زبان فارسی از جاودانگی تا تحول
22 دی 1388 ساعت 20:15
شکن شوند همه طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگاله می رود
ـ مقام معظم رهبري، 23/8/85. «هويت ملي ما به زبان و خط ماست»
چکیده :
فارسی زبانی است که معرف فرهنگ و هویت ملی ما ایرانیان است . این زبان در گذر زمان ، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده ، اما همچنان جاویدان و پا برجا مانده است. راز جاودانگی زبان فارسی را می توان در داشتن یک پشتوانه ی فرهنگی غنی دانست ؛ فرهنگی که شاعران و نویسندگان بزرگی را پرورش داده تا زنجیره های استوار و ناگسستنی زبان فارسی را تشکیل دهند.
در دوره ی معاصر ، به دلیل گسترش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی ، زبان فارسی بیش از همه دوره ها در معرض خطر قرار گرفته است ؛ وجود یک فرهنگستان قوی ، برنامه ریزی مناسب برای آموزش زبان و ادبیات فارسی در مدارس و همفکری دانشگاهیان و صاحب نظران نگارش و ویرایش و اتفاق نظر آنان در این زمینه، می تواند جاودانگی این زبان را استمرار بخشد.
واژه های کلیدی:
زبان فارسی . خط فارسی . تحول . جاودانگی . فرهنگ ، هویت ملی. فرهنگستان . آموزش و پرورش . دانشگاه ها . صدا و سیما . وندها . واژگان دخیل . پویایی . ترجمه . روان خوانی . درست نویسی. واژه سازی
مقدمه
فارسی زبانی است که مردم این سرزمین قرن ها بدان سخن گفته اند؛ هجوم اقوام گوناگون (مقدونی ، ترک ، عرب و ...) در طول تاریخ هرگز نتوانسته است این زبان را از پای در آورد . از سوی دیگر، فارسی، زبانی است که در گذر زمان، دگرگونی های زیادی را برخود پذیرفته است اما این دگرگونی ها نه تنها سبب نابودی این زبان دیر پا نشده بلکه پویایی آن را بیشتر نموده است.
هنگامی که به این نکته می اندیشیم که چرا چیرگی اعراب و خلافت های اسلامی بر دستگاه اداری مردم این سرزمین هرگز موجب نشد تا زبان فارسی در ایران (مانند زبان رومی در سوریه و لبنان و قبطی در مصر) به فراموشی سپرده شود، به آینده ی این زبان و جاودانگی آن بیشتر امیدوار می شویم نگارنده ی این مقاله بر آن است تادر ادامه نگرانی های موجود نسبت به آینده ی این زبان را در سه مرحله ی جاودانگی زبان فارسی ، چگونگی حمایت از آن و علل تحول در زبان و خط فارسی امروز مورد بررسی قرار دهد وپیشنهاد هائی در این باره ارائه نماید:
آ) جاودانگی زبان فارسی: ژیلببر لازار هنگام بررسی شکل گیری زبان فارسی می گوید : «شکل گیری زبان های ملی همواره روندی پیچیده دارد. به ویژه هنگامی که با زبان معتبر یک تمدن و فرهنگ مواجه باشیم» یکی از نقاط قوت زبان فارسی ، این است که این زبان معرّف یک فرهنگ شناخته شده است. بدیهی است ، زبانی که چنین پشتوانه ی فرهنگی استواری داشته باشد، از بین نخواهد رفت . در این نوشته ، مجال آن نیست که به فرهنگ و تمدن ایران پرداخته شود ، اما به این نکته باید اشاره کرد که زبان فارسی حداقل در دو آزمون دشوار ، به واسطه ی همین پشتوانه ی استوار فرهنگی ، جاودانگی خود را نشان داده است:
نخست اینکه یورش عرب ها ی مسلمان و چیرگی آنها بر ایرانیان با اینکه موجب شد تا با گذشت یک قرن ، ایرانیان به زبان عربی شعر بگو یند و کتاب بنویسند و نسلی ایرانی اما نا آشنا با زبان فارسی پدید آید ، هرگز نتوانست قوم ایرانی را دچار گسستگی فرهنگی کند. و با گذشت سه قرن ، زبان فارسی نه تنها به عنوان ابزاری برای ارتباط های عادی و روزمره تبدیل شد ، بلکه موجب آفرینش یکی از غنی ترین شکل های ادب جهان گردید.
آزمون دیگر ، سیاست فرهنگ زدایی اتحاد جماهیر شوری در دوره معاصر، برای ریشه کن نمودن این زبان از سرزمین تاجیکستان است آنان برای رسیدن به هدف خود ، شهرهای بزرگی چون سمرقند و بخارا را ازحوزه ی زبان فارسی جدا کردند، در تصمیم گیری های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی ، ازبک ها را بر تاجیکستان مسلط نمودند ، خط و نگارش فارسی را ابتدا به لاتین و سپس به روسی تغییر دادند ، کهنه سوادانی را که به خط فارسی می نوشتند، تحت تعقیب قرار داده به زندان افکنده و یا کشتند و سرانجام نام زبان فارسی را زبان تاجیکی گذشتند اما هیچ یک از این اقدامات ، نتوانست مانع از آن شود که زبان فارسی در این سرزمین نابود گردد و سرانجام با استقلال جمهوری تاجیکستان زبان و خط فارسی به سرعت در این کشور بالنده شد.
فارسی زبانی است که شاعران و نویسندگان بزرگ به کمک ان به آفرینش ادبی پرداخته اند. در حقیقت وجود شخصیت های بزرگ ادبی ، حلقه هایی هستند که زنجیره وار ، این زبان بزرگ را همواره استوار نگه داشته است . نویسندگان و شاعران بزرگ ، فرهنگستان واقعی یک ملت هستند . هنگامی که یک ملت ادبیاتی غنی دارد ، حداقل فایده ی آن برای حفظ زبان این است که سایر ملل ، برای ترجمه ی آن آثار ، آموزش آن زبان را نیاز ضروری خود می دانند البته ترجمه ی آثار ادبی فارسی به زبان های بیگانه ، فقط به آثار کهن اختصاص ندارد در دوره ی معاصر نیز آثاری همچون اشعار سپهری ، سووشون سیمین دانشور و ... به زبان های زنده دنیا ترجمه شده است.
هر زبانی با توجه به ساختار خود ، ویژگی هایی برای واژه سازی دارد ؛ مثلا یکی از ویژگی های زبان عربی ، نداشتن چهار واج (پ ، ژ ،گ ، چ ) است . نبودن این واج ها به زبان عربی این امکان را می دهد که واژه های دخیل را (که معمولا یکی از این واج ها را در خود دارند) با تغییری اندک ، به مجموع واژگان خود بیفزاید (مثلا: شات = چَت . غزنطش=گرینویچ) از آن جا که زبان عربی از گروه زبان های سامی است ، یک راه دیگر ساخت واژه در این زبان ، اشتقاق واژه ها بر اساس تغییر شکلی است که به ریشه های سه حرفی یا چهار حرفی داده می شود بنابراین واژه های موجود در این زبان ، نسبت مستقیم با شمار ریشه های ثلاثی و رباعی دارد اما زبان فارسی که از شاخه ی زبان های هند و اروپایی است ، این توان را دارد که با استفاده از روش اشتقاق و ترکیب و تعدد وند ها چندین برابر بیش از زبان عربی به واژه سازی بپردازد. با نگاهی به دو واژه نامه یکی انگلیسی به عربی و دیگری انگلیسی به فارسی به خوبی می توان به این موضوع پی برد : واژه نامه های انگلیسی به عربی، در برابر تعدادی از واژه ها مجبور به توضیح می شوند اما واژه نامه های انگلیسی به فارسی در برابر همان واژه ها یک معادل فارسی دارند مثلا واژه Mollusque در واژه نامه ی عربی ،« حیوان عادم الفقار» و در فارسی «نرم تنان » معنی شده است یا واژه ی Confrontation در واژه نامه ی عربی «جعل الشهود و جاهاً و المقابله بین اقولهم » معنی شده و در فارسی ،معادل «روبه رویی» است.«آکادمی مصر که در تنگنای موانع[واژه سازی ] واقع شده است ، چنین نظر داده که باید از بکاربردن قواعد زبان عربی در مورد کلمات علمی صرف نظر کرد و از قواعد زبان های هند و اروپایی استفاده نمود».
ب) علل تحول در زبان و خط فارسی : از آنجا که زبان حالتی پویا دارد نه ایستا ، ناگزیر تحول پذیر است. تنها زبان و خط فارسی نیست که با گذشت زمان دگرگون می شود . همه ی زبان ها و خطوط دنیا ویژگی تحویل پذیری دارند. عوامل زیر را می توان از جمله علل تحول در زبان و خط فارسی امروز برشمرد:
1- گسترش وسایل ارتباط جمعی به ویژه شبکه ی جهانی اینترنت ، موجب شده است ایرانیان به ویژه تحصیل کردگان و جوانان ، با انجمن های علمی و دانشمندان و دانشجویان خارجی ارتباط برقرار نمایند . این ارتباط که به زبان و خط انگلیسی برقرار می شود، خود به خود تسلط فارسی زبانان جوان را بر حروف چینی انگلیسی افزایش می دهد و موجب می گردد که آنان ، هنگام ارتباط با فارسی زبانان نیز ، فارسی را با الفبای انگلیسی بنویسند.
2- بنا به دلایل سیاسی و اجتماعی پس از پیروزی انقلاب اسلامی که این مقاله جای بحث درباره آن ها نیست، ایرانیان بیش از ملت های صاحب فرهنگ کهن دیگر (چین ، ژاپن ، یونان ، مصر و ...) در نقاط مختلف جهان پراکنده شده اند . این پراکندگی و دور بودن از حوزه ی زبان فارسی ، پیامدهایی را برای این زبان به همراه داشته است . بسیاری از کودکان این ایرانیان در آمریکا ، اروپاو ... در مدارس غیر ایرانی درس می خوانند و پرورش می یابند بنابراین ، فرصتی برای آشنایی با خط فارسی پیدا نمی کنند و تنها ، زبان فارسی را به واسطه ی استعمال در جمع خانواده فرا می گیرند . این گروه از ایرانیان نیز به دلیل نا آشنایی با خط فارسی ، مطالب فارسی خود را به خط انگلیسی در پایگاه های اینترنتی ، نشریات و کتاب ها به ظهور می رسانند . از طرف دیگر،؛ زبان آن ها به دلیل مجاورت با غیر فارسی زبانان به صورتی طبیعی و غیر محسوس برای خودشان و بسیار محسوس برای ما تحول می یابد .
3- ترجمه ها یکی دیگر از عوامل تحویل پذیری زبان فارسی است بسیاری از اصطلاحات انگلیسی و فرانسوی ( در جریان قرار دادن ، روی کسی حساب کردن ، بی تفاوت بودن و ... ) از طریق ترجمه به زبان فارسی وارد شده اند و امروزه جزیی از زبان فارسی شده اند (گرته برداری معنایی) متاسفانه در بسیاری موارد ، ترجمه ها بر نحو زبان فارسی نیز تاثیر گذاشته اند که از آن جمله می توان به ذکر فاعل همراه با اصطلاح به وسیله در جمله های مجهول اشاره کرد: موش به وسیله ی گربه خورده شد. البته تاثیر ترجمه ها فقط بر زبان فارسی است و در خط تحول ایجاد نمی کند.
4- متاسفانه در کشور ما جای یک نهاد نظارتی که همه ی نشریات و انتشارات را به استفاده از یک شیوه ی مشخص خط فارسی ملزم کند ، خالی است . هر نشریه ای برای خود یک شیوه ی رسم الخطی خاص پیشه می کند. فرهنگستان ادب فارسی ، علی رغم سابقه ی هفتاد و چند ساله خود هر گز این وظیفه ی نظارتی را عهده دار نشده است . نگارنده بر این گمان است که اگر فرهنگستان به همان اندازه که به واژه سازی می پردازد بر شیوه ی خط فارسی نظارت می نمود ، دستاورد های بهتری برای زبان فارسی به ارمغان می آورد . البته نباید این نکته را فراموش کرد که یکی از دلایل ضعف فرهنگستان ، اختلاف نظر بین علمای زبان و نگارش فارسی است نگاه هر چند سطحی به انواع کتاب های نگارش و ویرایش و املا و دستور زبان ، این اختلاف نظرها را به خوبی نشان می دهد.
5- گسستگی ایرانیان از تمدن و پیشینه ی فرهنگی خود ، بنا به هر دلیلی که باشد زبان و خط فارسی را به ضعف و انحطاط می کشاند . زبان فارسی ، بیانگر یک فرهنگ است علت جاودانگی این زبان نیز به همان پشتوانه ی غنی فرهنگی و باستانی بر می گردد این زبان به خیمه ای می ماند که فرهنگ و هویت ایرانی ، ستون های آن هستند این خیمه زمانی فرو می ریزد که ستون هایش را از دست بدهد.
متاسفانه در سال های اخیر ، بیگانگان تلاش فراوان نموده اند تا فرهنگ ایرانی را که به دلیل آمیختگی دین و ملیت یکی از غنی ترین فرهنگ ها ی جهان است ، وارونه جلوه دهند و ما را قومی بدوی معرفی نمایند اما آنچه بیشتر جای تاسف دارد ، بی توجهی خود ایرانیان به فرهنگ وتمدن باستانی و هویت ملی است بر ذهن کودکانه ی دانش آموزان ما در دوره ی دبستان چند داستان ملی نقش می بندد ؟(جز داستان تولد زال داستان دیگری دیده نمی شود). در برنامه های تلویزیونی چقدر به فرهنگ باستانی خود پرداخته ایم؟ آیا ملتی که گذشته باستان خود را به فراموش بسپارد ، می تواند حامی زبانی باشد که جزئی جدانشدنی از آن فرهنگ است؟ کدام فرهنگستان در قرن های گذشته زبان ما را از نابودی نجات داده است؟ مسلما آنچه این زبان را محفوظ نگه داشته ، دلبستگی ایرانیان به فرهنگ باستان و ملی در کنار فرهنگ دینی بوده است.
پ) چگونه فارسی را پاس بداریم؟ هر چند که پاسداری از زبان و ادب فارسی وظیفه ی همه ی فارسی زبانان است اما بعضی نهاد ها در این پاس داشت وظیفه ی مستقیم دارند.
در اساس نامه ی فرهنگستان زبان و ادب فارسی یکی از وظایف این نهاد چنین برشمرده شده است:«حفظ قوت و اصالت زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی ایرانیان و زبان دوم عالم اسلام » اگر این نهاد بتواند در کنار گسترش دامنه ی واژگان ، به این شعار خود جامه ی عمل بپوشد و به اصالت زبان فارسی به عنوان یکی از ارکان هویت ملی بپردازد،بسیاری از نگرانی ها برطرف خواهد شد.
یکی دیگر از نهادهایی که می تواند بیش از فرهنگستان در پاس داشت زبان و خط فارسی تاثیر گذار باشد آموزش و پرورش است. برنامه ریزی مناسب آموزشی در جهت شناساندن هویت ملی و آموزش های یکنواخت و منطقی زبان خط فارسی از وظایف آموزش و پرورش است. آموزش و پرورش ما باید در برنامه ریزی درس خود به این نکته توجه کند که دانش آموزان این سرزمین ، دانش را از طریق زبان خط فارسی فرامی گیرند بنابراین آموزش هر چه دقیق تر زبان و خط ، زیر بنای فراگیری دانش و مهارت است . در این زمینه باید روخوانی درست متن ( روان خوانی) و املا (درست نویسی) به عنوان درس های مستقل و اجباری شمرده شده و برای آنها مثلا نمره حداقل 14 در نظر گرفته شود.
سومین نهاد موثر در پاس داشت زبان و ادب فارسی دانشگا ه ها و مراکز آموزش عالی هستند؛ متاسفانه صاحب نظران زبان و نگارش فارسی که می توانند بر همسان سازی خط تاثیر بسیاری داشته باشند ، اتفاق نظر ندارند و هرکدام بر شیوه ی خاص خود پای می افشرند.
صدا و سیما نهاد موثر دیگر در اشاعه ی زبان فارسی و حمایت از آن است. این نهاد علاوه بر آن که می تواند در گسترش و یکسان سازی زبان و خط فارسی ایفا ی نقش کند ، می تواند در شناساندن هویت ملی که همانا پشتوانه ی زبان فارسی است نیز موثر واقع شود.
به هر حال هماهنگی بین چهار نهاد یاد شده به صاحبان زبان یک شیوه مشخص در خط و عشق به زبان فارسی به عنوان یک عامل وحدت ملی را القا می کند.
جايگاه زبان فارسي
زبان فارسي با تاريخ فرهنگ و هويت ملي ما ايرانيان پيوندي تمام عيار دارد و ما بخشي از آينده ي فرهنگي خويش را در گرو سرنوشت آن مى دانيم. اما شكي نبايد داشت كه اين تنها قسمتي از واقعيت مربوط به زبان فارسي در جهان امروز به شمار مىآيد. درك صحيح و كامل اين واقعيت با دقت نظر در موقعيت جهاني زبان فارسي و به عنوان صاحب نقش در ميراث معنوي بشر مطرح است.
بر اهل تحقيق پوشيده نيست كه زبان فارسي در حالي كه وام گيرنده ي واژههاي زبان ديگر بوده اما متقابلاً بر آنها تأثير گذاشته است . از اين منظر, مطالعه درباره ي زبان هاي عربي, تركي, سواحيلي, سانسكريت, اردو, و حتي بعضي از زبانهاي اروپايي بدون عنايت به زبان فارسي مشكل خواهد بود.انكار اين واقعيت نه تنها چشمپوشي بر بخشي از ميراث تحول يافته ي جامعه بشري است, بلكه سد باب علم و تحقيق نيز به شمار مىآيد.
حذف تمام يا قسمتي از هر زباني كه نقشي در شكل گيري تمدن بشري داشته موجب آسيب رساندن به ميراث معنوي مشترك جهاني خواهد شد. به علاوه انديشه ي بشري در دنياي آينده هيچگاه نمىتواند متكي به يك يا چند زبان باشد و تنها از انديشهي مرتبط با آنها بهره گيرد, اگر زبان عامل ارتباط و تفاهم است, قبل از آن بايد دانست كه ارتباط صحيح و تفاهم واقعي با هماهنگي توأم با مشاركت فرهنگي ممكن مى شود.
ساختن جهان مبتني بر مشاركت و همكاري فقط با امعان نظر در اقتصاد و ارتباط ميسر نمى شود بلكه با سهم داشتن فرهنگ زبان و انديشه است كه چنين خواسته اي به درستي امكان تحقق مىيابد. اگر به اين نكته توجه داشته باشيم كه خصومتها و نفرتها از ذهن شروع مى شود, مى توان گفت كه صلح نيز از انديشه و به طبع از ابراز عرضه ي آن, يعني زبان فرهنگ به وجود خواهد آمد.
دغدغهها و تلاشهايي كه براي زبان فارسي انجام مىشود محدود به اين سرزمين و مردمنيست بلكه دغدغهاي برا ي فرهنگ و ميراث معنوي بشري است. همگان مى دانند كه تاريخ و تمدن ايراني به دليل موقعيت جغرافيايي ايران و نيز حضور مؤثر ايرانيان در عرصه ي تجارت و فرهنگ نقش مهمي به عنوان حلقه ي اتصال تمدنهاي آسياي غربي با جنوب و شرق آسيا داشته است.
شبه قاره ي هند, چين, عثماني, عربستان, آسياي مركزي و حتي جزاير دور دست اقيانوس هند, از طريق اين حلقه ي واسط و به تعبير جغرافيدانان قديم, مركز عالم, به هم مرتبط مىشوند و در شكلگيري اين ارتباط زبان فارسي سهم اساسي داشته است, از اين روست كه گستردگي, غنا و وسعت دامنه ي زبان فارسي فقط حاصل تلاش ايرانيان نبوده است
بزرگان غير ايراني اين نواحي در توسعه زبان فارسي نقش داشتهاند.: علاقهمندي سلاطين گوركاني به هند به شعرا و ادباي ايراني, نامه نوشتن امپراتور مغول به زبان فارسي براي پاپ در قرن سيزدهم ميلادي, كاربرد وسيع اصطلاحات فارسي توسط دريانوردان و تجار اقيانوس هند, اعم از عرب و هندي و مالايايي و موارد بسيار ديگر تنها بخشي از تلاشهاي غير ايرانيان در به كارگيري و گسترش زبان فارسي است.
نگاهي گذرا به حوزههاي مهم ميراث معنوي بشري در عرصه علم, عرفان, دين و نظاير آن نيز همين سخن را بازگو خواهد كرد. به اين معنا كه فارسي به عنوان زبان علم, زبان دين و زبان عرفان مطرح است.
كارنامه ي زبان فارسي در امر اشاعه ي آن بسيار روشن است.: زبان فارسي جديد در قرون نخستين اسلامي وظيفه ي انتقال پيام اسلام به شبه قارهي هند, نواحي دور دست آسياي مركزي و نقاط شرقي را بر عهده گرفت. حتي در سواحل دور دست اقيانوس هند نيز ايرانيان در اين امر سهيم بودند. اين امر موجب شد تا بدون آن كه سياست و حكومت ايراني مداخلهاي داشته باشند به اتكاي استعدادهاي ذاتي زبان فارسي استواري ايمان فارسي زبانان, اسلام گسترش يابد. هم اكنون نيز در قسمتهاي شرقي چين, زبان فارسي چنين نقشي را بر عهده دارد.
در عرصه ي عرفان زبان فارسي نيز مانند دين بسيار درخشنده است . صلح و سلمي كه عرفان جستوجوگر آن است و زيبايي رمزداري كه از آن حال مىشود عرفان ايراني- اسلامي را از كشش نيرومندي برخوردار كرد كه از هند تا آسياي مركزي و بالكان و بسياري از نواحي ديگر را با زبان فارسي آشنا ساخت.
حضور زبان فارسي در ميان تركان بيشتر از طريق عرفان بود: اين امر در خارج از قلمرو سياسي حكومت هاي ايراني شكل گرفته و به صرف رسايي و توانايي شعري و ادبي زبان فارسي در بيان مضامين عرفاني, عرفاي بزرگ را به انتخاب اين زبان براي برقراري ارتباط با مريدان و علاقهمندان خود راغب كرده است.
19 اثر حماسي قرون نخستين اسلامي تقريباً هم زمان با شاهنامه سروده شده است.: آثار حماسي متعددي نيز به زبان فارسي در محيطهاي غيرفارسي زبان خلق شده است. مانند «داراب نامه ي طرسوسي» كه در قرن هشتم در آسياي صغير سروده شده است.
بيشترين استقبال دربارها از زبان فارسي را متعلق به تركان بوده است: نفيسترين نسخههاي شاهنامه در دربار تركان به دست آمده است.
موقعيت علمي زبان فارسي نيز همين شرايط را دارد: شكلگيري تجديد حيات علمي در ماوراءالنهر و خراسان قرون نخستين اسلامي به كمك زبان فارسي صورت گرفت.
فراهم آمدن كتابهاي متعدد به زبان فارسي در زمينه ي پزشكي, نجوم, تاريخ, جغرافيا, كيهان شناسي, داروشناسي و نظاير آن همگي يا با بهرهگيري از فارسي ميانه صورت گرفت يا به زبان فارسي نو متكي بود. همين دانشها بعدها در تكوين تمدن اسلامي و با انتقال به اروپا در شكلگيري رنسانس نقش ارزندهاي ايفا كرد.
چنين پيشينهاي از غنا و امكانات بسياري كه در سرشت زبان فارسي نهفته است. خبر مىدهد.با اين حال نمىتوان تنها به گذشته اي پر شكوه بسنده كرد و در پرتو آن آرام گرفت.
زباني كه نوآوري در خور و متناسب با ضرب آهنگ شتابان جهان امروز نداشته باشد, به حاشيه خواهد رفت.
نقطه هاي اميد براي رشد زبان فارسي بسيار است و بهرهگيري از آنها براي افزايش توانايي زبان فارسي تدبيري جدي مىطلبد.
توجه به كرسيهاي زبان فارسي در كشورهاي مختلف جهان را در سالهاي اخير, روندي قابل اعتنا بوده است. شأن و مرتبت فرهنگ ايراني و زبان فارسي چشماندازي روشن از مناسبات فرهنگي را بين ايران و كشورهاي جهان نويد مىدهد.
گسترش رسانههاي نوشتاري, سمعي و بصري, عرصههاي تازهاي را از خلاقيت گشودهاند و زبان را هم نوا با نيازهاي روز, تازهتر و شادابتر مىسازند و عرصهي معنا آفريني آن را مىگستراند.
سالانه دهها هزار عنوان كتاب در موضوعهاي مختلف فرهنگ و علم در كشورهاي مختلف, به ويژه كشورهاي فارسي زبان منتشر مىشود: بنابر اين شاخصههاي توانمندي و غناي هر زباني را در توان آفرينش آثار فرهنگي آن مىتوان جستوجو كرد.
در ايران افتراقي بين زبان علم و زبان ملي به وجود نيامده . همين امر موجب شده كه زبان فارسي بتواند قابليت ها و ظرفيتهاي نهفته ي خودد را هر روز بيش از گذشته آشكار كند
ارتقاي موقعيت علمي دانشگاهها, گسترش سطح آگاهيهاي فرهنگي جامعه بالا رفتن ميزان تحصيلات و... نشان از تحول فرهنگي عظيمي است كه در زبان فارسي در آستانه ي انجام است و اين تحول بىترديد در حوزه ي مطالعات مربوط به زبان فارسي و آموزش آن مؤثر است.
تحولات فرهنگياي كه در يك دهه گذشته در جغرافياي فرهنگي مشترك ما به وقوع پيوسته, زبان فارسي را زبان رايج و رسمي در يكي از عمدهترين گذرگاههاي جهاني كرده است.
به ديگر سخن اگر قلمرو زبان فارسي در صد سال گذشته در معرض تلاش مستقيم بوده, در يك دهه گذشته چشماندازي روشن و اميد بخش براي مطالعات ايراني و زبان فارسي ترسيم شده است. فراهم كردن زيرساختهاي لازم براي داد و ستدهاي فرهنگي بين توليدكنندگان زبان فارسي بيرون از مجموعه ي دستگاه رسمي سياستي است كه طي اين سالها دولت جمهوري اسلامي ايران به جد در پي آن بوده است.
سه عرصه براي موقعيت زبان فارسي وجود دارد: نخست آن كه گويندگان و نويسندگان زبان فارسي در نقاط مختلف جهان نيازمند ابراز هويتي واحد هستند. از اين رو, لازم مىدانم درباره ي اختصاص يك كد در نظام بينالمللي نشر كتاب و (ISBN) به آثار مكتوب فارسي در سراسر جهان انديشيده و با توجه به تجربه گسترده ايران, راهكارهاي آن مورد بررسي قرار گيرد. به اين ترتيب ضمن گردآوري تمام آثار فارسي ذيل يك مجموعه ي تصويري از وضعيت نوشتههاي فارسي و در نتيجه هويتي واحد ارائه مىشود.
مسأله دوم را اين گونه اين است كه زبان فارسي در مواجهه با ديگر زبانهاي و همنوايي با تحولات, ظرفيتهاي خود را شكوفا خواهد ساخت.
ترجمه آثار مهم و بنيادين ديگر فرهنگها عرصهاي براي تحسين توانايي هاي زبان فارسي است: در عين حال تبادل واژههاي فارسي در كشورهاي فارسي زبانان و همانديشي و ارتباط دروني بين كشورهاي مختلف فارسيزبان بر توان و قابليت آن بسيار خواهد افزود.
عرصه سوم, همراهي و تحول زبان فارسي با عرصه جديد و رو به گسترش رايانه و شبكهها بينالمللي رايانهاي است. تعريف زبان و خط فارسي و تقويت آن در اين عرصه و ساخت نرمافزارهاي متناسب براساس سرشت زبان فارسي و رعايت همه جوانب لازم براي حفظ آن از ضرورتهايي است كه پيش روي ما قرار دارد.
ناراستي هاي زبان فارسي
زمين شناسي به جاي معرفه الارض، گذرنامه به جاي پاسپورت، سنگواره به جاي فسيل، زمان سنج به جاي كرونومتر، زندان به جاي محبس، رونوشت به جاي كپي، دادستان به جاي مدعي العموم، رنگين كمان به جاي قوس و قزح، هواپيما به جاي طياره... اين همه از بركت كار فرهنگستان قديم است. فرهنگستاني كه زماني نقش ماندگار خود را در زنده كردن زبان وتعهد به مسئوليت فرهنگي و تاريخي خود به خوبي انجام داد كه تجدد از هر سو و به هر زباني ومرامي به كشوروارد مي شد و اگر فرهنگستان با پويايي ودانش روز ازنقش تاريخي خود به خوبي برنمي آمد، هجوم آن همه واژگان جديد دنياي مدرن، سيل ترجمه ها و ورود فناوري هاي نوين تا به حال همين زبان حاضر را نيز به ملغمه اي تبديل كرده بود.
گروهي از استادان ادبيات با انتشار بيانيه اي نسبت به زبان وادبيات فارسي ابراز نگراني كرده و تأكيد دارند«حفظ ، حرمت و اعتبار خط فارسي بويژه بر دوش استادان و مدرسان ودانشجويان زبان و ادب فارسي» است. اين كه چرا با تحولات گسترده در عرصه فناوري، كامپيوتر و ارتباطات سيار متخصصان ما نتوانسته اند در زمينه تطابق بخشيدن خط فارسي با آنها چاره انديشي كنند، پرسشي است كه پيش روي اساتيد و مراجع زبان و خط فارسي قرار گرفته است.
زبان فرزند فرهنگ
با اين حال به نظر مي رسد اين خودپرسشي است كه بايد از نهادهاي تصميم گير و سياست گذار فرهنگي كشور و ميراث داران ادبيات فارسي پرسيده شود. از سويي به نظر مي رسد پويايي زبان، تنها در تطابق سازي ها معنا پيدا نمي كند. چه گاهي به نوعي وسواس كاذب و اصرار غيرعلمي تبديل مي شود. زبان وخط ريشه در زواياي پيچيده اي از فرهنگ دارد؛ اين كه فرهنگ يك جامعه چگونه تغذيه مي شود، چگونه بازسازي و نوسازي مي شودو منابع تأمين آن كدام است از سوي ديگر به تعيين كننده ترين بخش كه بر هر فرهنگي سايه مي افكند، خواهيم رسيد كه آزادي جريان اطلاعات و انتخاب فرهنگي است. افكار و سلايق موجود در جامعه، زباني كه سخن مي گوييم، زيبايي شناسي كه بدان ارج مي نهيم، منابعي كه به دانش آموزان معرفي مي كنيم، تبادل فرهنگي و زباني كه با دنياي بيرون داريم و ده ها عامل ريشه اي ديگر سرانجام در خط و زبان تجلي پيدا مي كنند. بنابراين تلفن همراه يا كامپيوتر واينترنت مشكل زبان وخط فارسي نيست. چيزي فراتر از اين ابزار جديد بايد وجود داشته باشد.
فرهنگستان زبان و ادبيات فارسي اگرچه مرجع مشخصي براي هدايت جريان تحول زبان فارسي به شمار مي رود با اين حال خود نيز متأثر از زواياي بسيار ديگري است. احمد باستاني استاد ادبيات فارسي در اين باره مي گويد: «فرهنگستان اول در سال هاي ۱۳۱۰ كم و بيش فرهنگستان موفقي بود. بخش دوم كار فرهنگستان در سال۱۳۱۴ آغاز شد. در دفتر واژه هاي نو كه در سال۱۳۱۹ گشوده شد، ۹۰ درصد واژه هايي كه آن روز پيشنهاد كردند، امروز جزو زبان هر روزه يا زبان علمي است. فرهنگستان قديم در شتاب بخشيدن به گرايش زبان فارسي به سوي سادگي و دقت و زنده كردن سرمايه كهن آن وهمچنين آماده كردن آن براي جذب مفاهيم و نام هاي علمي وفني از زبان هاي اروپايي نقش بزرگي داشته است.»
باستاني مي افزايد: «آموزش و پرورش در اين ميان نقش تعيين كننده اي دارد. اما بايد ديد آموزش و پرورش با چه الگوها، تغييرات يا ترجيحاتي روبه رو بوده است. درباره سازمان تدوين كتب درسي حساسيت زيادي بايد وجود داشته باشد. اين كه چه واژگاني انتخاب مي شودكه منشأ فرهنگي و قومي داشته باشد و جدا از تندروي ها باشد. زيرا از سويي نيز، گرايش به پارسي باستان ، گرايش به عربي يا غيرفارسي هر دو مي تواند نشانه تندروي باشد. سازماني مثل سازمان تدوين كتب درسي بايد دور از كشمكش ها و بيشتر براساس اصول زبان شناسي فارسي عمل كند. آموزگاران بايد آموزش هاي زيربنايي قومي ببينند. استادان ادبيات در اين سال ها آنقدر درگير زندگي روزمره بوده اند كه بيشتر به كميت كلاسها توجه كرده اند تا كيفيت درس ها. استاداني هم داريم كه دلمشغولي هاي زيادي دارند. اما در اصل متوليان زبان فارسي همين استادان ادبيات فارسي هستند.»
زبان گفتار و نوشتار
با اين حال بزرگترين گرفتاري نثر فارسي جدايي اندك اندك زبان گفتار و نوشتار از يكديگر است كه گاهي به دو زبان جدا از هم مي رسند. درهر زبان اين جدايي تا حدودي هست اما در زبان فارسي به صورت يك بيماري كهنه درآمده است. به گفته يك استاد ادبيات «اين پسرفت از زماني آغاز شد كه زبان به جاي آن كه حامل معاني و بيان باشد بازيچه دست زبان بازان شد و مسابقه هولناك بر سر آوردن واژه هاي غريب وتراشيدن عبارت هاي قالبي و دراز كردن زنجيره مترادف ها و سجع سازي هاي خنك درگرفت كه حاصل آن فرسودگي زبان و سطحي شدن آن و از دست رفتن حدود روشن معناها و پيچيدگي و دشواري بيهوده آن بودكه دامنه اش تا به امروز كشيده شده، با اين حال در همه اين سال ها زبان پارسي از دو ناحيه توانست تا اندازه زيادي از گزند در امان بماند. يكي كار استادان و شاعراني چون نظامي، سعدي وحافظ و ديگر نگهبانان زبان گفتار بودكه سينه به سينه آن را حفظ كرد. در موقعيت كنوني يعني در عصر ارتباطات كه تعامل فرهنگ ها جنبه گسترده اي پيدا كرده ودر اين ميان فرهنگ و زبان قوي تر، قدرت بيشتري دارد، بايد مجال بيشتري به دانايان ادبيات و زبان داد تا وظيفه تاريخي خود را به انجام برسانند.»
زبان سرگرمي
رسانه ها نيز ديگر جريان سازان و خط دهندگان مسير عامه مردم هستند. در حقيقت فرهنگ وعناصر تفكر بايد ارتقا دهنده سطح فرهنگ عمومي باشد نه اين كه سطح فرهنگ عمومي، تعيين كننده سطح تفكر جامعه. در اين ميان احمد باستاني مي گويد: «تلويزيون به عنوان يك رسانه عمومي نقش مهمي در اين ميان دارد. رواج بد لحني و بدكاربري زبان بويژه در ميان قشر جوان و نوجوان كشور يكي از اين موارد است. هر چند واژه هايي چون «قات زدن» يا «دو دره كردن»، دوام چنداني ندارد، اما رسانه ها مي توانند ذوق ودانش بيشتري در آنچه به مخاطب ارائه مي شود به كار ببرند. سرگرمي بهانه خوبي براي نزول زبان و بدسليقگي نيست. در حقيقت سرگرمي ما نيز مي تواند در مرتبه بهتري قرار گيرد.»
فاضل شهامت پرور ويراستار ادبيات در اين باره مي گويد: «رسانه ها در شكل گيري زبان معيار نقش برجسته اي دارند و بيش از هر نهاد ديگري تأثيرگذارند با اين حال رسانه ها نيز تا حد زيادي ابتكار ودانش لازم را فداي معيارهاي عمومي مي كنند. در زبان معيار واژگاني داريم كه در زمان هاي دراز بايد پاسخگوي نيازهاي جامعه باشند. رسانه هاي صوتي وتصويري حتي از طريق فيلم هاي سينمايي به راحتي مي توانند واژگان نادرست را وارد زبان كنند. زبان معيار ما به شدت دستخوش تغييرهايي بوده كه به دست رسانه ها صورت گرفته. در اين باره چه مطبوعات وچه رسانه هاي تصويري نقش فعالي ايفا نكرده اند.»
در زمان مشروطيت دهخدا در به كار گرفتن زبان و اصلاحات عاميانه براي طنز سياسي نوآوري كرد. بعدها هدايت وجمال زاده زبان ساده را ابزار داستان نويسي به شيوه اروپايي كردند. خدمتي كه داستان نويسي جديد و تا حدودي ادبيات سياسي به ما كرده، روي آوردن زبان از نثر سنتي به زبان زنده يعني زبان گفتار بود. اينجاست كه در حقيقت تأثير جريان هاي فكري، ادبيات و حتي سياست بر زبان مشخص مي شود. با اين حال دكتر احمد باستاني به نوعي فقدان زبان معيار هم اشاره مي كند: «هم اكنون در قلمروهاي علمي و فني نوعي تنگنا و آشفتگي وجود دارد. در همه زبان هاي بارور جهان، حوزه هاي گوناگون علمي، فلسفي، ادبي و فني هر يك اصطلاحات و شيوه بيان خاص خود را دارند، بويژه در جهان امروزكه اين قلمرو به حوزه هاي بسيار پخش شده است. اما زبان ما كه در بيشتر حوزه هاي علمي، فلسفي وهنري زبان ترجمه است تركيبي از زبان نوشتاري گذشته و زبان مأخذ است.»
از سويي نگاه به جمعيت جوان و بررسي گفتار و نوشتار آنان مؤيد اين نكته است كه اينترنت ساعات زيادي از وقت و زندگي جوانان را گرفته است. فاضل شهامت پرور مي گويد: «بسياري از جوانان ديگر حوصله و مجال توجه به زبان و ادبيات راندارند. آنها هنگام سخن گفتن چند كلمه انگليسي و چند اصطلاح اينترنتي ميان جملات فارسي به كار مي برند. ما نياز به نوعي بازسازي و نوسازي فرهنگ و تمدن خود داريم. اين مسأله از مجلات ادبي گرفته تا مدرسه، خانواده ها، رسانه ها و دانشگاه ها را در بر مي گيرد. پويايي زبان بدون پويايي فرهنگ يك ملت به دست نمي آيد.»
«فقدان چاره انديشي جامع موجب شده كه بسياري از كاربران كامپيوتر و فناوري هاي نوين، با وجود عشق و علاقه فراوان به خط و فرهنگ ملي، از سر ناچاري به الفباي انگليسي رو آورند و به عنوان مثال ميليون ها نفر مشترك تلفن هاي همراه، در ميليون ها پيام كوتاهي كه روزانه ارسال مي كنند، از خط بيگانه استفاده كنند. به نظر مي رسد مشكلات موجود در فرستادن پيام به فارسي وگرانتر بودن تعرفه خط فارسي در اين زمينه بي تأثير نبوده.»
با اين حال بايد گفت اگر فناوري هاي جديد در ابتداي امر همواره سكون و آرامش موجود را به هم مي زنند و به دوره اي از انطباق نياز دارند با اين حال مشكلات زبان كنوني و ادبيات رايج تنها در ارتباطات سيار خلاصه نمي شود. در مقايسه اين نكته كه در فضاي كامپيوتر نيز به تدريج زبان فارسي جايگاه خود را در سيستم هاي متفاوت باز كرد و هم اكنون استفاده عمومي وجود دارد، شايد پيام كوتاه بيشتر يك فضاي تفنني به نظر برسد . فناوري هاي جديد حكم نوعي ابزار و ظرف را دارند كه در برگيرنده ظرفيت هاي موجود هستند. اما اين كه روند تحول در زبان فارسي چگونه باشد و چه كنيم تا از مرگ تدريجي نجات يابد به نگاهي ريشه اي تر نيازمند است. از يك سو استادان ادبيات و زبان شناسي نقش مهمي در اين زمينه دارند و از سويي پويايي فرهنگي و امكان توليد و ابتكار هر چه بيشتر فرهنگي است كه زبان را بارور مي كند. حتي ترجمه نيز مي تواند عامل كامل كننده و اعتلادهنده زبان باشد. بنابراين فناوري هاي جديد مشكل كنوني زبان نيستند، بايد ديد منابع تغذيه كننده از كجا تأمين مي شوند وچه كسي به زبان فارسي و ادبيات آن اهميت مي دهد.
پیشنهادها:
1- فعال تر شدن نهاد نظارتی برای نشریات و انتشارات به استفاده از یک شیوه درست.
2- سرعت بخشیده به کارفرهنگستان ادب فارسی .
3- برنامه ریزی مناسب آموزشی در جهت شناساندن هویت ملی و آموزش های یکنواخت و منطقی زبان خط فارسی توسط آموزش و پرورش.
4- پاس داشت زبان و ادب فارسی در دانشگا ه ها و مراکز آموزش عالی .
5- تلاش صاحب نظران زبان و نگارش فارسی بر همسان سازی خط فارسی.
6- اشاعه ی زبان فارسی و حمایت از آن توسط صدا و سیما و شناساندن هویت ملی.
7- داشتن ضرب آهنگ متناسب در جهان شتابان امروز و و نوآوري زباني در خور .
8- توجه به كرسيهاي زبان فارسي در كشورهاي مختلف جهان.
9- گسترش رسانههاي نوشتاري, سمعي و بصري وگشودن عرصههاي تازه هم نوا با نيازهاي روز.
10- ارتقاي موقعيت علمي دانشگاهها, گسترش سطح آگاهيهاي فرهنگي جامعه بالا رفتن ميزان تحصيلات
11- توجه به هجوم واژگان جديد دنياي مدرن، سيل ترجمه ها و فناوري هاي نوين و تطابق بخشيدن خط فارسي با آنها .
12- ساماندادن به زبان علمی فارسی و چالاک کردن آن در انتقال مفاهيم مدرن،
13- پديدآيی زبان علمی فارسی، برای نوشدگی انديشهگی و مدرنيت .
14- ضرورت مهندسی زبان به معنای ريختن شالودههای روششناختی برای انديشه مدرن .
15- نوآوری زبانی توسط نوآوران علمی.
16- آشنا کردن هر چه بیشتر نسل جوان با گذشته زبان و ادب فارسي.
17- ایجاد هر چه بیشتر نشاط، اعتماد بهنفس و شادابي در دانشكدههاي ادبيات .
18- تلاش مؤسسات پشتيبان زبان و ادب فارسي مثل بنياد ايرانشناسي و دفتر نشر ميراث مكتوب و...
19- مراقبت همه جانبه در سياست هاي فرهنگستاني، سياست هاي زبان در نهاد آموزش و پرورش به ويژه تاليف كتاب هاي درسي وهمچنين برنامه هاي صدا و سيما .
20- تشكيل كارگاه هاي آموزشي در سازمان تاليف كتاب هاي درسي، تربيت متخصص، تدوين متن آموزشي و داير كردن گروه هاي ويراستاري نظام يافته با توجه به معناي دقيق و تخصصي ويرايش .
21- نظارت بر مرزهاي زباني ،اجازه عبورو پيشگيري از عبور بعضي ساخت ها، گرته برداري ها، واژه ها و تعبيرها .
دکتر ایوب هاشمی
کد خبر: 6999
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdce.o8pbjh8oo9bij.html