گفتگوی هنرنیوز با مسعود امامی:

با نوشتن ترانه و خواندن احساس خوبی پیدا می‌کنم

2 اسفند 1390 ساعت 9:41

مسعود امامی گفت: با نوشتن ترانه و خواندن احساس خوبی پیدا می‌کنم.




بعد از مدتها آلبوم جدیدت «دوباره» به بازار موسیقی عرضه شد تا به این جا استقبال مردم را چطوری دیدی؟

استقبال خدا را شکر خوب بود. من تقریبا ۳-۲ سالی را درگیر این آلبوم بودم و در این مدت تمام توانم را به کار بردم تا کار قابل قبولی را ارائه دهم و چون در حال حاضر رضایت مردم را می بینم، من هم راضی هستم.

هر ترانه‌ای برای خودش داستانی دارد، داستان خواننده شدن شما از کجا شروع شد؟

علاقه‌ای که از کودکی به آلبوم دادن داشتم، توفیق قطعه «امون بده». اصرار دوستان، حمایت رفقایی که من را برای تولید آلبوم به وسوسه انداخت و ماحصلش شد آلبومی به نام «امون بده».

و حالا آلبوم جدیدت «دوباره» با یک فاصله تقریبا زیاد، نزدیک به ۳ سال انتظار آمد چرا این قدر دیر؟

آلبوم قبلی ام «امون بده» درس های بسیار زیادی برای من داشت، یکی از این درس‌ها این بود که برای کار بعدی‌ام زمان خاصی را مشخص نکنم، چون نمی‌دانستم چه چیزی قرار است پیش بیاید؛ اما برنامه ریزی‌هایی که کردم تقریبا همین زمان را برای ارائه آلبوم «دوباره» تعیین کرده بود.

برای به ثمر نشستن آلبوم جدید «تکه» این روزها بین اهالی موسیقی خیلی سر وصدا به پا کرده چقدر انتظار کشیدی؟


انتظار زیادی کشیدم، خیلی از خط و خطوط‌ها را برای خودم حفظ کردم تا آلبومم خود به خود به جایگاهی که حق من است برسد و خوشحالم که مردم کارهایم را دوست دارند.

یکی از ویژگی‌های کار شما این که از کلمات ساده استفاده می‌کنی که قطعا شنونده را به وجد می‌آورد، این احساسات زیبا از کجا نشأت می گیرد؟

اگر این جوری باشد که شما می گویی برای من چیزی نیست جز لطف خدا و البته محبت شما!

ترانه سرایی و خوانندگی برای شما یک شغل است، احساس است یا تفریح؟

مفرح ذات من است، برای این که من با نوشتن ترانه و خواندن احساس خوبی پیدا می‌کنم، یک جورایی زندگی من است، اما هرگز این ها را از هم تفکیک نمی کنم. گاهی شغله، گاهی هم تفریح، اما همیشه همراه با احساس است، فوق العاده زیبا و دلپذیر، من از ترانه گفتن همیشه لذت می برم.

وقتی یک ترانه را می‌گویید، به ماندگاری خودت اهمیت می‌دهی یا به ماندگاری آن ترانه؟

هیچکدام، در آن لحظه فقط به این فکر می کنم که کارم را به بهترین شکل ممکن انجام بدهم.

در موسیقی چه چیز جذابی بود که خواستی وارد آن شوی، پول، شهرت یا محبوبیت؟

یک علاقه ذاتی، ضمن این که اگر به این علاقه‌ای که داری، استعداد را هم اضافه کنی به بقیه چیزهایی که مد نظرت است می‌رسی، اگر یک کار خوب خوانده می شود، اگر با عشق باشد. اگر تو عاشق کارت باشی، این عشق خوب همه این ها را برایت به ارمغان می آورد، این‌ها یک سلسله مراتبی دارد که باید کم کم به آن برسید، اگر خوب باشی که قطعا می رسی و اگر هم بد باشی که . . . !

به عنوان یک ترانه سرا، خواننده و کسی که موسیقی را حس می کند ، در ترانه هایت دنبال چه چیزی هستی؟

عشق مثبت و محض. عشقی که در آن دیگر خواهی هم وجود داشته باشد، عشقی که در آن تنفر وجود نداشته باشد. عشقی که اگر گلایه هم دارد به محترمانه ترین شکل ممکن بیان شود ومهم تر، رشته اتصالی که بین من و کسی که آن بالا نشسته وهمه چیز تحت نظر و اراده اوست به وجود بیاید.

موسیقی، ملودی، نت و ساز این ها در زندگی تو چه نقشی دارد؟

بخش جدا نشدنی زندگی هر روز من. دغدغه تمام لحظات زندگی من، چیزی که همیشه به آن فکر می کنم.

در هر دو آلبومت از تخصص کسانی استفاده کردی که هر کدام‌شان از بهترین های موسیقی هستند ملاک انتخاب های شما از این افراد چیست؟

‌آلبوم جمع کردن با خوانندگی خیلی فرق دارد، وقتی خواننده یک اثر هستی مثل این که بازیگر یک فیلم هستی ولی زمانی که مشغول جمع کردن یک آلبوم هستی، کارگردانی هم به آن اضافه می شود، برای این که همه چیز دست شما و به عهده شماست، من هم در آلبومم سعی کردم از هر چیزی که در اختیار دارم به بهترین شکل ممکن استفاده کنم. امیدوارم که درست عمل کرده باشم.

حالا که آلبومت «دوباره» بیرون آمده فکر می‌کنی کدام ویژگی اش نظر دیگران را به سوی خود جلب می کند؟

امیدوارم هر چیزی باشد، خوب و مثبت باشد. موفقیت کارها برایم خیلی خیلی مهمتر است. این که مردم از کدام قطعه خوششان آمده و با شنیدن مجدد کدام قطعه به فکر فرو رفته‌اند و برایشان خاطره ساز می‌شود.

به نظرتان آرامش در دنیای پرهیاهوی امروزی ما مفهومی می‌تواند داشته باشد؟

‌ متأسفانه اشکال ما این است که همه چیز را موکول می کنیم به فردا، تلاش می کنیم، می جنگیم، عصبانی می شویم برای این که بعدا به این آرامش برسیم. اگر ما این آرامش را برای الآنی که داریم زندگی می کنیم داشته باشیم، می توانیم را زهای خیلی بهتری داشته باشیمو از آنجایی که زندگی هیچ ضمانتی برای فردا ندارد، زندگی و عمر را هدر می دهیم برای این که فردای بهتری داشته باشیم. آسایش و آرامش چیز هایی است که باید در «حال» وجود داشته باشد.

حال فکر می کنید گوش دادن به موسیقی می تواند این آرامش به ظاهر داشته را جبران کند؟

موسیقی خوب از زاویه دید خوب این آرامش برای ما دوره می‌کند. موسیقی در نزدیک تر کردن آدمها نقش دارد، وقتی یک ترانه را می‌شنوی و لذت می‌بری یا غمگین می‌شوی یک نفر دیگه هم همین حس را دارد، احساس می کنی که در آن شادی یا درد، تنها نیستی و به یک زبان مشترک رسیدی.

بهترین دیالوگی که در تمام این مدت در ترانه هات گفتی چه بوده است؟

«همیشه یکی هست بفهمه چی میگی، غماتو ببینه. همیشه یکی هست کنار غ را ب غریبی ات بشینه. همیشه یکی با دو تا چشم معصوم حواسش بهت هست. یکی مث آینه، مث سایه آروم حواسش بهت هست».

اغلب ترانه هایی را که خواندی را خودت سرودی، گفتن کدام ترانه انرژی زیادی را از تو گرفت؟

هیچکدام، نه تنها از من انرژی نگرفت بلکه به من انرژی زیادی هم داد، برای این که با تمام این قطعات شب و را زم را گذارنده ام و با آنها زندگی کرده ام.


گفتگو: پرستو فولادی نژاد


کد خبر: 37573

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcexn8x.jh8ffi9bbj.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com