هوشنگ جاوید در گفتگو با هنرنیوز؛
قلیچ انوری نخستین فردی بود که دو تار نوازیاش از رسانه ملی پخش شد
25 تير 1392 ساعت 10:13
مرگ قلیچ انوری یکی از برجستهترین هنرمندان موسیقی نواحی ایران سبب شد تا از زبان یکی از محققان موسیقی نواحی ایران درباره این هنرمند جویا شویم.
شما شناخت جامعی از این هنرمند داشتید.از سابقه آشنایی خود با قلیچ انوری بگویید.
قلیچ انوری استاد بزرگی بود. آشنایی من با او به سال ۱۳۶۵ باز می گردد. دوستی نزدیکی با او داشتم. این هنرمند زحمات بسیاری برای موسیقی ترکمن متحمل شد.
قلیچ از هنرمندان فعال در عرصه موسیقی بود. از فعالیتهای این هنرمند پیشتاز پس از انقلاب سخن بگویید.
قلیچ انوری از نخستین هنرمندانی بود که پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی، هنرش را در خدمت انقلاب قرار داد. او با ارائه آثارش در زمینه هنر انقلاب و با موضوعات دفاع مقدس و جهاد سازندگی به زبان و ملودی موسیقی ترکمن در صدا و سیما هنر و فرهنگ موسیقی ترکمن را از رسانه معرفی کرد. به راستی او موسیقی ترکمن را به سمت هنری انقلابی برد. علاوه بر آن که او نخستین فردی بود که دو تار نوازیاش از رسانه ملی به نمایش در آمد. هم چنین از اولین افرادی بود که هنر دوتارنوازی ترکمنی را پس از انقلاب به کشورهای همجوار حتی ترکمنستان برد و ثابت کرد که در ایران این هنر نمرده و هنوز هنرمندانی دارد. پس از معرفی دوتارنوازی ترکمنی به ترکمنستان بود که گروهی در زمینه معرفی هنر ترکمن فعال شدند.
پس میتوان گفت جامعه موسیقی نواحی ایران برجستهترین هنرمند خود را در زمینه دوتارنوازی ترکمنی از دست داده است؟
بله؛ حالا جالب بود که در سالهای اخیر بسیاری هنرش را مورد نقد و حتی ابطال قرار میدادند، و ادعا میکردند قلیچ انوری چیزی نمیداند. در حالی که با او کار کرده بودند و نوازندگی را در کنار او آموخته بودند و اصالت هنرش را میشناختند. من واقعاً متأسفم که چنین اظهار نظرهایی را درباره قلیچ شنیدم. به هر حال قلیچ رفت!
این هنرمند تا اواخر عمرش فعالانه در عرصه هنر دوتارنوازی ترکمن فعالیت میکرد. از آخرین کارهای قلیچ سخن بگویید.
از آخرین کارهای او زنده کردن نقل و روایتگریهای قدیم ترکمنی با دوتار نوازی ترکمنی بود. وقتی پیشنهاد این کار را به قلیچ دادم آن را پذیرفت و به سرعت و سختکوشانه پیگیری کرد.
داستان «ذبح اسماعیل» و داستان «کبوتر و شهباز و مرغ علی» را دوباره روایت کرد و البته باید گفت این کارها را زنده کرد. اجرای این داستانها در تالار رودکی و در برنامهای ویژه توسط قلیچ انوری در برنامهای که ویژه نقل و نقالی در ایران و در بنیاد رودکی بود؛ به روی صحنه رفت. بعد هم در جشنواره موسیقی آئینی همین برنامه را اجرا کرد. ذبح اسماعیل را نیز برای صدا و سیمای مرکز گلستان ضبط کرد و در واقع به ثبت رساند.
متأسفانه باید گفت این هنرمندان تا وقتی زنده هستند کسی به آن ها توجه نمیکند و وقتی از دنیا می روند تنها میتوانیم بگوییم حیف که رفتند!
به باور شما بزرگترین خطر در حیطه موسیقی نواحی ایران چیست؟
در حقیقت باید گفت آن چه در مورد موسیقی نواحی ایران نگران کنندهاست؛ بی توجهی به گونههای مختلف آن است. در واقع گرایش به این موسیقی اصیل با رواج گونههای مختلف موسیقایی هر روز کم و کمتر میشود و نسل تازه کمتر به آموختن و حتی شنیدن آن اقبال دارند.
از سوی دیگر موضوع نگرانکننده دیگری نیز وجود دارد و آن دوری از اصالت در نواختن این گونه از موسیقی است. جوانانی که به سمت موسیقی نواحی کشیده میشوند؛ از نت اسم میبرند و سعی دارند این گونه موسیقایی را با نزدیک کردنش به ردیف دستگاهی موسیقی ایرانی به باور خود اصلاح کنند. در حالی که باید گفت موسیقی نواحی به سبب اتفاقات خاص ریتمیک خود حایز ارزش است و در صورت تغییر در فرمهای موسیقایی دیگر نمی توان نام موسیقی اصیل بر آن گذاشت. این موسیقی ریتم خاص خود را دارد و نمی توان آن را با موسیقی دستگاهی به سمت تعالی برد. موسیقی نواحی در دست نسل بعد دچار تحول میشود. نزدیک کردن به ردیف و دستگاه هنرهای موسیقی نواحی را دگرگون میکند. البته نمیتوان چیزی گفت؛ چرا که ما تصمیم گیرنده نیستیم. واقعیت این است که در حال سقوط از اصالتهای موسیقایی هستیم.
و کلام آخر؟
موسیقی نواحی ایران برآمده از بطن مردم و نه در نظام پادشاهی است. در واقع موسیقی نواحی از آداب و رسوم مردم گرفته شده و هر روز با تحولاتی که آن ها بدان احساس نیاز کردند؛ کامل تر شده است. به بیان روشن میتوان موسیقی نواحی را هویت فرهنگی مردم در شکلی انتزاعی دانست. ریشههای آداب و رسوم و جشنها در این هنر به بار نشسته و میبینیم که موسیقی نواحی ایران برای مناسبتهای گوناگون غم و شادی و برداشت محصول و مناسبتهای آئینی به کار رفته و به جرأت می گویم اگر ثبت نشود باید بنشینیم و نابودی اش را نظاره کنیم.
کد خبر: 61061
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdfz09.yt0f96a22y.html