موسوی گرمارودی:
شعر به هیچ وجه توصیهپذیر نیست
27 شهريور 1389 ساعت 10:41
شعر به هیچ وجه توصیهپذیر نیست، شعر خودش به سراغ شاعر میرود و توصیه زمانی درست است که شما به سراغ شعر بروید و درست در زمانی که شما به سراغ شعر بروید، فرار میکند.
دکتر علی موسوی گرمارودی در سال ۱۳۲۰ خورشیدی در قم بدنیا آمد. مدرک کارشناسی خود را در رشته علوم قضایی و کارشناسی ارشد و دکترای خود را در رشته ادبیات فارسی از دانشگاه تهران گرفت. او سالهاست در عرصه شعر و ادبیات کشور حضور موثر داشته و راهاندازی و مدیریت ماهنامه ادبی گلچرخ نمونهای از تلاشهای اوست.
«سرود رگبار»، «عبور »، «در سایه سار نخل ولایت»، «چمن لاله» ،«خط خون»، «صدای سبز»، «گوشواره عرش» و «آغاز روشنایی آیینه» عنوان تعدادی از مجموعه اشعار منتشر شده علی موسوی گرمارودی، این «چهره ماندگار بخش شعر در سال 1385» از پیشتازان شعر آیینی شناخته مىشود و البته دستی هم بر داستاننویسی برای نوجوانان دارد که در این زمینه هم «داستان پیامبران» او معروفتر از سایر آثارش محسوب میشود.
گرمارودی که تخیل بسیار زیبا و رسا و تاثیرگذار او در شعر آیینی، زبانزد خاص و عام است، در خصوص سرایش شعر، معتقد است: «من آنچه را بر زبان شاعر مىآید و بر کاغذ نوشته مىشود، درخت صاعقهزدهاى مىبینم که روى زمین افتاده است. اگر گفتهاند: من گنگ خوابدیده و عالم تمام کر / من عاجزم زگفتن و خلق از شنیدنش... مىتواند درباره همان جلوه نا پیداى شعر گفته شده باشد. آنچه از یک شعر ناب برکاغذ یا زبان مىآید در واقع تنها صورت ناظم و مرحله هبوط آن اصل اعلاست. آنچه ما از یک شاعر مىخوانیم و مىبینیم آن درخت برپاى ایستاده در جنگل سبز خاطر او نیست. توسکایى است که آذرخش خلاقیت شاعر بر آن گرفته است و آن را پیش پاى ما افکنده است.»
به گزارش هنر نیوز به نقل از خبر انلاین،اگرچه این روزها استاد کمتر با رسانهها همنشینی دارد اما به بهانه 27 شهریور، بزرگداشت مقام استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی با او دقایقی همراه شدیم.
***
روز 27 شهریور به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری شده است به نظر شما آیا به صرف یک نامگذاری میتوان کمکی به پیشرفت و ارتقای شعر کرد؟
بهتر بود در نامگذاری یک روز به نام روز شعر و ادب فارسی با دنیا هماهنگ میشدیم چرا که در تمام دنیا اول مارس برابر با نوروز خودمان روز شعر و ادبیات نامگذاری شده است و ما هم میتوانستیم این روز را به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کنیم، اما حالا همه میدانند این روز، روز شعر نیست بلکه روز بزرگداشت استاد شهریار است که به این عنوان نامگذاری شده است چنانکه روز 20 مهر را به عنوان روز حافظ نامگذاری کردهاند و یا اینکه در اردیبهشت روزی را به نام بزرگداشت سعدی نام نهادهاند.
البته کاملا سزاوار است که روزی را به نام استاد شهریار نامگذاری کنند، اما به نظر من تداومی که روزهای شعر دارد، میتواند هر از گاهی تنور شعر را گرم کند، اما با این وجود ما شاعران بسیاری داریم که روز ندارند؛ مثلا شاعرانی مثل نظامی، کمالالدین اصفهانی، کمال خجندی، سلمان ساوجی، ناصر خسرو و... که اینها در تقویم روز خاصی را به خود اختصاص ندادهاند. بنابراین اگر میخواهیم تنور شعر در کشور گرم باشد یکی از راهها این است که بر اساس 365 روز سال در هر ماه یک روز هفته را به نام یکی از ستارگان ادبیات فارسی نامگذاری کنیم که تقریبا در این تعداد روزها میتوانیم یاد و نام 52 شاعر برجسته را گرامی بداریم و در تمام طول سال نیز یک پیوستگی ادبی و فرهنگی ایجاد کنیم؛ همچون دانههای یک تسبیح که نخ اتصالشان، شعر و ادبیات است.
با این حال، در حال حاضر فضای شعری کشور را چگونه میبینید؟
امروز استعدادهای درخشانی در میان جوانان میبینم و بر همین اساس چون معتقدم که پایه و اساس شاعری واقعی، «قریحه» است و به همین دلیل استعدادهای درخشان امروز، نوید بخش آینده است و آینده کشور در حوزه شعر، امیدوارکننده است.
در حوزه «شعر جوان» نیز وضع به همین صورت است در واقع نسل ما امروز آرد را بیخته و الک را آویخته است. البته این نکته را نیز باید یاد آوری کرد که از بین کسانی که قریحه خوبی دارند تنها افرادی پیشرفت میکنند که ابزار و زمینه پیشرفت را فراهم آورند به صرف «قریحه خوب» نمیتوان موفق شد به عبارتی در عرصه شعر و شاعری وضعیت مثل آواز و موسیقی است؛ شما چوپان بیسوادی را در نظر بگیرید که صدای بسیار خوبی داشته باشد، اما برای پرورش این استعداد خداداد، باید آموزشهایی مرتبط با تارهای صوتی ببیند، به کلاس آواز برود، ردیفهای موسیقی را بشناسد و...
چنانکه میدانیم استادانی مثل استاد شجریان تنها به صرف ذوق و قریحه خدادادی به این مرتبه و مقام دست نیافتهاند بلکه برای رسیدن به آن زحمات بسیاری را متحمل شدهاند و سالهای سال درس موسیقی آموختهاند و یک شبه استاد نشده اند؛ وگرنه ما آدمهای خوشآواز بسیاری داریم اما آنهایی که جلوترند بیشتر آموختهاند، در شعر نیز وضعیت همینطور است و شاعری که میخواهد ذوق خدادای خود را ارتقا بخشد باید دانشهای وسیعی مرتبط با شعر را بیاموزد تا بتواند قریحه خود را شکوفا سازد.
شما به عنوان پیشکسوت آیا توصیهای برای شاعران جوان دارید؟
شعر به هیچ وجه توصیهپذیر نیست، اصلا به نظر من نمیتوان توصیهای به شاعران کرد چرا که شعر خودش به سراغ شاعر میرود و توصیه زمانی درست است که شما به سراغ شعر بروید و درست در زمانی که شما به سراغ شعر بروید، شعر فرار میکند، اما در بخش بیرونی شعر اگر بخواهم توصیهای به شاعران داشته باشم همان مثال آوای خوش است که با تلاش و کوشش و آموزش و یادگیری شکوفا میشود و شاعری که در خود استعداد شاعری میبیند نیز برای شکوفاسازی این ذوق درونی باید سخت بکوشد؛ برای نمونه یک جوان با استعداد باید تمام دیوانهای شعری را از حنظله بادغیسی تا نیما و از نیما تا شاعران امروز بخواند تا شعرش به لحاظ فرم و محتوا پختهتر شود و با هنجارهای زیباشناسی هماهنگتر شود؛ اینگونه است که شعر او هم پرمحتوا و البته تاثیرگذار میشود.
مقام معظم رهبری در دیدار اخیر خود با شاعران دغدغههایی را در زمینه شعر مطرح کردند که یکی از این دغدغهها تاکید بر تشکیل انجمنهای ادبی بود، آیا این نکته با روند رو به رشد فضای شعری در کشور ارتباط دارد؟
به نظرم در زمینه شعر ما باید همواره تنور شعر را گرم نگه داریم و برای رسیدن به این منظور باید جاهایی را داشته باشیم که شعر شاعران در آنجا مورد نقد و بررسی قرار گیرد در واقع فرمایشات مقام معظم رهبری نیز بر همین حول و محور بود.
منظور ایشان از ایجاد انجمنهای ادبی، تشکیل جلسات کلیشهای نبود حتی ایشان انجمن ادبی که استاد قهرمان در مشهد اداره میکنند و یا انجمن ادبی مرحوم نگارنده در مشهد که زمانی خود من نیز در آن بودم را مثال زدند چرا که شعر شاعران در این انجمنها نقد و بررسی میشد و جوانترها به دست پیشکسوتها آموزش عملی و رودررو می دیدند نه اینکه در یک جایی جمع شوند خودشان شعر بخوانند و خودشان نیز خوششان بیاید و... تاکید رهبری بر این امر بود که شعر باید در جایی که خواند میشود مورد نقادی قرار بگیرد و بهترین فضا برای این ارتقا و غنی سازی شعر، انجمنهایی از این نوع است نه انجمنهای کلیشهای، چرا که عیار شعر تنها با نقادی صحیح است که بالا میرود.
در مقابل فضای شاعران، امروز فضای مخاطبان شعر را چگونه میبینید؟
به دستهبندی مخاطب اعتقاد ندارم؛ مخاطبان شعر از هر قشری هستند؛ از گروه عام جامعه تا مخاطبان خاص. مثلا «ضیاء موحد» طوری شعر میسراید که برای مخاطبان خاص است و در مقابل ممکن است کسی پیدا شود و طوری شعر بسراید که عموم جامعه بتوانند با آن ارتباط پیدا کنند و مانوس شوند چون که شعر وی با زبان آنها و زبان مردم آشناتر است بنابراین نمیتوان مخاطبان شعر را تقسیم بندی کرد.
عدهای از شاعران علاقه بسیاری به پیچیدهگویی و استفاده از واژههای غربی در اشعارشان دارند و در اشعارشان حتی از سبکهای اشعار ترجمهای بهره میگیرند آیا این مسئله میتواند به شعر فارسی آسیب برساند یا خیر؟
صحبت درباره این مسئله یک بحث فنی پیچیده است و در این فرصت اندک نمیتوان درباره آن صحبت کرد در واقع این نوع شعرها طرفداران و مخالفانی دارد اما به قول پروین اعتصامی «در دست روزگار بود تازیانهای»...به نظرم زمان بهترین غربال برای گزینش اشعار خوب و بد است؛ این زمان است که اشعار ماندنی را نگه میدارد و اشعار ضعیف و بد را از یاد میبرد در حال حاضر نیز با آنکه برخی از افرد بعضی از قالبها را کارآمد نمیدانند، اما من با نظر اخوان ثالث موافقم که میگفت: «همه قالبها میتواند باقی بماند البته به شرطی که شاعر آن قالب باشد و شعری بگوید که متفاوت و ناب باشد».
بنابراین اگر شاعر قالب خاصی در هر دورهای باشد و شعر متفاوت و زیبا بسراید آن شعر ماندنی خواهد بود. بیگمان اشعاری که بدون ریشه و از باب تقلید سروده میشود تا شاید خلاء خاصی را پر کند از آنجایی که قریحه واقعی در این اشعار نمود ندارد، نمیتواند برای شعر و اهالی شعر نگران کننده باشد چرا که خود به خود در جریان گذر زمان، از یادها محو خواهد شد.
گفت وگو ازمریم یکرنگی
کد خبر: 16818
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdjj0f.yt09f6a22y.html