نگاهی به گزارش عملکرد صد روزه دولت در حوزۀ میراث فرهنگی
انتصابات استانی تخصص محور نیست
3 دی 1392 ساعت 11:49
جامعه باستان شناسی ایران در نامهای خطاب به محمد علی نجفی تأکید کردند:طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که در سالهای اخیر بر اساس پارهای مسایل بنیادین مطرح شده بود،بدون استدلالهای قانعکننده کنار گذاشته شده است.
باستانشناسان ایرانی، همچون دیگر اصحاب فرهنگ و دانش، امیدوارانه منتظر تحقق برنامههای «دولت تدبیر و امید» به ریاست جناب آقای حسن روحانی هستند. در پی انتشار «سند عملکرد ۱۰۰ روز نخست دولت جدید»، «جامعۀ باستانشناسی ایران» به عنوان نهادی صنفی-تخصصی که نمایندۀ طیفی از باستانشناسان ایرانی است، به انتشار این سند به عنوان فرصتی برای در میان گذاشتن مشکلات و نگرانیهای متعدد باستانشناسان با مسئولان و مدیران میراث فرهنگی در دولت جدید مینگرد و بر آن است تا بخشی از نظرات، پیشنهادها و انتظارات خود را به نمایندگان و مجریان محترم دولت در این حوزه منتقل کند.
در بخشی از سند مذکور «مسائل اساسی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی» هم مورد توجه قرار گرفته است. اهالی «میراث فرهنگی» به خوبی آگاهند که تشکیل سازمانها و مراکز میراث فرهنگی در سراسر جهان اغلب به دنبال شکلگیری و تکوین دانش «باستانشناسی/Archaeology» بوده و مقولة باستانشناسی به عنوان اساس و بنیاد تشکیلات سازمانهای میراث فرهنگی محسوب میشود. در کشور ما نیز سنگ بنای تشکیلات میراث فرهنگی با ایجاد اداره کل باستانشناسی نهاده شد. بنابراین، پارهای از مهمترین چالشهای موجود سازمان میراث فرهنگی و به خصوص باستانشناسی چنین است:
۱- سنخشناسی میراث فرهنگی: مسایل مربوط به میراث فرهنگی الزاماً ذیل مقوله «فرهنگ» قرار نمیگیرد. رشتهها و زیربخشهای حوزه میراث فرهنگی بیش از آنکه در چارچوب مسایل فرهنگی قابل ارائه باشند در حوزه علوم جای میگیرند. وجه فرهنگی موضوعاتی که زیر عنوان «میراث فرهنگی» طبقهبندی و مدیریت میشوند، نباید بر وجه علمی و پژوهشی این موضوعات سایه بیاندازد. «شناخت» از پیشینۀ تاریخی و مختصات جغرافیایی و فرهنگی یک سرزمین، اساس و بنیاد نگهداری از میراث فرهنگی است. ولی متأسفانه جنبۀ «معرفی/نمایشی» میراث فرهنگی که در قالب گردشگری -و اغلب به شکلهای نامتناسب و سطحی- بروز مییابد در تصمیمات، بودجهبندیها و فعالیتهای میراث فرهنگی محوریت دارد. باستانشناسی و همۀ رشتههای مرتبط با آن، که طیف وسیعی از علوم انسانی و پایه (همچون حفاظت و مرمت، موزهداری، باستانسنجی و غیره) و فعالیتهای پژوهشی نظری، میدانی و آزمایشگاهی را در بر میگیرد، رشتهها و حوزههای آکادمیک و دانشگاهی هستند و لازمۀ کسب شناخت از مواریت فرهنگی. توجه به مقولات فرهنگی و هنری و جهانگردی و صنایع دستی، نباید موجب پوشیده ماندن نقش، کارکرد و اهمیت علم باستانشناسی و علوم وابسته یا در پیوند با آن شود. متأسفانه از فحوای سند اخیر چنین افقی متصور نمیشود و شایسته است باستانشناسی در اقدامات آیندۀ دولت در حوزۀ فرهنگ و میراث فرهنگی، جایگاهی درخور احراز کند.
۲- طرح وزارتخانه شدن میراث فرهنگی: در تشکیل سازمان میراث فرهنگی سابق، و سپس ادغام آن با سازمانهای «ایرانگردی و جهانگردی» و «صنایع دستی»، بندرت از متخصصان عرصۀ میراث فرهنگی مشاوره و نظرخواهی شده است. طرح وزارتخانه شدن سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که در سالهای اخیر بر اساس پارهای مسایل بنیادین مطرح شده بود، به نظر میرسد که بدون استدلالهای قانعکننده کنار گذاشته شده است. «جامعۀ باستانشناسی ایران» ضمن احترام به آرا و نظریات مدیریت جدید این سازمان، از ایشان و همچنین از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی میخواهد زمینه و بستر لازم را برای بحثهای کارشناسانه در این باره مهیا نمایند. تصمیمگیری درباره سودمندی یا ناسودمندی این طرح میبایست پس از ارائه دیدگاههای کارشناسی کنشگران مختلف این حوزه و ارزیابی جنبههای مختلف این طرح صورت گیرد.
۳- مدون شدن رهیافتهای اجرایی: یکی از اقدامات شایستۀ اخیر پژوهشگاه میراث فرهنگی و پژوهشکدۀ باستانشناسی، تدوین «سند جامع راهبردی باستانشناسی» است. سامانمند شدن نسبی برنامههای پژوهشی در حوزۀ باستانشناسی، بهویژه با بازگرداندن و تثبیت نسبی اختیارات مربوط به صدور مجوز فعالیتهای باستانشناسی از استانها به پژوهشکدۀ باستانشناسی، توجه به برپایی گردهماییهای سالانه و انتشار چکیدهای از همه فعالیتهای انجام شده از جمله اقدامات شایسته و قابل تقدیر در حوزه باستانشناسی هستند. «جامعۀ باستانشناسی ایران» ضمن ارج نهادن بر این کوششها خواهان تداوم، تثبیت و تسریع این روند است. همچنین انتظار میرود شأن محوطههای بزرگ و مهم به طور مضاعف رعایت شود. برنامه ریزی به منظور حفاظتهای گوناگون، اختصاص بودجه کافی و ارتقاء نظارت و سپردن مسؤولیت آنها به افراد صاحب صلاحیت برای انجام امور پژوهشی از ضروریات است. بیشک توجه به چنین جنبههایی است که زمینه بهرهبرداری پایدار و مسئولانه از داراییهای و سرمایههای میراث فرهنگی کشور در حوزه گردشگری را نیز فراهم مینماید.
۴- حفاظت: حفاظت از مواریث فرهنگی از جمله یکی از وظایف اصلی سازمان میراث فرهنگی است. مقوله حفاظت را میتوان در سه بحث کلی دنبال نمود: ملزم بودن همه نهادهای دولتی به رعایت اصول حفاظت از مواریث فرهنگی و در نظر گرفتن نظریات کارشناسانه سازمان میراث فرهنگی در زمینه طرحهای توسعهای و عمرانی، اعمال نظارت سازمان میراث فرهنگی از طریق بازدید و سرکشی مأموران یگان حفاظت و آموزش به مردم در جهت پاسداشت از مواریت فرهنگی است. متأسفانه باید گفت که در هر سه زمینه ضعفهای عمدهای وجود دارد که در سالهای گذشته تشدید شده است. بیشک سامانمند کردن برنامههای حفاظت در کشور و تدوین «سند جامع حفاظت و مرمت» در این امر بسیار راهگشا است. همچنین لازم است در این سند تمهیداتی فوری برای مقابله و کاهش تأثیر بلاها و حوادث طبیعی و انسانی که شمار آنها در منطقه رو به افزایش است، در نظر گرفته شود. «جامعۀ باستانشناسی ایران» امیدوار است متولیان امر، تحول در این عرصهها را در برنامههای آتی دولت در نظر بگیرند.
۵- بازسازی نیروی انسانی: در صد روز گذشته مدیریت جدید بخش مهمی از توجه خویش را به موضوع بازسازی نیروی انسانی سازمان میراث فرهنگی اختصاص داده است. این موضوع بخصوص با توجه به تخصصزدایی از سازمان میراث فرهنگی در دو دولت گذشته حایز اهمیت است. «جامعۀ باستانشناسی ایران» از انتصاب شماری از چهرههای موجه، صالح و شناختهشده در معاونتها و مدیریتهای ارشد سازمان میراث فرهنگی استقبال میکند. با وجود این، اخیراً انتصابهایی در حوزههای استانی آغاز شده که تخصصمحور نیست. در چند استان شاهد مدیریتهای غیرمتخصص و غیرمرتبط بودهایم که به نظر میرسد ناشی از تحمیل نیروهایی خارج از سازمان میراث فرهنگی است. در سالهای گذشته، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری متحمل شدیدترین آسیبها و لطمات شده و به شکلی بی-ضابطه نیروهای مختلفی (از آموزش و پرورش، آموزش عالی، شهرداریها، استانداریها و سایر نهادها) به این سازمان راه یافته و پستهای کارشناسی و مدیریتی را اشغال نمودهاند. لذا توجه مضاعف به تخصصمحور شدن این سازمان یکی از راههای جبران آسیبها و ارتقاء کارایی آن است.
۶- مسایل مربوط به عرصه و حریم محوطهها در سازمان میراث فرهنگی: بحث نظاممند شدن مسایل و قوانین مربوط به فهرست آثار ملّی و نیز شفافیت در مورد چگونگی ثبت آثار مهم ایران در فهرست میراث جهانی (اعم از ملموس و ناملموس) از دیگر مواردی است که میبایست ضوابط مشخصی برای آنها تهیه و منتشر شوند. بخصوص لزوم فراهم آمدن زمینه نقد و ارزیابی فعالیتهای گذشته به منظور ارتقاء مسایل این حوزه ضروری است. از سوی دیگر، ثبت آثار ایرانی در فهرستهای مربوط به میراث جهانی بدون مهیا بودن زمینه حفاظت از آنها میتواند به شأن و جایگاه این آثار خدشه وارد کند. از این رو لازم است به جای توجه صرف به بالابردن آمار، تلاش بیشتری در زمینه افزایش کیفیت حفاظت از این محوطهها صورت پذیرد. در این زمینه اقداماتی انجام شده که قابل تقدیرند اما همچنان کاستیهای فراوان و بنیادینی وجود دارد.
۷- توجه به فعالیتهای باستانشناسی در دو بعد ملّی و بین اللملی: بودجۀ بخش باستانشناسی نه تنها در سالهای اخیر ناچیز بوده، بلکه بد هم مدیریت شده است. در نتیجه، پروژههای باستانشناسی هم از نظر کیفی و هم از نظر کمّی در مقایسه با آنچه باید باشد، و حتی در مقایسه با آنچه در سالهای پیشتر بود، روند نزولی نگرانکنندهای داشته است. پیچیدگیهای اداری و سوء مدیریت در حوزۀ ارتباطات بین المللی، باستانشناسی ایران را از فرصتها و سرمایههای علمی/مالی/انسانی بینالمللی نیز محروم کرده، در حالی که کشورهای همسایه به خوبی از این فرصتها و سرمایهها بهره بردهاند.
۸- انتشارات: همانطور که در «سند» به خوبی تأکید شده است، «معرفی» بُعدی حیاتی از مدیریت فرهنگی است و به صرف داشتن تاریخ طولانی، این تاریخ و فرهنگ، در مقیاس جهانی شناخته نمیشود. توجه به انتشارات در حوزه میراث فرهنگی و بخصوص در باستانشناسی و تهیه و انتشار اقلام فرهنگی، از جمله فیلمهای آموزشی و مستند، از ظرایف فعالیتهای میراث فرهنگی (از جمله باستانشناسی، مرمت و حفاظت، موزه داری و امثال آن) کمک مؤثری در زمینه معرفی اهمیت سازمان میراث فرهنگی و فعالیتهای آن است.
۹- مکان مستقل برای تشکیلات سازمان میراث فرهنگی: پس از جابجایی اجباری و خودسرانه سازمان میراث فرهنگی توسط مسؤولان پیشین، این سازمان برخی از ساختمانهای اختصاصی خود (نظیر عمارت مسعودیه) را از دست داد. تلاش برای استقرار بخشهای مختلف سازمان میراث فرهنگی در ساختمانهای مستقل و بازگرداندن یکپارچگی فیزیکی به بخشهای مختلف سازمان بسیار ضروری است. استقرار دائم تشکیلات سازمان میراث فرهنگی در محل مناسب، باعث تسریع در بهبود اوضاع بحرانی میراث خواهد شد. بهویژه اختصاص مکان برای «اسناد و کتابخانه» سازمان که سرگذشت تلخی را پشت سر نهاده، از اهمیت ویژهای برخوردار است. «عمارت مسعودیه» به عنوان یکی از نخستین مکانهایی که دههها قبل شاهد تأسیس و تکوین تشکیلات میراث فرهنگی (شعبه/دایره عتیقات) بوده، جزئی از تاریخ تشکیلات میراث فرهنگی ایران محسوب میشود. لذا «جامعۀ باستانشناسی ایران» خواستار بازپس گیری و عودت آن به سازمان میراث فرهنگی کشور است.
در «سند صد روزۀ دولت یازدهم» بر گسترش مراکز و برنامههای ایرانشناسی در داخل و خارج اشاره شده است، اما بدون همت برای رفع مشکلات باستانشناسی و میراث فرهنگی ایران و سپردن مسولیتهای این حوزۀ به متخصصان این رشته، چنین چیزی عملی نخواهد شد. اگر نگاهی جامع به موضوع ایرانشناسی داشته باشیم، با اطمینان میتوان گفت که گسترش فعالیتهای باستانشناسی، یکی از مؤلفههای مهم ایرانشناسی است. توجه به زمینههای گوناگون باستانشناسی ایران و ارتقاء آن در سطح بینالمللی (در همه ادوار پیش از تاریخی، تاریخی و اسلامی)، به جز منافع علمی و فرهنگی، منافع کلان مالی نیز برای اقتصاد کشور دربرخواهد داشت. به بیان دیگر، قرارگیری باستانشناسی در جایگاه شایسته خود، نه تنها مخل کار سایر نهادهای اجرایی/پژوهشی سازمان همچون حفاظت و مرمت نیست، بلکه باعث رشد متوازن سازمان میراث فرهنگی در همه عرصهها و وظایف آن خواهد شد.
کد خبر: 67290
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcdzx09.yt05n6a22y.html