سازنده مستند آذریزدی:
زندگی او در سالهای پایانی تراژیک بود
خبرگزاری فارس , 24 تير 1391 ساعت 10:55
اصولا وقتی یک اثر مخاطب نداشته باشد، آن اثر در حال فراموش شدن است. من در این اثر در پی این بودم که نشان دهم ما در این سالیان چه کار کردهایم که مخاطبان این نویسنده در حال ریزش هستند.
پوریا آذربایجانی در خصوص ساخت مستند زندگی مهدی آذریزدی گفت: ساخت این مستند پیشنهادی از آقای محمد داوودی، تهیه کننده، این اثر بود. آقای داوودی بنا داشتند مستندی در مورد زندگی آقای آذریزدی تهیه کنند و پیشنهاد این کار را به من دادند. از آنجا که من با این نویسنده از دوران کودکی آشنا بودم، از ارتباط نزدیک با نویسنده خیلی خوشحال شدم و از این پیشنهاد استقبال کردم.
* در سالیان اخیر اقداماتی کردهایم که خوانندگان آثار آذریزدی ریزش کردهاند
آذربایجانی در مورد نگاه منتقدانه مستند «پیرمرد و دنیا» در آغاز و عدم آشنایی نوجوانان این روزگار با آثار آذریزدی گفت: شخصیتی مثل آذریزدی، در ادبیات کودک و نوجوان ایران شخصیت تاثیرگذاری محسوب میشود. آذریزدیبه مانند هوشنگ مرادیکرمانی و صمد بهرنگی و بسیاری از نویسندگان دیگر در ادبیات این مرز و بوم تاثیرگذار بوده است. اما متاسفانه در حال حاضر وضعیتی وجود دارد که مخاطبان اصلی آثار آذریزدی که نوجوانان محسوب میشوند، ارتباطی با نویسنده و آثار وی ندارند. از این رو تصمیم گرفتم که در ابتدای مستند این وضعیت به چالش کشیده شود.
وی در ادامه افزود: اصولا وقتی یک اثر مخاطب نداشته باشد، آن اثر در حال فراموش شدن است. من در این اثر در پی این بودم که نشان دهم ما در این سالیان چه کار کردهایم که مخاطبان این نویسنده در حال ریزش هستند. گویا حواسمان به این موضوع نبوده و از کودکان و نوجوانان غافل ماندهایم. این در حالی است که آذریزدی نویسنده کودک و نوجوان است اما نوجوانان ما این نویسنده را نمیشناسند و آن را فراموش کردهاند. از این رو در این مستند از این دیدگاه به آذریزدی پرداختم که جامعه کنونی ما تا چه اندازه پذیرای چنین شخصیتی است.
*آذر یزدی میگفت: بدم میآید که مشهور شوم زیرا نمیتوانم مطالعه کنم
پوریا آذربایجانی در مورد مدت زمان ساخته شدن این مستند گفت: ساخت این مستند نزدیک به ۱ سال زمان برد. این مستند به صورت تکهتکه ساخته شد زیرا آذریزدی همیشه خود را در اختیار ما قرار نمیداد. در طول ساخت این مستند وی جمله معروفی داشت و همواره میگفت: «من بدم میآید از اینکه مشهور شوم. اگر مشهور شوم، افراد تازهای من را میشناسند و این افراد سراغ من را خواهند گرفت و وقت من با آنها خواهد گذشت. این اجازه نمیدهند به نوشتن و خواندن کتاب بپردازم.» از این رو در ساخت این مستند مجبور بودیم خود را با وی تطبیق بدهیم.
آذربایجانی در مورد نامهنگاری خانم سیما وصلیراد با آذریزدی و خوانده شدن بخشی از این نامهها در این مستند گفت: زمانیکه تصمیم گرفتیم مستند آذریزدی را بسازیم، تحقیق مستند به عهده خانم وصلیراد بود. خانم وصلیراد قبل از شروع ساخت مستند برای اینکه ارتباطی غیر از ارتباط این مستند با آذریزدی برقرار کند و صمیمیت بیشتری با ایشان بوجود آورد، شروع کرد به نامهنگاری با آذریزدی و این نامهنگاری ها ادامه پیدا کردند. بعد از اینکه شروع کردیم به ساخت فیلم مستند، به این نتیجه رسیدم که میشود از این نامهها در درون مستند استفاده کرد. مضمون نامهها به گونهای بودند که به مانند موتیفهایی بخشهای مختلف این مستند را به یکدیگر ارتباط میدادند. از سوی دیگر این نامهنگاری چون در یکسال واپسین از عمر آذریزدی نوشته شدهاند فضای این زندگی وی در سالهای پایانی را به خوبی نمایش میدهند.
*در مستند آذریزدی میخواستم تمام زوایای زندگی این نویسنده را نشان دهم
آذربایجانی در مورد استفاده از منتقدین ادبی و اطرافیان آذریزدی برای روایت زندگی این نویسنده کودک و نوجوان گفت: وقتی که تصمیم گرفته شد که چنین مستندی ساخته شود، از همان ابتدا بنا را بر این گذاشتیم تا به مهدی آذریزدی از چند زاویه مختلف نگاه کنیم. زاویه اول این مستند به کار آذریزدی در گردآوری داستانهای کهن برای کودکان و نوجوانان و زندگی نویسندگی وی میپرداخت.
وی افزود: دیدگاه دوم این مستند، آذریزدی را از نگاه دیگران مورد بررسی قرار میدهد که این دیگران افرادی هستند که به نحوی با وی در ارتباط بودهاند؛ آقای جعفری موسس انتشارات امیرکبیر کسی که باعث شده این کتابها برای اولین بار منتشر شوند، آقای رحماندوست که مدتی با وی در ارتباط بوده، خانم میرهادی که عضو شورای کتاب کودک بوده و با وی ارتباط داشته و .... این نگاهها باعث میشد تا نگاه دقیقتری به زندگی آذریزدی داشته باشیم. در بخش دوم هر یک از این منتقدان از منظر خودشان به آذریزدی میپردازند.
آذربایجانی خاطر نشان کرد: در منظر سوم هم به احوالات شخصی و زندگی آذریزدی در سالهای اخیر پرداخته شده است که زندگی خصوص و ماجراهای خصوصی زندگی وی به نمایش درآمده است. در این بخش ارتباط عجیب وی با پسرخوانده و خواهرزاده وی نشان داده شده است.
*در سالهای واپسین آذریزدی زندگی بسیار تراژیکی داشت
وی در ادامه افزود: این موارد موجب میشد تا ما زوایای مختلف زندگی نویسندهای را که تا این اندازه معروف بود را بکاویم. همچنین به لایههای زندگی خصوصی وی نیز نفوذ کنیم و بیننده را با چند و چون زندگی این نویسنده ادبیات کودک و نوجوان بیشتر آشنا کنیم. آذریزدی در سالهای پایانی، زندگی بسیار تراژیکی را داشت. در حالی که بسیاری از منتقدان وی را چهرهای ملی قلمداد میکنند اما وی خواهرزادهای دارد که منتظر است آذریزدی بمیرد تا چند دُنگ از خانه وی را به ارث ببرد.
*آذریزدی به عشق خواندن و نوشتن زندگی میکرد
آذربایجانی در مورد شخصیت آذریزدی گفت: آذریزدی یکی از شخصیتهایی بود که در حال حاضر نظیر آنها بسیار کم است. به نظر من در این دوره و زمانه اساسا آدمهای بزرگ کم هستند و دیگر به آن معنا که در گذشته بودند وجود نخواهند داشت. در حال حاضر من یا هر کس دیگری که قصد انجام کاری را داشته باشیم در ابتدا به دنبال منافع مادی خود هستیم، اما آذریزدی شخصیتی بود که یک داستان را فقط به خاطر خود داستان مینوشت. آذریزدی در تمام زندگی خود به این فکر نکرده بود که این کتابها را بنویسد تا از این طریق پولدار شود یا تغییری در وضعیت زندگی وی بوجود آید. آذریزدی فقط کتابهایی را میخواند و به زبان ساده بازنویسی میکرد؛ تنها به عشق خواندن و نوشتن. این اتفاق بسیار ویژهای است که در زمان حال کمتر با آن مواجه میشویم.آذریزدی زندگی بسیار درویشانهای داشت و بسیار کم نیاز بود.
آذربایجانی در مورد خاطراتش از زمان ساختن این مستند گفت: تمام ساختن این مستند برای من خاطره بود. همین که در کنار مهدی آذریزدی قرار گرفتم و در کنار دیگر بزرگان ادبی ایران به گفتگو پرداختم، برای من اتفاق بسیار مهمی بود و هر لحظه آن برای من مغتنم بود.
کد خبر: 43395
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdks0o.yt0sn6a22y.html