وقتي روياها آشفته ميشوند
4 خرداد 1389 ساعت 11:05
كابوس آمريكايي ، نوشته ميشل سيوتا.م. كه با ترجمه نادر تكميل همايون از سوي نشر چشمه منتشر شده، جلد دوم يك دوره كتاب است كه درونمايههاي اساسي سينماي آمريكا را گردآوري و تبيين ميكند. هدف اصلي اين كتاب كه جلد اول آن روياي آمريكايي نام داشت، معرفي و بررسي اصليترين مفاهيم و مضاميني است كه سينماي آمريكا آنها را دنبال، ترويج يا نقد ميكند.
به گزارش هنر نیوز به نقل از جام جم روياي آمريكايي بيشتر به ارزشهاي مورد حمايت سينماي آمريكا ميپرداخت و مضاميني را برميشمرد كه سينماي آن كشور به دنبال تبليغ و تبديل آنها به مفاهيمي است كه درون قصهها و الگوهاي ساختاري نفوذ كنند.
اما «كابوس آمريكايي» درست در مقابل اين ايده در تلاش است كه چهره ديگر سينماي آن كشور را نشان دهد. بسياري از فيلمهاي جدي و مهم سينماي آمريكا، آثاري معترض به شمار ميآيند كه چون ديگر درامهاي پر قدرت تاريخ هنر و ادبيات، از جمله تراژديهاي اوليه يونان باستان تا ملودرامها و اكشنهاي پر قدرت امروز، محصول تعارض و عصيان هستند.
كابوس آمريكايي جنبههاي مورد اعتراض سينماي اين كشور نسبت به جامعه را مورد بررسي و مطالعه دقيق قرار ميدهد. البته قصد كتاب، تحليلي مفصل و جامع نيست و بيشتر به دنبال معرفي مضمون و مورد انتقاد است و در كنارش نمونههايي سينمايي را به عنوان شاهد ميآورد. اين مسائل مورد انتقاد، هم جنبههاي مضموني را شامل ميشود و هم نشانهها و نمادها را در بر ميگيرد. براي مثال «آزادي پايمال شده» به عنوان يك مضمون اولين موردي است كه كتاب به آن اشاره ميكند، اما در مقابل فصلي از كتاب با عنوان «رنگهاي شر» به نشانهها و كاركرد رنگها در سينماي انتقادي آمريكا ميپردازد.
«دموكراسي انحراف يافته» يكي ديگر از جنبههايي است كه سينماي آمريكا آن را مورد نقد قرار ميدهد. براي مثال «وال استريت» ساخته اليور استون يا «پرتقال كوكي» اثر استنلي كوبريك نمونههايي هستند در نقد ساختار درون دموكراسي كه خود آن را دچار بحران كرده است.
در مقابل اين نگاه سياسي و مدرن، يكي از فصلهاي كتاب به مساله «سرشت شيطان» كه از باورهاي اعتقادي جامعه آمريكا بيرون ميآيد اختصاص يافته است. در اين فصل با اشاره به نمادهاي شيطاني (با توجه به متون مذهبي) در فيلمها مثل سيب يا حضور حيواناتي چون گربه، لاشخور و مار به اين نكته توجه ميشود كه آمريكا، اين ملت جوان، دوست دارد خويشتن را بترساند تا بهتر از امنيت خودش لذت ببرد و بدين سان مطمئن شود كه در مسير درست و صحيح قدم برميدارد. از طرفي سينماي آمريكا آشكارا در اكثر آثارش چند چيز را چون گناهاني كبيره هميشه محكوم ميكند.
آنچه در كتاب جلب نظر ميكند، مثالهاي آن است كه از تمام گونههاي سينمايي از كمدي رمانتيك گرفته تا وسترن و سينماي گنگستري را پوشش ميدهد. اين تنوع گونهها بر بستر مفاهيم مشابه نشاني از وجود زواياي مختلفي است كه آن مفاهيم را مورد محك چندگانه قرار ميدهند و تماشاگران بيشتري را با سليقههاي مختلف با يك مفهوم ثابت درگير ميسازد. مثلا اشاره به سينماي وودي آلن و كمديهاي او و همچنين ارنست لوبيچ يكي از اصليترين افراد در كمدي كلاسيكهاي هاليوودي در كنار حضور مثالهايي از سينماي سبكپردازانه استنلي كوبريك يا اسكورسيزي و كلاسيكي چون جان فورد دريچههاي تحليلي تازهاي را در مواجهه با فيلمهاي اين فيلمسازان محبوب ميسازد كه بيشتر از آنكه به عناصر بيرون از سينما اشاره كنند، سرشته شدن مفاهيم كليدي را با دنياي درام نشان ميدهند.
اما نكته ديگري كه در كتاب كابوس آمريكايي به چشم ميآيد، ساز و كار انتقادي در سينماي آمريكا است. اين نگاه انتقادي كه در سينماي رسمي و مستقل هر دو وجود دارد فارغ از چگونگي تأثير هركدام و ميزان عمقشان، ظهور درام قوي را در سينماي يك كشور تسهيل و ممكن ميسازد. خود انتقادي ضمن ايجاد مضامين جديد و ارزشهاي فرهنگياش، فضاهاي تازه و وسوسهانگيزي براي داستانپردازي ميسازد كه اين خود سبب پويايي سينماي يك كشور شده و پيوند آن را با زمانه و زمينه جامعه خود ناگسستني ميكند.
نویسنده:عليرضا نراقي
کد خبر: 10373
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdss0f.yt0z56a22y.html