«بابا نظر» به چاپ بیست و دوم رسید

18 مرداد 1389 ساعت 13:20


كتاب خاطرات شهيد محمدحسن نظرنژاد از فرماندهان جنگ تحمیلی به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر به چاپ بیست و دوم رسیده است.
به گزارش هنرنیوز، «شهید نظرنژاد بیش از 140 ماه در مناطق جنگی بود. در بستان چشم و گوش چپ خود را از دست داد. در فکه کمرش شکست. در فاو قفسه‌ سینه‌اش شکافت، گازهای شیمیایی به ریه‌هایش رسید و بالاخره در سال 1375 برای آخرین بار به کردستان رفت تا از واحدهای لشکر نصر خراسان بازدید کند. در آن بازدید، در دل کوه‌ها و قله‌هایی که روزی جوانی او را دیده بودند، به علت کمبود فشار هوا دچار تنگی نفس شد و دفتر زندگی‌اش پایان یافت.»
كتاب خاطرات شهيد محمدحسن نظرنژاد از فرماندهان جنگ چندی پیش با نام بابانظر منتشر شد. این کتاب حاصل گفت‌وگوي 36 ساعته سيد حسين بيضايي با شهيد نظرنژاد در سال 1374 و اوايل 1375 است كه به شكل ويديويي ضبط شده و اكنون از سرنوشت آن فيلم‌ها خبري در دست نيست، اما كلمه‌ها و جمله‌هاي آن مصاحبه‌ها پس از ضبط، روي كاغذهاي سفيد آمده و ماندگار شده‌اند. شكل روايت كتاب از ابتدا تا انتها به صورت اول شخص مفرد و از زبان شهيد محمدحسن نظرنژاد است كه به صورت خطي، از زمان تولد آن شهيد در سال 1325 در يكي از روستاهاي اطراف مشهد شروع و به ابتداي سال 1375 (چند ماه قبل از شهادتش) ختم مي‌شود.
شهيد نظرنژاد پيشينه خانوادگي خود در خطه خراسان را این گونه تعریف می کند: «پدربزرگ مادري و پدري‌ام هر دو روحاني بودند. آن‌ها در ماجراي كشتار مسجد گوهرشاد فعال بودند و پدربزرگ پدري‌ام پس از وقايع مسجد گوهر شاد و به قدرت رسيدن رژيم پهلوي، به سمنان تبعيد شد. پدرم نقل مي‌كرد مدت زيادي در تبعيد بوده و بالاخره همان جا مريض شده و جان سپرده است. پدربزرگ مادري‌ام در منطقه‌اي به نام "سنگ بست" با رضاخان درگير شد ولي به خاطر كمبود وسايل نظامي شكست خورد. او مي‌گريزد و پس از مدتي دستگير مي‌شود و به سمنان تبعيد مي‌شود. پدربزرگم ملاعلي محمد پس از دو سال از تبعيدگاه فرار مي‌كند و به زادگاهش برمي‌گردد. مدتي پنهان مي‌شود. نقل كرده‌اند، به علت آزار و اذيت و غذاي نامناسبي كه در آن مدت به آن‌ها داده بودند، مريض مي‌شود و پس از مدتي در زادگاهش جان مي دهد.» فعاليت‌هاي انقلابي وي در سال‌هاي پاياني حكومت رژيم پهلوي از ديگر بخش‌هاي اين فصل است كه در پايان به روزهاي انقلاب و پيروزي آن منتهي می شود.
فصل دوم كتاب به فعاليت‌هاي انقلابي شهيد بابانظر در سال‌هاي اوليه پس از پيروزي انقلاب اسلامي مي‌پردازد كه مبارزه با گروهك‌هاي ضد انقلابي در صدر اين فعاليت‌ها قرار دارد؛ مأموريت‌هاي انقلابي به سيستان بلوچستان و بندرانزلي در اين مقطع زماني اتفاق مي‌افتد. از فصل سوم به بعد، خاطرات شهيد نظرنژاد به حضور وي در جبهه‌هاي جنگ عراق عليه ايران مي‌پردازد. فصل چهارم كتاب به حضور شهيد نظرنژاد در نبردهاي سال 1360 اختصاص دارد كه وقايع ارتفاعات الله اكبر از مهم‌ترين آن‌هاست. از رويدادهاي مهم در فصل پنجم كتاب ‌هم مي‌توان به انجام عمليات فتح‌المبين در فروردين 1361 اشاره كرد كه شهيد نظرنژاد به تفصيل درباره آن توضيح داده است. همچنين در ابتداي فصل ششم به مسووليت تازه وي اشاره مي‌شود که آذرماه 1361 رسماً به عنوان مسوول محور تيپ 21 امام رضا(ع) منصوب شده است. در فصول بعدي كتاب هم، شهيد نظرنژاد به ترتيب به نبردها و وقايع مهم جنگ در سال‌هاي بعد و نقش و حضور خود در آن‌ها مي‌پردازد و درباره هر يك از اين وقايع به تفصيل توضيح مي‌دهد. در فصل هفتم، ماجراي حضور شهيد نظرنژاد در عمليات والفجر يك در منطقه ارتفاعات زبيدات و مجروحيت وي از زبان او روايت مي‌شود. حوادث فصل بعدي (نهم) هم با عمليات شناسايي در منطقه شلمچه شروع مي‌شود و در ادامه به حضور شهيد نظرنژاد در مناطق جنگي كردستان براي شناسايي موقعيت‌هاي دشمن مي‌انجامد. در فصل بعدي، او دوباره به مناطق جنگي جنوب باز مي‌گردد. شهيد نظرنژاد در فصل يازدهم، حوادث ريز و درشت عمليات آبي خاكي والفجر هشت را از زواياي گوناگون، البته از زاويه نگاه خود توضيح داده است. وي همچنين در فصل دوازدهم به عمليات آزادسازي شهر مهران اشاره مي‌كند كه خود در آن نقش داشته است. اشاره به دلايلي كه منجر به شكست عمليات كربلاي چهار شده و فعل و انفعالات فرماندهان و نيروها در پيرامون آن هم از بخش هاي مطرح شده در فصل سيزدهم است كه ادامه اين روند در فصل چهاردهم آمده و درباره اتفاقات عمليات كربلاي پنج و وقايع اين مقطع از تاريخ هشت سال دفاع مقدس به تفصيل توضيح داده شده است. توضيح درباره نبردهاي مربوط به فتح شهرك دوعيجي و حواشي آن هم از عمده خاطرات شهيد نظرنژاد در فصل پانزدهم است. راوي در ادامه باز هم به كردستان برمي گردد كه شرح آن در فصل شانزدهم كتاب آمده است؛ پاكسازي منطقه از وجود جاسوسان و انجام عمليات‌هاي نصر هفت در صخره‌ها و ارتفاعات دوپازا و بوالفتح (اطراف شهرك قلعه ديزه عراق) و نصر هشت در ارتفاعات الاغلو و قميش (اطراف رودخانه چومان مصطفي) از بخش‌هاي اصلي اين فصل است. تخليه نيروها از فاو و جابه‌جايي بخشي از نيروهاي مستقر در حلبچه و حواشي آن‌ها هم خاطرات شهيد نظرنژاد در فصل هفدهم كتاب را تشكيل مي‌دهد. سرانجام فصل هجدهم و پاياني كتاب كه وقايع آن مربوط به چند ماه بعد از پايان جنگ است، به مراحل مختلف معالجات شهيد نظرنژاد در كشور آلمان اختصاص دارد. در اين فصل، راوي خاطرات خود از بيمارستان‌هاي كشور آلمان را تعريف مي‌كند كه براي مداواي جراحات بر جاي مانده از مجروحيت‌هاي مختلف در طول بيش از 140 ماه حضور در ميدان‌هاي نبرد به آن جا اعزام شده است. انتشارات سوره مهر كتاب بابانظر را در 520 صفحه و با قيمت 8 هزرا تومان منتشر كرده بود که چاپ بیست و دوم آن در 2 هزار و 500 نسخه و با قیمت 9 هزار و 900 تومان به بازار آمده است.




کد خبر: 14974

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdceeo8z.jh8efi9bbj.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com