گفت‌وگو با منوچهر محمدی

«طلا و مس» فیلمی سفارشی نیست

5 خرداد 1389 ساعت 12:43





تهیه​کننده فیلم سینمایی «طلا و مس» این فیلم را برگرفته از واقعیت زندگی طلاب دانست و تاکید کرد پالودگی شخصیت​ طلبه فیلم برگرفته از سختی​های زندگی آنان است.

 به گزارش هنر نیوز به نقل از خبرآنلاین، فیلم «طلا و مس» به کارگردانی همایون اسعدیان چندی است در سینماهای تهران روی پرده است. این فیلم سینمایی داستان زندگی طلبه​ای را به تصویر می کشد که با مشکل بیماری همسرش مواجه می​شود. منوچهر محمدی تهیه‌کننده این فیلم در گفت​و​گو با خبرآنلاین درباره «طلا و مس» و جریان تهیه آن سخن گفت.

در حالی که اقشار مختلفی در ایران مشکلاتی مشابه آنچه برای طلبه فیلم «طلا و مس» رخ داده، دارند،​ به چه دلیل احساس کردید باید قصه را برای این شخصیت روایت کنید؟

الزام قصه «طلا و مس» چنین بود که ما این شخصیت را مورد توجه قرار دهیم و داستان را درباره او روایت کنیم. منبع اصلی درآمد طلبه​ها چیزی است به عنوان شهریه که رقم آن زیاد نیست و به سختی و زحمت کفاف زندگی را می​دهد. خیلی از طلبه​ها با همین مبلغ زندگی خود را می​گذرانند و گاه در مورد برخی همانند شخصیت اصلی «طلا و مس» می​بینیم که به واسطه درآمد همسرش که یا از فرش​بافی و یا خیاطی است زندگی خود را اداره می​کنند.

خیلی از طلبه​ها زندگی دشوار و سختی دارند. شرایط زندگی آنان شبیه زندگی دانشجویی است. گاه ممکن است این دانشجویان در کنار درس خود کار هم کنند، اما برخی فقط بر درس خود متمرکز هستند. در مورد طلبه​ها از آنجا که محدودیت درسی همانند دانشگاه نیست ممکن است مدت زمان تحصیل طولانی​تر شود و همین مسئله کار را برای آنان دشوار می​کند. البته گاه طلبه​ها با عنوان تبلیغ در ایام ماه رمضان و محرم به شهرستان​ها می​روند و کار تبلیغ می​کنند، اما عمده درآمد اغلب آنان از همین شهریه​ای است که از آن یاد کردم و این مبلغ هم کم است و در نتیجه طلبه‌ها زندگی دشواری دارند.

وجود مسئله فرش​بافی همسر طلبه و اصلاً​ انتخاب قشر روحانی تصور سفارشی بودن کار را به وجود می​آورد،​ آیا تولید «طلا و مس» بر این اساس شکل گرفت؟

زمانی که صحبت از سفارشی بودن کار می​کنیم باید سفارش​دهنده​ای هم وجود داشته باشد. این فکر که «طلا و مس» کاری سفارشی است از نگاهی برمی​آید که متاسفانه این نگاه در جامعه ما حاکم شده و تصور می​کنیم هیچ کاری نمی​تواند دلیلی غیر از این داشته باشد. علت این است که حتی روشنفکران جامعه ما به سمت نگاه دوقطبی صرفاً خوب یا بد بودن کارها رفته​اند. تصور چنین است که نمی​توان بدون حمایتی این کارها را انجام داد، اما من بدون هیچ پشتوانه و حمایتی سراغ ساخت «طلا و مس» رفتم.

هیچ کس به من پیشنهاد این​ کارها را نداده بلکه برعکس از رفتن سراغ این کارها منع هم شده​ام. محافظه​کاری به این معنا که «سری که درد نمی​کنه دستمال نمی​بندند» در مواجهه با فیلم​های اینچنینی دیده می​شود. اینکه سئوال می​کنیم این کار سفارشی است برای من محل ایراد دارد. اگر این کار سفارشی بوده باید نکاتی را رعایت می​کرد.

کارهای سفارشی ضمائمی دارند که باید برخی نکات در آن رعایت شود. در سه فیلمی که من درباره روحانیت تهیه​کرده​ام، آیا در جایی دیدید که برای برخی محافظه​کاری واقعیت​ها را پنهان کردم. وقتی در «زیر نور ماه» فیلم با این پرسش آغاز می​شود که فرد لباس روحانیت را بپوشد یا نپوشد؟ پیشنهاد از سوی کدام حوزه علمیه مطرح شده است؟ هیچ فرد سفارش‌دهنده​ای کار را اینجا شروع نمی​کند. با در «طلا و مس» نشان می​دهیم واکنش برخی از افکارعمومی نسبت به این لباس چیست؟ گاه این مسئله به صورت پرسش سیاسی مطرح می​شود که «طلا و مس» ادعای ورود به این حوزه را ندارد.

در این فیلم پرسش مورد نظر از نگاه بچه یک طلبه مطرح می​شود. این روزها آدم​هایی را می​بینیم که برای مشکلات بزرگ جامعه ما راه​حل​های ساده​ای می​دهند. این​ها در واقع خیانت به اصل صورت مسئله است. مگر می​شود مسائل اجتماعی را به این ترتیب حل کرد. مسئله​ای که امروز در جامعه ما به عنوان مشکل حجاب مطرح است و راه حلی که برای آن ارائه می​شود به این ترتیب است.

چرا ما باید بعد از 30 سال انقلاب به این شرایط در مورد حجاب برسیم و بعد این وسیله​ای شود برای رسیدن به برخی اهداف سیاسی در میان مردم و حاکمیت و گاه حاکمیت با حاکمیت؟ این خیلی راه حل ساده​ای است که بگوییم سر هر چهار راه ماموری می​گذاریم که حجاب را کنترل کند، اما مفهوم حجاب در دین ما به این سادگی که عنوان می​شود، نیست. حجاب امر دقیق​تر و حساس​تری است که باید برای رسیدن به آن تلاش بیشتری کرد. این مفهوم که در «زیر نور ماه» وجود دارد به این شکل که طلبه خودش به این پرسش می​رسد که باید لباس بپوشد یا نه می‌توانست به شکل دیگری هم مطرح شود. او می​توانست به مراکزی برود و این سئوال را بپرسد، اما برای بررسی درست واقعیت ما سراغ طرح سئوالی انسانی رفتیم.

در «طلا و مس» با رنگ​آمیزی متفاوتی از دغدغه​های طلاب مواجه هستیم که آنان را به مردمان عادی نزدیک می​کند. به نظر می​رسد انگشت گذاشتن شما روی قشر روحانی بی​حکمت نیست، زیرا آنان وجوه نمایشی مغفولی دارند که از نظر بسیاری سینماگران پنهان مانده است.

وارد شدن من به این حوزه بهانه​ای بود برای طرح مسئله جدی​تری که برای خودم مطرح است. اینکه شرایط جامعه ما به سمتی می​رود که تعاریفی ناسازگار با اصول مباحث دینی دارد مسئله مورد نظر من است. ما از آدم​های دین​دار تصویر افرادی خشک و متعصب در ذهن داریم که در «طلا و مس» تلاش کردم این نگاه تغییر کند. این​ها مثل باقی آدم​ها هستند،​ دچار تردید می​شوند و مشکلاتی در زندگی دارند، اما در عین حال می​توانند آدم​های دوست​داشتنی باشند.

غیر از «مارمولک» در دو فیلم دیگر پایه اولیه شخیصت​های طلبه افرادی بی​نقص هستند. این تلقی نگاه یک سویه و مثبت و بی​عیب و نقص را به وجود می​آورد.

این یکی از اصول سینماست که قرارداد اولیه با تماشاگر خود می​گذارد و براساس آن داستان را جلو می​برد. منطق اولیه طلبه​های «زیر نور ماه» و «طلا و مس» افرادی بوده شهرستانی بوده که به تهران آمدند و در موقعیتی خاص قرار گرفتند. آیا این برخلاف قواعد سینماست؟ چه کاری باید آنان می​کردند که نکردند و از نظر شما نقص است.

شخصیت​ها وجوه خاکستری ندارند و شاید این نقص باشد.

برای توضیح این مسئله مثالی می​زنم از دوران دانشجویی​ام. در آن مقطع برای رفتن به دانشگاه تهران از خوابگاه در امیرآباد، مسیر را پیاده می​رفتم و هر روز مجسمه​ای که مقابل موزه هنرهای معاصر قرار داشت را می​دیدم. این مجسمه از چهار ستون خیلی ساده به صورت مکعب مستطیل بالا می​آمد و در ادامه این ستون‌ها در هم پیچ می​خورد و بعد دوباره چهار ستون ساده بالا می‌​رفتند.

مفهوم درسی در این مجمسه وجود داشت که اگر در هر کار هنری به آن برسیم بسیار ارزشمند است. فهم من از این کار آن بود که ابتدا ما یک سادگی اولیه داریم بعد به پیچیدگی می​رسیم و دوباره سادگی که البته این سادگی از جنس سادگی اولیه نیست. سئوال من این است که طلبه «زیر نور ماه» که عبا و عمامه در ابتدا می​خرد،​ بعد از مراحلی که طی کرده آیا سادگی​اش از همان جنس است؟ در مورد سیدرضا در «طلا و مس» می​بینیم که گفته همسرش در مورد خاموش کردن گاز را بعد از خواندن نماز به خاطر می​آورد، اما در پایان او همه وجودش را در فرش می​ریزد​ تا خرج بیمارستان همسرش را بدهد. بنابراین اگر در زیبایی شناسی قضیه نگاه کنیم، این سادگی اولیه به دلیل رفتن در کوران پیچیده​ای از مشکلات تا رسیدن به سادگی بعدی متفاوت است.

 مسئله قابل توجه در مورد شما در این سه فیلم آن است که از مطرح کردن طرح اولیه از سوی شما اتفاق افتاده، چطور به این طرح​ها می​رسید؟

گاه یک فکر اولیه مبنای کار قرار می​گیرد. زمانی که فکر اولیه «طلا و مس» را روی کاغذ نوشتم و آن را با آقای اسعدیان در میان گذاشتم. نظر او برای تولید این کار جلب شد و در ادامه طرح اولیه برای تبدیل شدن به فیلمنامه با تغییر تحولاتی روبرو شد. در ابتدا بیماری همسر طلبه را بیماری کلیه در نظر گرفته بودم اما آقای اسعدیان در ادامه بیماری ام اس را پیشنهاد دادند. اگر به اصل فکر توجه کنیم حساسیت زیاد روی نوشته چندان لزومی ندارد و می​توان از ایده​های مختلف افراد استفاده کرد. اگر از مفهوم اولیه پایین نیاییم می​توان برخی نکات را هم حذف و یا اضافه کرد، مثلاً​ در مورد این کار بعد از مدتی به نتیجه رسیدیم که بهتر است عشق موجود در قصه بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.

چطور شد که همایون اسعدیان را به عنوان کارگردان این کار انتخاب کردید؟

مدت​هاست با همایون اسعدیان همکاری دارم و در این مدت علاوه بر همکاری به اخلاقیات و شیوه کار یکدیگر آشنا شده​ایم. اولین باری که اسعدیان در مقام کارگردان قرار گرفت، مستندی را به تهیه‌کنندگی من ساخت و از آن سال​ها نوع کارش را می​شناسم. به نظر من آقای اسعدیان انسان شایسته​ای است، به دلیل مدت​ها همکاری لازم نیست همه چیز را به یکدیگر توضیح دهیم و هیچ​کداممان منیتی که به بخواهد نظر خود را غالب کند ندارد و همین​هاست که موجب می​شود با یکدیگر همکاری داشته باشیم.

و البته درک مشترک از سوژه...

بله حتماً. «زیر نور ماه» نیز به دلیل وجود همین هماهنگی​ها ساخته شد. من آقای میرکریمی را نمی​شناختم،​ یکی از دوستان مرا به خانه سینما دعوت کرد تا فیلم اول میرکریمی را ببینم. ایده «زیر نور ماه» را در آن زمان داشتم و بعد از دیدن فیلم با آقای میرکریمی وارد مذاکره شدم و در نهایت این فیلم ساخته شد.

با وجود آنکه نگاه​ موجود در «طلا و مس» به روحانیت کاملاً​ به دور از تفکرات سیاسی است و یک نگاه انسانی در آن جریان دارد اما این فیلم هم از انتقاد برخی افراد متعصب از جمله فرج​الله سلحشور که این کار را توهین به روحانیت دانسته، به دور نمانده، این نوع برخورد با آثاری که به قشر روحانی نزدیک می​شوند را چطور ارزیابی می​کنید؟

با توجه به مجموعه صحبت​هایی که از جشنواره فجر تاکنون بوده برخورد منفی چندانی را در مورد این کار ندیده​ایم. اگر آقای سلحشور انتقادی را متوجه این کار دانسته​اند نظر خودشان است و چنین اظهار نظری از سوی او بعید نیست.

 


کد خبر: 10454

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdoo0f.yt0zk6a22y.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com