روشن ضمير:زور روشنفکران هوادار جنبش زنان، تنها به فردوسي ميرسد
4 مرداد 1389 ساعت 13:08
بهرام روشنضمیر به اتهام بیتوجهی فردوسی به زنان و نیز اتهام نگاه منفی او به جنس زن پاسخ داد. او گفت: "زور روشنفکران هوادار جنبش زنان، تنها به فردوسي ميرسد. چرا انتظار دارند قهرمان شاهنامه به جای رستم و زال و سهراب، زن باشد، در حالی که قهرمان داستانهای مطلوب خودشان در غرب، از سدههای پیش تا تازههای داستانی چون هری پاتر، مرد است؟" وی تاکید کرد که بررسی تطبیقی شواهد کافی برای «فاعلتر» دانستن جنس زن در شاهنامه به نسبت ایلیاد و اودیسه هومر به دست میدهد.
به گزارش هنرنيوز به نقل ازايبنا: «هنگاميكه ما درباره گوهرهاي خود پژوهش نکنيم، بايد چشم به راه داوري بيگانگان درباره خود باشيم. يکي از بزرگترين گوهرهاي فرهنگي ما، شاهنامه فردوسي است. شاهنامه فردوسي نيز همان سرنوشتي را داشته است که ديگر گوهرهاي ما داشتهاند. يعني بيگانگان برايمان به شاهنامهپژوهي پرداختهاند و ما از آفتهاي اين خدمت بيگانگان غافليم.»
آنچه بازگو شد بخشي از سخنان بهرام روشنضمير پژوهشگر و شاهنامهپژوه بود كه عصر روز يكشنبه در موسسه فرهنگي ـ هنري جمشيد جاماسيان سخن ميگفت. وي چسباندن اتهامهاي بيپايه به شاهنامه را يكي از اين آفتها دانست و گفت: باخترزمينيها که خاور را استبدادي ميشناختند، شاهنامه را استبدادزده دانسته و چون پيشفرض ذهني آنان، يک فضاي زنستيز در کشورهاي جهان سوم است، شاهنامه را نيز داراي چنين فضايي دانستند.
وي افزود: گرفتاري ما اينجاست که از تفاوت ميان «ايرانشناسي» بيگانگان و «خودشناسي» ايرانيان، غافليم. چشمگيرترين تفاوت ميان ايندو، نبود شناخت ريشهاي و دروني بيگانگان از فرهنگ ايران است. بيگانهاي که ميخواهد ايران را بشناسد، به سراغ منابع رفته و در رويارويي با هر چيزي، معني ظاهري آنرا ميپذيرد و بازميگويند. شوربختانه، جهانيان نيز چون او را با نام «ايرانشناس» ميشناسند، نظر او کارشناسانه ميدانند.
وي در ادامه سخنانش افزود: همه اينها درحالي رخ ميدهد که شايد يک ايراني روستايي بيسواد از آنجايي كه در فضاي فرهنگي ايران تنفس ميكند، همان بخشها را بتواند بهتر از آن پروفسور بيگانهي ايرانشناس دريابد.
روشنضمير خاطرنشان كرد: از ميان كساني كه درباره شاهنامه نظر دادهاند ميتوان به «تئودور نولدكه» اشاره كرد. نولدكه درباره «زن» در شاهنامه چنين مينويسد «در شاهنامه زنان نقش فعالي ندارند، تنها هنگامي نمود مييابند كه هوس يا عشقي در ميان باشد».
به گفته روشنضمير، شاهنامه نه يک قصهپردازي بلکه گزارشي از ايران باستان است. با اين پيشدرآمد آيا ميشود انگاشت كه فردوسي، دوران پدرسالاري از 5 هزار سال پيش تا امروز را ناديده گرفته و نقشهاي پررنگ جامعه را به زنان داده تا از سوي پژوهشگران امروز به زنستيزي متهم نشود؟
وي گفت: اما اگر نولدکه، جزو آن دسته بوده باشد که شاهنامه را قصهپردازي خود فردوسي ميدانستهاند، بازهم تفاوتي نميكند چراكه فردوسي، هزار سال پيش ميزيست، در روزگاري که نه تنها در ايران، بلکه در همه جهان، نقشهاي بيرون از خانه ويژه مردان بود.
به گفته وي، روشن نيست كه نولدکه، شاهنامه را با «ايلياد و اوديسه» اثر هومر ميسنجد يا با نوشتههاي برجسته ادبي اروپاي نوين، پس از رنسانس. چهكسي ميتواند ادعا كند كه در دو اثر هومر، زنان، نقشي پررنگتر از شاهنامه فردوسي دارند؟
به باور روشنضمير، حتي در نگاشتههاي نويسندگان به نامي همچون «ويليام شکسپير»، «ويکتور هوگو» و «چارلز ديکنز» و... نيز كه چند سده، ديرتر از فردوسي و پس از پيروزي جنبشهاي آزاديگرايانه اروپا، دست به نگارش زدهاند، زنان را در فضاهايي بيرون از «هوس» و «عشق» نمييابيم.
وي دراينباره گفت: البته به اينها نيز نميتوان اتهامي بست، زيرا کسي که تاريخ را مينويسد و يا قصه و رمان، بايد آن چه که از گذشته شنيده و آنچه که امروز، ميبيند را بنويسد.
روشنضمير با اشاره به فمنيستها كه در گام نخست، آثار ادبي کلاسيک را زير پرسش ميبرند، گفت: همه اينها در حالي است كه با نگاهي به داستانها، فيلمنامهها و نمايشنامههاي سده ٢٠ و ٢١ نيز هنوز، مردها سوار بر اسب قدرت هستند.
وي پرفروشترين کتاب داستاني چند سال گذشته يعني «هري پاتر» را گواه گفتارش آورد و گفت: به راستي چرا قهرمان اين داستان يک دختر نيست. چگونه است كه خردهاي به اين نويسنده نميگيريم و انتظار داريم در کتاب فردوسي كه بيش از 1000 سال پيش سروده شده، به جاي رستم، اسفنديار، سهراب و زال، زنان را ببينيم.
به گفته وي، گويا زور روشنفکران هوادار جنبش زنان، تنها به فردوسي ميرسد.
روشنضمير، دوباره به خود شاهنامه بازگشت و در پاسخ به اين پرسش كه آيا به راستي حکيم توس، چشم خود را بر دلاوريها و نقشآفرينيهاي بيرون از خانه زنان بسته است؟، به بخشهايي از شاهنامه كه گزارش دلاوريهاي گردآفريد و جنگش با سهراب است و همچنين جنگ «گرديه»، خواهر «بهرام چوبين» با«خاقان» چين پرداخت.
وي گفت: «آيا «گردآفريد» و «گرديه» براي هوس در شاهنامه حضور دارند؟ اما زنان شاهنامهاي تنها جنگاوران و لشکرداران نيستند، «فرانك» مادر فريدون با بهکارگيري سياست، فرزند خود را پرورانده و او را براي رهايي ايران و ايرانيان از دست ضحاک آماده ميسازد و ديگر زنان شاهنامه نيز هرکدام نقشي کوچک يا بزرگ در رويدادهاي سياسي ايران بازي ميکنند. در بخش ساسانيان شاهنامه زنان را در ميدان سياست ميبينيم. حتي شماري از زنان در اين روزگار به پادشاهي ميرسند.
روشنضمير در ادامه سخنانش گفت: حتی در همسنجي داستانهاي عشقي شاهنامه نيز با نمونههاي اروپايياش چه در اروپاي باستان و چه در روزگار مدرن باز ميبينيم که در نمونههاي ايراني، زنان «محترمتر»، «نيرومندتر» و به ويژه «فاعلتر»ند. بهگونهاي كه حتي گاهي اين زناناند که عشق خود را به مردان ابراز کرده و خواستگاري ميکنند و مردان در جايگاه مفعول بهشمار ميروند.
به گفته وي، به هنگام نتيجهگيري درباره يک اثر بزرگ و سترگ نبايد به يک گزينه کوچک بسنده کرد، اينکه از شاهنامه 60 هزار بيتي، يک بيت را برکشيده و با بهره از آن براي همه شاهنامه حکم صادر کنيم، نه منطقي است و نه منصفانه.
روشنضمير با اشاره به اينكه كساني كه شاهنامه را زنستيز ميخوانند، سه اشتباه، مرتكب شدهاند، گفت: نخست اينكه اين افراد، بيتهاي زنستيزانه فرهنگ عاميانه که بر وزن شاهنامه است را از شاهنامه دانستهاند. دوم آنکه بيتهايي زنستيزانه از نسخههايي گوناگون گردآوري كرده و كنار هم گذاشتهاند يعني بيتهايي از يك نسخه و بيتهايي از نسخه ديگر كه البته در ديگر نسخهها هم نيست تنها براي اين اتهام، کنار هم نهادهاند. سوم اينکه گهگاه بيتي معتبر از فردوسي برگزيده شده ولي به داستان نگريسته نشده و تنها يک بيت همچون تکهاي بيسر و ته از دل شاهنامه کنده شده است، چون آنرا براي خواسته خود مناسب ميديدهاند.
به گفته وي، كساني كه چنين ميگويند و به بيتهايي چنين گواهي ميدهند بايد در گام نخست از اينكه اين بيت از زبان فردوسي است و افزوده نيست، آگاهي يابند و راه آگاهي، چيزي نيست جز «نسخهشناسي» و «سبکشناسي».
کد خبر: 13894
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdceev8z.jh8xoi9bbj.html