نگاهی بر تازه های نشر؛
نظریه زیباشناختی و رویکردهای مدرنیسم در کتاب «فراسوی مارکسیسم و پسامدرنیسم»
30 شهريور 1390 ساعت 13:52
کتاب «آنتونیو گرامشی، فراسوی مارکسیسم و پسامدرنیسم» نوشته رناته هالوب به ترجمه محسن حکیمی توسط نشر چشمه به چاپ دوم رسید.
«آنتونیو گرامشی» از فعالان اصلی عرصه سیاست در حول وحوش جنگ جهانی اول و از رهبران جنبش طبقهی کارگر ایتالیا در اوایل و اواسط 1920 تا زمان دستگیریاش در نوامبر 1926 بود.
«هالوب» در بخش اول کتاب که خود به عنوان مقدمه آورده است، توضیحات کاملی درباره زندگی «گرامشی» و نیز بخشها و موضوعات مختلف کتاب داده است. «هالوب» ابتدا با اشاره به دو مقاله لوکاچ به بیان بنیادهای معرفت شناسانه نظریه زیباشناختی خود و نیز بحث درباره نیروهای فرهنگی، هنری و ادبی که در نظر لوکاچ در پیدایش فاشیسم و نه پیشگیری از آن سهیم بودند پرداخته ـ به توضیح بوجود آمدن مجادلات در باب مسئله رئالیسم و مدرنیسم در بین اندیشمندان پرداخته به آغاز فعالیتها و نظریه های گرامشی نظری مدقق نموده است.
«هالوب» فصل دوم را برای نشان دادن این که «لوکاچ» نه تنها چهره محوری بحث رئالیسم ـ مدرنیسم نیست بلکه از بزرگان زیبایی شناسی مارکسیستی در قرن حاضر است، به تحلیل تطبیقی اثار گرامشی و لوکاچ درباره زیبایی شناسی مارکسیستی اختصاص داده و رویکرد آنان را به مسائل مربوط به رئالیسم بر اساس برداشتشان از اثار یکی از نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم ایتالیا، یعنی «الساندرو مانتسونی» مورد بحث قرار داده و درکل، درباره شیوههای گرامشی در پشتسر گذاشتن زیباییشناسی مارکسیستی سنتی و پا گذاشتن به آستان مدرنیسم نه تنها به آفریننده متن بلکه به گیرنده یا مصرف کننده متون ادبی و نیز فرهنگی اشاره می کند.
«هالوب» مینویسد: « آنچه برای من کشش بیشتری دارد قرار دادن گرامشی در کنار لوکاچ در زمینه نقد ادبی و زیباییشناسی مارکسیستی است. این کار مزایای چندی دارد. از یک سو، مانع نمیشود که به بسیاری از مایهها و دلبستگیهای مشترک در لوکاچ و گرامشی اشاره کنم و از سوی دیگر، درست با قرار دادن این دو نظریهپرداز بر زمینه ادبی ـونه سیاسیـ یعنی با تحلیل رویکرد آنان به متون ادبی است که میتوانم اختلافهای برداشت آنان را از جهان نشان دهم».
نگارنده در فصل سوم و ابتدای فصل چهارم به مبحث گرامشی و مکتب فرانکفورت پرداخته و دلیل کنار هم گذاشتن گرامشی و مکتب فرانکفورت را شیوه رویکرد گرامشی به مسائل مدرنیسم و مدرنیته و روش او در طرح پرسشها و موضوعهای مسئله ساز فنی شدن بیان کرده و هدفش را نشان دادن شباهتهای گوناگون نظریهی انتقادی آلمان، عمدتا در دههی 1930، ویادداشتهای گاه و بیگاه گرامشی درباره وجوه مختلف تأثیر مدرن شدن و فنی شدن بر جامعه و فرهنگ دانسته است.
در این باب نوشته است: «روش گرامشی در تحلیل مسائل فرهنگی مدرنیسم، در «دفترهای زندان» و در دههی 1930، منعکس کنندهی حساسیت بشارتگر او نسبت به هر گونه دگرگونی فرهنگی و اجتماعی پیچیده است».
موضوعات پایانی فصل چهارم و فصل پنجم نیز نشان میدهند، تغییر موضع گرامشی از پذیرش آغازین نهچندان مشتاقانه به شکلهای مدرنیسم، یا رد تک بعدی آن، به موضعی است که ابزارهای اندیشه دیالکتیکی را به بهترین شکل بر مدرنیته منطبق میکند، در واقع، همخوانیهای گرامشی و مکتب فرانکفورت به نگرش دیالکتیکی گرامشی دربارهی خطرها و توانهای مدرنیته میانجامد.
نویسنده در توضیح دو فصل آخر کتاب نوشته است: «دو فصل آخر به قصد بررسی کارایی احتمالی اندیشهی گرامشی برای نظریهی نقد معاصر طرح شدهاند.من کتاب گرامشی را چون «آیین نامه»ای نگاه نمیکنم که میتوان مفاهیم حاضر و آماده را برای نظریهی انتقادی معاصری که پاسخگوی مسائل سیاسی قدرت و سلطه در زمان و مکان ما باشدؤ از آن بیرون کشید. برعکس، آنچه میخواهم در دو فصل آخر مطرح کنم نه پاسخ گرامشی به مجموعهی خاصی از مسائل بلکه ساختار پاسخ اوست».
رناته هالوب در پایان نیز به جای نتیجه گیری، رابطه گرامشی با فمینیسم، نظریه فمینیستی و زنان را به اجمال مورد بحث قرار داده و در این زمینه، به رابطه مسئلهساز گرامشی با دو زن اشاره کرده است.
مخاطب کتاب، در غالب توضیحاتی که داده شد با دیدگاهها و آرای متعدد «آنتونیو گرامشی» از جمله زبان شناسی، دیدار شناسی، رئالیسم مکتب فرانکفورت، پراتیک، نظریه آگاهی گرامشی، ابژکتیویته، سوبژکتیویته و ... آشنا خواهد شد.
چاپ دوم کتاب «آنتونیو گرامشی» نوشتهی «رناته هالوب» و ترجمهی «محسن حکیمی» در بهار 90 و با شمارگان1200 نسخه، توسط نشر چشمه منتشر شد.
کد خبر: 32324
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdos0s.yt0xx6a22y.html