شبهه تغییر هویت باستان شناختی محوطه شوش؛
چرا لوگو و تابلوی پایگاه شوش تغییر میکند؟
25 آذر 1393 ساعت 12:36
زمزمههایی مبنی بر شبهه تغییر هویت باستانشناختی محوطه شوش شنیده میشود، تا آنجا که برخی کارشناسان معتقدند گویا اکنون مدیران و مسئولان بالادستی شوش علاقهمندند مجموعه باستانی شوش بیشتر به نام کارگاه مرمت شناخته شود و نه یک پایگاه پرسابقه پژوهشی و باستانشناختی.
به گزارش هنرنیوز، گاهی آدمیان رازهای سر به مُهر را در قالب نماد و نشانهای باقی میگذارند و تا روزگاری در موعد مقرر در پس سوسوی شب تاریخ، دستانی کاوشگر فانوسی شود و پرده از آن راز بردارد. یکی از این نمادها، نشانهایست که با پایگاه شوش عجین شده بود.
لوگوی قدیمی
این پایگاه قبلاً نشانهای (لوگویی) داشته برگرفته از تصویر یکی از جانوران افسانهای (گاو-شاهین-شیر) که در کاوشهای باستان شناسی شوش به دست آمده بود. اما در نخستین کارگاه ملی آموزشی مدیریت و حفاظت از محوطههای تاریخی (سازه های خشتی) که با حضور تقریبی ۱۰۰ نفر از مهندسان عمران، معماری، حفاظت و مرمت و تعدادی باستانشناس از پایگاههای مختلف ایران، روز یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳ در یکی از تالارهای در دست تعمیر موزه شوش برگزار شد، بی سر و صدا نشانه قدیمی پایگاه عوض شده و نشانهای جدید روی پوستر کارگاه ملی مرمت نشست.
لوگوی جدید
لوگوی جدید یک گل لوتوس در وسط و نوشته فارسی «شوش» است که گرداگرد آن تکرار شده است. با توجه به تلاش برای ثبت جهانی شوش نباید این نکته را فراموش کرد که لوگوی جدید برای مخاطب بینالمللی هیچ مفهومی نخواهد داشت؛ مضاف بر این که این نشانه از نظر بصری/دیداری ضعیف است و قدرت انتقال و تداعی ناچیزی دارد. بویژه که گل لوتوس میتواند معرف شمار زیادی از محوطههای هخامنشی باشد و از محوطههای مختلفی به دست آمده است.
از سوی دیگر، گل لوتوس بارها و بارها در گرافیک ایران استفاده شده است و نقش تازهای نیست و در اینجا هم استفاده گرافیکی خاصی از آن نشده که حرف تازهای را منتقل کند. در حالی که لوگوی قبلی، که یک طرح/موتیف مختص به شوش بود، قدرت تداعی و بیان بیشتری داشت و نقشی آشنا بود که بلافاصله شوش را چه برای مخاطب ایرانی و چه مخاطب بینالمللی به یاد می آورد.
هرچند که شاید لوگوی قبلی هم نیاز به بازطراحی داشت، و در واقع میتوانستند بدون حذف آن با اجرای دوباره، یا تبدیل آن از حالت عکس به گراور و طرح، نشانه جالبتری تهیه کنند. کاری که بیسابقه هم نیست. به عنوان مثال، لوگوی اولیه دانشگاه تهران که محسن مقدم، هنرمند و باستانشناس معروف، بر اساس یک قطعه گچبری دوره ساسانی طراحی کرده بود، حذف نشد بلکه بعدها مرتضی ممیز، هنرمند فقید عرصه گرافیک، آن را بازاجرا یا بازطراحی کرد.
فارغ از بحث ارزشهای گرافیکی نشانه این پایگاه، نکته مهمتر این است که در یک پایگاه پژوهشی بر چه اساس یا با چه استدلالی لوگوی قبلی میتواند عوض شود و لوگوی دیگری جایگزین آن شود؛ یعنی تحت چه چارچوب یا چه قوانینی میتوان دست به حذف یک لوگو و جایگزینی آن زد؟!
از سویی دیگر، زمزمههایی مبنی بر شبهه تغییر هویت باستانشناختی محوطه شوش شنیده میشود، تا آنجا که برخی کارشناسان معتقدند گویا اکنون مدیران و مسئولان بالادستی شوش علاقهمندند مجموعه باستانی شوش بیشتر به نام کارگاه مرمت شناخته شود و نه یک پایگاه پرسابقه پژوهشی و باستانشناختی.
و حتا این طور شنیده شده که قصد دارند تابلوهایی که سالیان سال (و بلکه چندین دهه) در آنها از شوش به عنوان یک «پایگاه باستانشناسی» یاد شده را از اساس بردارند و نام آن را به کارگاه مرمت و حفاظت تغییر دهند و تشخیص اولویتهای علمی و پژوهشی آن را به دست «خبرگان مرمت» بسپارند!
یکی از شرکتکنندگان در نخستین کارگاه ملی آموزشی مدیریت و حفاظت از محوطههای تاریخی (سازه های خشتی) به هنرنیوز میگوید: « روز برگزاری کارگاه بر روی دیوار، کاغذی با این جملات چسباندند: «پیشنهاد میشود که مدیریت عملیات باستانشناسی بر عهده کارشناسان خبره مرمت قرار گیرد، نه باستانشناسان؛ لطفاً نظر بدهید. اگر لازم است رأی-گیری کنیم.»
او ادامه میدهد:« البته همه واقفند که آثار و محوطههای باستانی برای بقا به مرمت و حفاظت و نگهداری احتیاج دارند. اما نمیتوان «حفاظت» را به «مرمت» تقلیل داد. بخصوص نباید هویت یکی از قدیمیترین پایگاههای باستان شناسی خاورمیانه، یعنی محوطه باستانی شوش، را که تا به امروز زنده مانده است به یک محوطه صرفاً مرمتی تبدیل کرد و اصطلاحاً پای باستان شناسان را از آن برید؟ همانند اتقافی که برای پایگاه چغازنبیل وچند پایگاه دیگر روی داده است. از سویی، نباید از خاطر برد که طی سالهای گذشته این باستانشناسان بودند که تحت سختترین شرایط و در زمانی که محوطههای باستانی غرب و جنوب کشور، از جمله شوش، زیر توپ و تانک دشمن متجاوز بود، بیرق میراث فرهنگی این دیار را بالا نگه داشتند. باید در نظر داشت که شوش در وهله اول یک محوطه باستانی است، و اولویتهای حفاظتی آن نمیتواند بدون نظر باستان شناسان تدوین شود. موارد فراوانی وجود دارد که مرمتهای نادرست در محوطههای باستانی اعمال شده و هویت و اصالت اثر را به کلی مغشوش کردهاند.»
همچنین در این کارگاه از لزوم تعیین منشور و قوانین مکتوب برای باستانشناسی، صدور هرگونه مجوز صرفاً در راستای نقشه باستانشناسی کشور، مشارکت بخشهای حفاظت سازمان در روند صدور مجوز باستانشناسی و استفاده از روشهای نوین بازشناسی محوطهها به جای روشهای سنتی سخن به میان آمده است. هرچند مسائل مطرح شده در این ورکشاپ مسائل مهمی هستند که قرار است بعدها به اجرا درآید اما این پرسش همچنان مطرح است که چرا بسیاری از صاحبنظران در این کارگاه حضور نداشتند و چرا در یک کارگاه حفاظت و مرمت برای باستانشناسی و جزئیات آن تصمیمگیری میشود؛ مگر نه آن که به همین نسبت در یک کارگاه باستانشناسی یا مردمشناسی نباید برای مرمت تصمیم گرفت و هر یک از این حوزهها دارای تخصصهای متفاوت و منفک هستند و یکی نمیتواند برای دیگری تصمیم بگیرد؟
از سویی، یکی دیگر از مسائل مطرح شده در این کارگاه، صدور مجوز کاوش مشروط به ارائه برنامه و تأمین اعتبار جهت حفاظت قبل، حین و بعد از کاوش به طور مستمر است که با توجه به تفاوت کاوشها این مسأله نیز جای بحث و گفت و گو دارد. گاهی کاوش به معنای گمانهزنی است. گاهی به معنای لایهنگاری صرف است. و بنابراین، الزاماً همة اقسام کاوشهای باستانشناسی احتیاج به تخصیص بودجه مرمتی ندارد. اما زمانی نیز با یک کاوش گسترده روبه رو هستیم که نیاز به طرح مرمتی ویژهای دارد.
به گزارش هنرنیوز، هر چند برپایی کارگاههای حفاظت و مرمت یا باستانشناسی را باید به فال نیک گرفت و آن را نوید سرآغاز جدیدی در حوزه میراث فرهنگی پس از سالهای رکود محسوب کرد اما به نظر میرسد همچنان تا خارج شدن این کارگاهها از قالب نمادین به یک قالب کاربردی فاصله زیادی است و ممکن است برگزاری این کارگاه بدون حضور صاحبنظران و متخصصان آن و صرفاً با حضور برخی مسئولان و مدیران و استفاده نکردن از اساتید فن به ابزاری برای رسیدن به امیالی زود بازده تبدیل شود که آسیبهایی نیز به دنبال آورد.
کد خبر: 77515
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcenn8f.jh8fzi9bbj.html
هنر نیوز
http://www.honarnews.com