تنها جلوه یک رفتار ورزشی را به خود میگیرد و ریشهها،اعتقادات و باورها پشت سر جا میماند.
معماری زورخانهها
زورخانهها به طور سنی در درون کوچه پس کوچهها در محله پیشهوران و در مرکز مردمیترین محلهها ساخته میشد. میتوان گفت آنها قلب پر تپش محله و مرکز ثقل تربیت جوانمردان و پاکانشان را در جریان زندگی روزانه تودهها به نمایش میگذاشتند.
زورخانهها دارای بامی گنبدی شکل هستند و گود آنها پایینترین سطح کوچهها قرار دارد. دلیلش به روایتی آنست که این نوع ساختار از میترائیسم الهام گرفته شده که معتقد است برای ستایش نور و روشنی باید در تاریکی جای گرفت .
گروهی بر این باورند که ( گود زورخانه) تقلید از حوضی است که وسط خانهها بنا میشد و سبب آن را فرهنگ (کاریزماتیک) و اهمیت و قداست آب میدانند که هماره برای ایرانیان نماد حیات و باروری است.
زورخانهها در ورودی کوتاهی دارند به گونه ای که فردی که وارد و خارج میشد خود را خم میکرد. این نوع معماری دارای فلسفه زیبا و انسانیست زیرا شخص در هنگام ورود به زورخانه بدون زبان و کلام به دیگران ادای احترام میکند و این در ترکیب زورخانه نیرومندی و فروتنی است.
موسیقی در زورخانه
از روزگاران کهن اجرای حرکات ورزش باستانی با نواختن زنگ و خواندن اشعار حماسی و دینی و عرفانی همراه بوده است و آهنگ ضرب مرشد، ریتم و.. را سرعت و شدت توالی حرکت ورزشکاران را تعیین میکند.
تحقیق درباره نقش موسیقی در ورزش امری جوان و نو پاست اما آنچه مسلم است اولین مقاله را یک روانپزشک فرانسوی به نام دکتر توماس تهیه کرد.او معتقد بود موسیقی نقش بسزایی در کشتی دارد و حرکاتی که هنگام کشتی صورت می گیرد با آوای سازی که نوازنده بر آن میکوبد منطبق است.
در کشتیهای گیله مردی، لوچو و باوج تالش و همچنین کشتی محلی تنکابن موسیقی اهمیت فراوان دارد و برای آن از نقاره و سرنا بهره میگیرند.
در ورزش زورخانهای قدرت و سلامت بدن با پالایش روحی همگام است و در این عرصه ورزش هنر ادب و موسیقی نیز به وحدت وجود دست مییابند.
سایت ایران وطن می نویسد:« ملودی موسیقی زورخانهای در گذشته با سازهای مختلفی مثل نی ضرب و سه تار همراه بود اما امروز تنها آواز به همراه ضرب مرشد در زورخانه رایج است.»
اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز نقش مهمی در اجرای رسوم زورخانه ایفا میکند اشعاری رزمی و حماسی که شور و غرور ملی را در ورزشکاران افزون میکند.
مطهره کشاورز
کد خبر: 43331
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdfs0o.yt0ss6a22y.html