داوود اميريان؛

ادبيات دفاع مقدس ما ايدئولوژيك است

31 شهريور 1389 ساعت 10:50


داوود اميريان نويسنده گفت: مهمترين تفاوت بين ادبيات دفاع ايران با ساير ملل اين است كه ادبيات دفاع مقدس ما ايدئولوژيك است.
به گزارش هنر نيوزبه نقل از فارس با داوود اميريان درباره اوضاع ادبيات دفاع مقدس، برگردان اين آثار به زبان‌هاي مختلف، ويژگي‌هاي داستاني؛ انتشارات، جوايز و نظاير آن به گفتگو نشسته‌ايم كه در ادامه مي‌آيد:
* ادبيات مقاومت با شليك اولين گلوله آغاز مي‌شود
همانطور كه مي‌دانيد ادبيات جنگ؛ در بسياري از كشورها وجود دارد و تفاوت روايت آن‌ها با هم به شرايط مهاجم يا مدافع بودن و شرايط فرهنگي اجتماعي آن جامعه بستگي دارد. مي‌خواهم بپرسم مهمترين تفاوت روايت ادبيات دفاع مقدس ما با ادبيات جنگ در كشورهاي ديگر در كجاست؟
مي‌گويند، با شليك اولين گلوله ادبيات مقاومت آغاز مي‌شود، پس اين رخداد خاصه كشور ما نيست. هر كشوري كه با جنگ - خواسته يا نا‌خواسته - درگير بوده با اين گونه ادبيات آشناست و نويسندگانش از اين رخداد بسيار نوشته‌اند. اما در اين ميان، مهمترين تفاوت بين ادبيات دفاع ايران با ساير ملل از جمله لهستان شوروي و چين، همانا «ايدئولوژيك بودن» دفاع ما بود. جنگ‌ در كشورهايي كه نام بردم؛ اغلب با گرايشات ناسيوناليستي و ميهن‌پرستي همراه بود؛ به اين معنا كه شايد مهمترين هدف مردم براي تهاجم يا دفاع، سرزمين‌شان بود و اين كه بتوانند از خاك خود دفاع كنند؛ اما در دفاع ايران مساله به شكل ديگري بود. در اين درگيري دو جبهه ايجاد شده بود. جبهه حق و جبهه باطل. به بيان ديگر در اين درگيري ما «حسيني» بوديم و جنگ بر ما تحميل شده بود. شما در نظر بگيريد كه كشوري كه تازه يكسال و نيم بود در آن انقلابي بزرگ شكل گرفته بوده، مگر مي‌شود به عنوان يك متخاصم به كشور همسايه هجوم ببرد، در حالي كه خود در حال شكل‌گيري است. اما اين ايدئولوژيك كردن جنگ همان چيزي بود كه غرب و آمريكا از آن هراس داشت. يادم مي‌آيد هنري كسينجر آن زمان گفت: «واي بر ما كه {امام} خميني جنگ را ايدئولوژيك كرد»
* ادبيات دفاع ما پر از بيان آرمان‌خواهانه و ايدئولوژيك است
با توجه به مواردي كه ذكر كرديد و روايت كلان ادبيات ما را در حوزه دفاع مقدس آرمانخواهانه و ايدئولوژيك ناميديد؛ آيا اين ادبيات توانسته در جهان معرفي و ترجمه شود؟ و آيا اين ادبيات در مقايسه با معرفي جهاني ادبيات جنگ ملل ديگر در ايران، در خارج از مرزها معرفي شده است؟
ببينيد اغلب آثاري كه در اين مورد در جهان نوشته شده به همان دلايل و ويژگي‌هايي كه عرض كردم يعني ميهن‌پرستانه بودن اغلب در سراسر جهان قابل فهم است، از طرف ديگر به اين دليل كه خيلي از كشورهاي غربي با دو جنگ مرتبط بودند مي‌تواند خاطره و روايت مشتركي براي همه آن‌ها باشد، اما ادبياتي كه روايتگر دفاع ماست پر از بيان آرمان خواهانه و ايدئولوژيك است. ما در آثارمان به مفاهيمي چون ايثار و شهادت مي‌پردازيم كه به اين شكل موردنظر ما در آثار خارجي يافت نمي‌شود؛ پس درك اين نوع روايت و بيان آرمان‌خواهانه از مساله دفاع كمي براي مخاطب برون مرزي دشوار است. اين اتفاق گاهي براي كتاب‌هاي خود من هم در خارج از كشور افتاده است. به بيان ديگر آن‌ها تصوير قابل فهمي از دفاع ايدئولوژيك رزمندگان ما ندارند.
مخاطب ادبيات دفاع مقدس دوست دارد اثري با رعايت تمام مشخصه‌هاي داستاني بخواند؛ آيا نويسندگان دفاع مقدس بهتر نيست بيشتر از پيش به فكر خلق آثاري باشند كه بيشتر اين ويژگي در آن رعايت شده و پيام و مضمون ايدئولوژيك در لفافه باشد؟
ببينيد من هم معتقدم مهمترين مساله در داستان اول خود داستان است و مشخصه‌ها و ويژگي‌هاي داستاني اثر؛ بعد محتوا، پيام يا درونمايه آن. ما اگر فرض‌مان اين باشد كه مردم كتاب را براي لذت بردن و سپس دانايي پيدا كردن مي‌خوانند پس بايد اول يك داستان خوب بنويسيم، بعد محتواي دلخواه را در آن بگنجانيم. نمي‌شود اثري نوشت كه معيارهاي يك داستان خوب را ندارد اما انتظار داشت به‌خاطر اينكه به فلان موضوع پرداخته پس بايد حالا مخاطب فراواني هم او را دست به دست كند.
متاسفانه يكي از ايرادات وارده به ادبيات داستاني دفاع مقدس (با عنايت به تمام آثاري خوبي هم كه در اين حوزه به نگارش درآمده) همين مساله‌اي است كه گفتم؛ يعني برخي از نويسنده‌هاي اين حوزه يك راست مي‌روند سراغ اصل مطلب؛ و اساساً به اين فكر نمي‌كنند كه مخاطب اين اثر بايد از ويژگي‌هاي داستاني اثر هم لذت ببرد؛ به بيان ديگر او نه تنها دوست دارد داستان بخواند بلكه دوست دارد داستان دفاع مقدس بخواند و انتظار دارد تمام ويژگي‌ها و مشخصه‌هاي يك اثر داستاني مطلوب در اثر داستاني دفاع مقدس هم لحاظ شده باشد. به نظر من ما بايد كمي به شكل روايت ادبيات داستاني دفاع مقدس هم توجه كنيم. اگر چه اين توضيحات را همه مي‌دانند اما براي تاكيد هم كه شده عرض مي‌كنم؛ ببينيد تاثير عبدالباسط در آفريقا به گونه‌اي بود كه بسياري از مردم آنجا بدون اينكه دقيقا بدانند دين مبين اسلام چيست «اسلام آوردند». اين يعني چگونگي ارائه هم مهم است.
يكي از پرسش‌هايي كه هميشه و به ويژه پس از سقوط ديكتاتوري صدام مطرح مي‌شود اين است كه آيا ادبيات دفاع مقدس ما بايد فقط پيروزي‌ها را بيان كند؟ و آيا فكر نمي‌كنيد حالا مي‌شود روايت برخي از ناكامي‌ها را هم به بيان آورد؛ چرا كه مي‌شود گفت آن ناكامي‌ها پل پيروزي‌هاي بعدي بودند و جنگ تحميلي پر از فراز و فرودهايي بود كه در نهايت به پيروزي خير بر شر ختم شد؟
اتفاقا همين مسايل گاهي پرسش نوجوانان هم هست. آن‌ها دقيقاً با مفاهيمي مثل رفاقت، گذشت، انتخاب شهادت و نظاير آن آشنا نيستند، به اين معنا كه واقعا نمي‌دانند چگونه مي‌شود كسي براي گذشتن عده‌اي از همرزمانش از يك معبر مين خودش را روي مين مي‌اندازد، ما بايد جنگ را دو طرفه ببينيم، اساساً جنگ تمام خصايص نيك و بد را عيان مي‌كند. جنگ «شجاعت» داشت، «غبن» هم داشت، «ترس» و «تزوير» هم داشت.
من خودم شب عمليات كربلاي 5 كمي ترسيده بودم اما كم‌كم به خودم آمدم؛ و وقتي بچه‌ها را ديدم خودم را دوباره پيدا كردم. ما بايد روايت درستي از جنگ تصوير كرده و به كلام بياوريم. اين روايت درست؛ اعم است از همين نيك و بدها.
* برخي از نويسندگان ما باعث كشته‌شدن برخي از شهدا شده‌اند
يكي از مباحث ديگري كه محل تامل فراوان در حوزه ادبيات دفاع مقدس بوده مساله سفارشي بودن آن در برخي موارد است. به نظر شما اين صفت براي نكوهش اين گونه ادبيات است يا خير و آيا ادبيات سفارشي ادبيات مطلوبي نيست؟
به نظر من اصلاً اين گونه نيست كه برخي تصور مي‌كنند. اين مساله را حتما به تكرار شنيده‌ايد كه شاهنامه فردوسي هم به سفارش دربار غزنوي سروده شده بود. اما در اين بين چند تا سوال مطرح است؛ اول اين كه چه كسي سفارش مي‌دهد، به كي سفارش مي‌دهد، چه انتظاري دارد (آيا فقط براي بيلان است يا نه از روي دلسوزي و علاقه به اين گونه ادبيات) و در نهايت و مهمتر اينكه به كي سفارش مي‌دهد. مثالي مي‌زنم؛ شما مي‌خواهيد خانه بسازيد؛ سعي مي‌كنيد يك مهندس نقشه‌كش ماهر و معمار ماهر براي كارتان بياوريد چرا كه براي‌تان اهميت دارد بنايي كه ساخته مي‌شود چقدر استحكام دارد چقدر روي آن كار شده و مهندسي ساز است و مواردي از اين دست. در حوزه ادبيات داستاني هم همين است. ما قرار نيست البته ساختمان بسازيم اما اين قياس به اين دليل بود كه روشن كنم مساله نويسنده بسيار اهميت دارد.
من بارها گفتم كه برخي از نويسنده‌هاي ما كه در حوزه ادبيات دفاع مقدس قلم زده‌اند باعث كشته شدن برخي از شهداي ما شده‌اند. به اين معنا كه يك‌بار آن فرد نازنين توسط عراقي‌ها شهيد شد؛ بار دوم توسط خودي‌ها! با اين نوشته‌هاي سطحي؛ عجيب و گاه دور از واقعيت! من بارها گفته‌ام كه آقا رزمنده‌ها كه از اول پاك و طاهر نبودند؛ خودشان مي‌گويند امام «ره» آدم‌شان كرده است. اين‌ها در جنگ كه به نوعي مركز انسان‌سازي بود آدم شدند و به تكامل معنوي رسيدند؛ بعد متاسفانه بدون اين كه ما به بيان حتي بخش كوچكي از اين اصلاح در آدم‌ها بپردازيم آن‌ها را آدم‌هايي آسماني معرفي مي‌كنيم كه از ابتدا اينگونه بوده‌اند. در صورتي كه تاثير امام و انقلاب و فضاي جنگ اين شهداي بزرگوار را تغيير داده بود.
به نظر شما آيا نويسنده در اين آثار سفارشي مي‌تواند خلاقيت داشته باشد؟
بله اتفاقا اگر بگذاريم نويسنده آن كاري را كه تجربه‌اش به او مي‌گويد انجام دهد كار؛ كار مطلوبي مي‌شود؛ اما متاسفانه گاهي ديده مي‌شود خطوط قرمز دست نويسنده را براي شخصيت پردازي مي‌بندد. ما نمي‌توانيم آنگونه كه مي‌خواهيم تغييرات دروني شخصيت داستاني را نشان دهيم. به اين معنا كه اول او را با گناهانش ببينيم و سپس در يك استحاله تغييرات روحي او را به مخاطب انتقال دهيم اينگونه بسيار قابل باورتر براي مخاطب مي‌شود و فكر مي‌كنم مقام معظم رهبري هم كه پياپي در بيانات‌شان فرمودند اثر خوب خلق كنيد اينگونه مي‌شود به رهنمود ايشان نزديك‌تر شد.
بحث ديگري كه در ادبيات دفاع مقدس مطرح است ميزان بودجه‌اي است كه براي اين هدف اختصاص مي‌دهند اين بودجه از حق‌التاليف تا پخش كتاب است. به نظر شما اوضاع بودجه آثار ادبيات دفاع مقدس چگونه است؟
در مورد بودجه خلق اين آثار بايد توضيحات ابتدايي عرض كنم. ببينيد در برخي از كشورهايي كه ادبيات دفاع و جنگ براي‌شان اهميت دارد نويسنده را در يك موقعيت آرام رواني قرار مي‌دهند و حتي برخي مواقع او را به جايي خوش آب و هوا مي‌برند تا او فارغ از هر دغدغه‌اي يك اثر خوب ادبي توليد كند. نويسنده هم در اين شرايط با تامل مناسب‌تري مي‌تواند به خلق شخصيت و فضا دست بزند؛ اين يك طرف قضيه؛ اما طرف ديگر فضايي است كه نويسنده بايد به همراه دست و پنجه نرم كردن با مشكلات روزمره، به خلق اثر مي‌پردازد. اين نوع كار كردن به اين ختم مي‌شود كه احتمالاً شما به دنبال تندنويسي برويد. اين نوع نوشتن آسيب‌هايي هم دارد كه از آن جمله مي‌توان به پژوهش كم و بررسي‌هاي ناكافي مقدمات و نظاير آن اشاره كرد. به نظر من بايد در حوزه تاليف آثار توجه ويژه‌اي شود چون در حوزه انتشار و پخش شرايط بهتر از بخش تاليف است.
امروز مشاهده مي‌شود آثار فراواني در حوزه دفاع مقدس منتشر مي‌شود؛ به زعم شما آيا تمام اين آثار كه حتي برخي از آن‌ها توسط ارگان‌هايي بيرون مي‌آيد كه متولي اين كار نيستند آثار ادبي مطلوبي هستند؟
ببينيد كسي با توليد آثار در اين حوزه توسط ارگان‌هاي مختلف مشكلي ندارد؛ اما اگر اين توليد به سمتي برود كه براي بيلان كاري باشد خوب نيست. الان دفتر ادبيات دفاع و مقاومت سال‌هاست كه دارد آثار ماندگاري خلق مي‌كند. اگر توليدات توسط نهادي انجام گيرد كه نه تنها مسئول است بلكه متخصص هم هست طبيعي است كه اثر هم به عنوان اثر خوب مطرخ باشد.
در ميان اين انبوه آثاري كه در حال توليد است بخش قابل توجهي را خاطرات تشكيل مي‌دهند. به نظر شما خاطرات چقدر مي‌تواند به ادبيات دفاع مقدس كمك كند؟
به نظرم خاطرات ماندگار هستند؛ اما باز بايد توجه داشت كه كساني اين كار را انجام دهند كه با فضاي شهيد آشنا باشند. به نظرم بهتر است اگر قرار است تجربه‌اي تازه شكل بگيرد در حوزه خاطرات باشد. بايد داستان يك بار كار شود و آن هم به نحو احسنت. من معتقدم نبايد داستان زندگي اين شهدا را هر كسي بنويسند.
* بسياري از اين اسراي عراقي خيلي خالي‌بند بودند!
بخشي از اسراي عراقي در ايران به نگارش بخشي از خاطرات‌شان پرداختند. اين خاطرات چقدر مي‌توانند به ادبيات دفاع مقدس ما كمك كند؟
من اين آثار را به طور كامل بررسي نكرده‌ام؛ اما خوب از آن‌جايي كه آن‌ها در دست ما اسير بودند معلوم نيست چقدر توانسته‌اند در شرايط اسيري خوب بنويسند؛ اما به هر حال به نظرم بسياري از اين اسرا خيلي خالي‌بند بودند! مثلا اگر يكي‌شان تركش كوچكي خورده بود چندين صفحه در اين مورد نوشته است!!
آيا اسراي ايراني هم خاطراتي در عراق نوشته‌اند؟
نه به هيچ وجه! يا لااقل من نمي‌دانم‌. به همان دلايل ايدئولوژيك كه رزمندگان ما داشتند، اين را براي خود نمي‌پسنديدند، كه در جبهه دشمن دست به نگارش بزنند چون طبيعي بود كه هر خاطراتي هم آنجا منتشر نمي‌شد. اما برخي از افراد هم ممكن است پس از جنگ يا حتي در زمان جنگ خاطراتي را در خارج از كشور نوشته باشند كه مربوط به وقايع جنگ است؛ اما من نشنيده يا نديده‌ام كه اسراي ايراني در عراق چيزي نوشته باشند.
در ايران جوايزي وجود دارد كه هر كدام از آن‌ها سليقه بخشي از جامعه را تامين مي‌كند. يكي از همين جوايز؛ جايزه كتاب سال ادبيات دفاع مقدس است. نظر شما در مورد اين جايزه چيست؟
من يك مساله عمومي را در مورد تمام اين جوايز مي‌گويم كه مي‌توان آن را به جايزه كتاب سال دفاع مقدس هم تعميم داد. جوايز ادبي در ايران آنچنان كه بايد نتوانسته‌اند اعتبار براي خود كسب كنند. اين اتفاق هم دلايل مختافي دارد كه زمان برشمردن آن‌ها، اين مجال نيست. من به طور كلي معتقدم جايزه به جاي اينكه حالا مثلا ارزش مالي داشته باشد بايد براي كتاب ارزش معنوي بزرگتري به لحاظ حتي تبليغاتي ايجاد كند. جوايزي كه در آن برخي روابط حاكم مي‌شود و اثري از اين مجرا انتخاب مي‌شود در بلند مدت ارزش موقعيتي خود را از دست مي‌دهد. يك جايزه بايد با نكته‌سنجي آثار را ديده و با بررسي زواياي پنهان و پيداي متن كمك كند مخاطب راه درستي را براي انتخاب داشته باشد.

گفت‌وگو و تنظيم: حسن گوهرپور


کد خبر: 17169

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdnf0f.yt0596a22y.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com