چرا ارگ بم از فهرست میراث در خطر جهانی خارج شد؟
ناگفتههای ارمغان میراث برای «دهمین سالگرد زلزله بم»
8 دی 1392 ساعت 9:18
به گفته برخی کارشناسان با وجود اینکه ارگ بم میتوانست ۱۵ سال در فهرستِ «میراث در خطر جهانی» باقی مانده و از کمکهای یونسکو بهرهمند شود، با اصرار نابجای مسعود علویان صدر (معاون اسبق میراث فرهنگی)، که حیرت بازرسان و کارشناسان یونسکو را هم برانگیخته بود، به طور زودهنگام از این فهرست خارج شد!
«بم و منظر فرهنگی آن» که سال ۲۰۰۴ ثبت جهانی شده بود، با گذشت نه سال و چند ماه بعد از ثبت جهانی، در خرداد امسال در اجلاس کمیته میراث جهانی در کشور کامبوج، در پی درخواست مدیریت پیشین سازمان میراث فرهنگی کشور، از «فهرست میراث در خطر جهانی» خارج شد تا به زعم مسؤولان وقت میراث فرهنگی برگ زرینی در کارنامه دولت دهم ثبت شود!
مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز، در حالی محمدجواد کامیاب (معاون عمرانی استاندار کرمان) خواستار اختصاص ردیف مستقل بودجهای برای بازسازی ارگ بم شد که به گفته این مقام مسؤول از ابتدای بازسازی ارگ بم تا کنون، ۱۵ میلیارد تومان به این منظور هزینه شده است، اما چون ردیف بودجهای مستقل نیست این اعتبار بهصورت قطرهچکانی به این نهاد ذیربط میرسد که با این روند، بازسازی ارگ بم ۵۰ تا ۶۰ سال طول خواهد کشید! این درحالی است که به غیر از ارگ بم بیش از ۱۵۰ اثر و محوطه تاریخی در «منظر فرهنگی بم» قرار دارد که گفته میشود به دلیل نبود اعتبارات، برنامهای منسجم برای شناخت و حفاظت و معرفی آنها در نظر گرفته نشده است.
یک سال پس از وقوع زلزلة ویرانگر دی ۱۳۸۲، «بم و منظر فرهنگی آن» در فهرستِ میراث جهانی ثبت شد و چون زلزله به ارگ و سایر آثار میراثی بم آسیب جدی رسانده بود، در فهرست «میراثِ در خطرِ جهانی» قرار گرفت و مهلت یافت تا با انجام تمهیدات لازم و اجرای برنامههای مختلف حفاظتی، مرمتی و باستانشناختی خطرات و تهدیدات آن رفع شود و پس از آن در فهرست عادی میراث جهانی قرار گیرد. البته ارگ بم جزء آن دسته از آثاری بود که در اثر صدماتِ ناشی از وقوع عوامل طبیعی در فهرست میراث در خطر قرار گرفته بود، نه به دلیل عدم کفایت و قصور مسؤولان اجرایی و دولتی یا سایر عوامل انسانی. بنابراین، از نظر منطقی نه تنها حضور این اثر در فهرست «میراث در خطر جهانی» برای دولت ایران یک عیب به شمار نمیرفت، بلکه میتوانست از کمکها و توجهات ویژه یونسکو بهرهمند باشد. این درحالی است که به گفته برخی کارشناسان، با اصرار مسعود علویان صدر (معاون اسبق میراث فرهنگی) و در میان تعجب و حیرت بازرسان و کارشناسان یونسکو به خاطر این همه اصرار مدیریت میراث فرهنگی ایران، برای خروج ارگ بم از این فهرست که قطع کمکها و توجهات ویژه کمیته میراث جهانی را به همراه داشت، در نهمین سال از پانزده سال مهلت، یعنی در خرداد ۹۲ و در سی و هفتمین اجلاس یونسکو در کامبوج، این اثر از فهرست «آثار در خطر جهانی» حذف و به فهرست عادی وارد شد تا به زعم مسؤولان وقت میراث فرهنگی برگ زرینی در کارنامه دولت دهم مبنی بر تسریع خروج اثر جهانی از فهرست آثار خطر رقم بخورد! امری که ممکن است مشکلاتی را برای دولت یازدهم به همراه داشته باشد.
نمره ۹ بهتر است یا ۱۰؟
این در حالی است که افشین ابراهیمی، که از سال ۱۳۸۸ مدیریت پایگاه میراث جهانی بم را به عهده دارد، در ۵ دی ماه امسال در حاشیه «نشست علمی بم و یک دهه تجارب میراث فرهنگی» در پاسخ به پرسش خبرنگاری گفته بود: «خروج از فهرست میراث در خطر و ورود به فهرست میراث جهانی بزرگترین دستاورد ما بوده و باید پاسخ مناسبی به اعتماد یونسکو میدادیم!»
ابراهیمی همچنین طی مصاحبهای در ۴ دی ماه امسال در پاسخ به پرسش خبرنگاری مبنی بر اینکه: «با توجه به اینکه یونسکو یک فرصت ۱۵ ساله به ایران برای بازگشت بم از فهرست میراث در خطر به فهرست عادی آثار جهانی داده بود چه شد که منظر فرهنگی بم با تمام مشکلاتی که داشت موفق شد زودتر به لیست آثار جهانی راه پیدا کند؟» گفته بود: «ارگ و حریم منظر بم با توجه به مشکلاتی که داشت اما فرآیند فعالیتهایش در حوزههای مختلف بهگونهای بود که توانست مورد قبول کارشناسان یونسکو قرار بگیرد. در آخرین بازدیدی که از سوی کارشناسان یونسکو صورت گرفت از نمره ۱۰ به فعالیتهای ما نمره ۹ داده شد و آن یک نمره منفی هم مربوط به اقداماتی بود که در توسعه شهری انجام شده بود. از جمله، زاغهنشینهای شهرک زورآباد و حلبیآباد که به شهرک امیرالمؤمنین معروف است. این زاغهنشینها روی گسل زندگی میکنند و کنترل آنها از مدیریت پایگاه خارج است. با وجود این، روند کار بسیار مثبت بود و حتی پمپ بنزینی که روی گسل قرار داشت را هم تخریب کردیم. در واقع این اقدامات باعث شد که ارگ بم از فهرست آثار در خطر خارج شود و ما در دهمین سالگرد [زلزله] بم مراسم و خروج از خطر ارگ از فهرست آثار جهانی را داشته باشیم.» (خبرگزاری میراث فرهنگی، ۴/۱۰/۱۳۹۲).
وی اما پاسخ نداده است که چرا صبر نکردند تا همه ۱۰ نمره کارشناسان یونسکو را بگیرند و سپس این اثر را از فهرست میراث در خطر جهانی خارج کنند؛ بخصوص که خود وی تصریح کرده است که «زاغهنشینیهای درون عرصه میراث جهانی بم هنوز وجود دارد.» و در واقع هنوز این اثر میراث جهانی در خطر است! بیشک موضوع زاغهنشینی مردم فقیری که در حاشیه شهر بم حلبیآباد ساختهاند، ناشی از بلای طبیعی زلزله ویرانگر بم بوده است و یکی از عواملی بود که میراث جهانی بم را در «فهرست آثار در خطر» قرار داده بود. به اذعان مدیر این محوطه میراث جهانی، مشکل یا «خطر» مذکور هنوز رفع نشده است، اما بم از فهرست میراث در خطر بیرون آمده است! یعنی، تا شش ماه قبل و در دولت دهم، از نظر یونسکو هنوز چنین مخاطراتی به عنوان تبعات و پیامدهای طبیعی زلزله قلمداد میشد، اما امروز و در دولت یازدهم این مشکلات و مخاطرات به عنوان قصور دستگاههای دولتی و مسؤولان کشوری تلقی میشود؛ امری که ارمغان مدیران دولت دهم به مدیران میراث در دولت یازدهم است.
حال پرسش این است که آیا خبر خروج بم از فهرست میراث در خطر، آن هم در دهمین سالگرد زلزله ویرانگر بم که با حضور معاون رییس جمهور در بم همراه بود، خبر خوبی برای میراث و مردم بم و ایران بوده است یا خود خبریست تلخ و ناگوار؟ و چرا با وجود برکناری مدیران دولت دهم که آسیبهای جبرانناپذیری به میراث فرهنگی کشور وارد آوردند هنوز هم آثار و تبعات ناگوار تفکرات آنان در میراث ما به چشم میخورد؟
وقتی که حذف کمکهای جهانی افتخار میآورد!
یک کارشناس مرمت آثار تاریخی در این باره به هنرنیوز میگوید: «این چه پاسخی است! مگر یکی از مسؤولان دفتر ثبت آثار جهانی، در یادداشتی با عنوان «بیانیه سال ۸۳ مسیر حفاظت و مرمت بم را روشن کرد» (تارنمای میراث آریا، ۴/۵/۱۳۹۲)، خودشان بر این موضوع صحه نمیگذارند که یکی از دلایلی که همه اعتقاد داشتند این اثر تاریخی-فرهنگی باید در فهرست میراث در خطر باشد این بود که زمینه کمکهای جهانی به بم از بین نرود؟ پس خروج زودتر از موعد، وقتی هنوز میتوانستیم از این کمکها بهره بگیریم چه افتخاری دارد؟! آن هم در شرایطی که امروز بم و منظر فرهنگی آن کمبود بودجه و اعتبار دارد و کمترین کارشناس در آن حضور دارد؟ کدام عقل سلیمی این استدلال را میپذیرد؟! پرونده بم با پروندههایی مثل میدان نقش جهان اصفهان زمین تا آسمان فرق میکند؛ به همان اندازه که رفتن میدان نقش جهان در فهرست آثار در خطر میتوانست برای ایران ننگآور باشد (چون مشکلاتش به خاطر عوامل انسانی بود)، برعکس، قرار گرفتن بم در فهرست میراث در خطر جهانی به دلیل بلایای طبیعی بود و عوامل انسانی در آن دخالت نداشت و به هیچ وجه مایه ننگ نبود. اینگونه برداشتهای اشتباه به خاطر ضعف قوه کارشناسی و تخصصزدایی از میراث رخ داده است. آقایان میتوانستند به پیامدها و مشکلات انسانی زلزله از جمله احداث شهرک حلبیآباد و زاغهنشینیهایی که به منظر اثر لطمه میزند با تأمل بیشتری نگاه کنند، نه آنکه خواستار برخورد ضربتی با این موضوع شوند، یا اظهار عجز کنند و یا آن را انکار کنند. اتفاقاً این موضوع میتوانست یک حسن برای سازمان میراث فرهنگی ما باشد و با حل درست این معضل، چهرهای که از این سازمان ارائه میشد، چهرهای علمی و فرهنگی و مدبرانه باشد. مواجهه علمی و فرهنگی با این گونه مسایل انسانی میتوانست تبلیغات خوبی برای سازمان میراث فرهنگی ایران حتی در سطح جهان راه بیندازد، اما متأسفانه تخصصزدایی از پیکره این سازمان باعث بروز چنین تصمیماتی شده که همچنان هم ادامه دارد. مدیرانی که دانش و تجربه کافی ندارند و مدیریتی که آرامش و ثبات و پایداری ندارد، به جای ارائه راه حل برای یک مسأله، خود مسأله را پاک میکند!»
او ادامه میدهد: «یکی از مزایای مهم پذیرش کنوانسیون میراث جهانی، بهویژه برای کشورهای در حال توسعه، امکان دسترسی به صندوق میراث جهانی است. به منظور شناسایی، حفاظت و معرفی محوطههای میراث جهانی، سالانه مبلغ چند میلیون دلار در اختیار کشورهای عضو قرار میگیرد. همچنین در مواردی که آسیبهای انسانی یا طبیعی به محوطهها وارد میشود، کمکهای فوری برای تعمیر این آسیبدیدگیها در اختیار کشورهای عضو قرار میگیرد. در مورد فهرست میراث جهانی در خطر نیز توجه و کمکهای مالی در سطوح ملی و بینالمللی بر محافظت از این محوطهها که به طور خاص در معرض خطر قرار دارند، اختصاص مییابد.»
ارگ بَزَک شده
یک باستانشناس نیز درباره اصرار برای خروج بم از فهرست میراث در خطر توضیح میدهد: «آقای علویان صدر به استانداری و اداره کل میراث فرهنگی استان کرمان نامه زده بود که اگر با ما همکاری نکنید و طی دو ماه سریعاً برای تخریب پمپ بنزین و شهرک زاغهنشینی اقدام نشود، ارگ بم از فهرست میراث جهانی حذف میشود. در حالی که به هیچ وجه چنین ضربالاجلی از سوی یونسکو تعیین نشده بود و اگر به درستی مشکلات تشریح میشد و مدیریت سازمان خودش پیشقدم نمیشد بم هنوز هم میتوانست در فهرست میراث در خطر باشد. به کارشناسان و بازرسان یونسکو معمولاً بسیاری از واقعیتها نشان داده نمیشود، همچنانکه برخی مدیران کاستیهای حوزه مدیریتی خود را از مدیریان بالادستی پنهان میکنند و مدیران ارشد هم متأسفانه نظارت دقیقی ندارند. به هر حال، گویا این امر برای کارشناسان یونسکو هم مایه شگفتی بوده که چرا در حالی که ایران همچنان فرصت داشته تا از حمایتهای جهانی در این زمینه بهرهمند باشد، اصرار بر خروج بم از فهرست آثار در خطر میکردهاند!»
این کارشناس میگوید: «هرچند من مرمتگر نیستم و ممکن است صحبت من تخصصی نباشد، اما به نظرم ارگ بم به سمت بَزَک شدن پیش رفته که با اصالت مجموعه همخوانی ندارد. بخصوص گاهی مسؤولان ارشد میراث فرهنگی از واژه بازسازی ارگ استفاده میکنند که اساساً غلط است. پرسش این است که کدام بازسازی؟ آیا ارگ دوره هخامنشی معیار بازسازی است یا ارگ اشکانی و ساسانی، یا ارگ آل بویه یا ارگ قاجاری؟ بنابراین، اصل باید حفاظت و نگهداری باشد نه بازسازی یا زیباسازی.»
یک باستانشناس دیگر هم درباره نحوه مدیریت این آثار جهانی به هنرنیوز میگوید: «در پرونده بم، ارگ بم به عنوان یک اثر تنها و مجزا ثبت نشده است، بلکه شبکهای از آثار، اعم از قلعهها و محوطهها و قناتها و باغشهر و موارد دیگر، به عنوان «منظر فرهنگی بم» ثبت شدهاند. پیشنهاد این موضوع هم نخستین بار توسط دکتر شهریار عدل بوده که به خاطر سالها پژوهش در پهنه جهان ایرانی و دید جامع و اشرافی که به مسایل باستانشناسی دارند، موقع زلزله موضوع بم را در قالب «منظر فرهنگی» پیشنهاد و پرونده آن را تدوین کرده بودند. با این حال، همچون سالهای قبل از زلزله، آن طور که باید به این موضوع توجه نشده و مدیریتها همچنان بر روی ارگ بم متمرکز بودهاند نه بر روی منظر فرهنگی بم.»
این باستانشناس ادامه میدهد: «شاید همین دیدگاه باعث شد که اکنون میبینیم در ۵۰ متری ارگ بم یونیسف و مؤسسات دیگر ساختمان ساختهاند و طبعاً در اثر اینگونه ساخت و سازها آثار تاریخی نابود شدهاند. البته این مسأله مختص بم نیست و متأسفانه در مورد بیشتر محوطههای بزرگ تاریخی ایران هم دیده میشود. در واقع، نگاه و دید جامعی به موضوع منظر فرهنگی وجود ندارد و در سطوح مدیریتی تبیین نشده است.»
او اظهار میکند: «ده سال از زلزله و برنامه نجاتبخشی بم گذشته، با نگاهی به فهرست انتشارات پروژه بم چیز چندانی نمیبینیم، شاید اگر این مجموعه هر جای دیگر دنیا بود هر سال گزارشهای مفصلی از عملکردشان در حوزههای مختلف منتشر میکردند. البته در زمان مدیریت آقای اسکندر مختاری (مدیر پیشین پروژهٔ نجاتبخشی میراث جهانی بم) دو گزارش عملکرد سالیانه در حوزه حفاظت، مرمت، باستانشناسی و... منتشر شد، اما پس از آن گزارشی منتشر نشده است.»
نابودی آثار دوره اسلامی در جوار «مجهزترین کارگاه خشت جهان»
رضا سالاری امیری- یکی از فعالان میراث فرهنگی و پژوهشگر تاریخ نیز- با اشاره به اینکه مدیران پایگاه بم مدعی هستند که مجهزترین کارگاههای خشتی و مرمتی دنیا را در اختیار داریم، توضیح میدهد: «طبعاً کارهای خوبی صورت گرفته اما بخشی هم شعار است. مثلاً اگر مجهزترین کارگاه خشت دنیا را در بم داریم پس چرا وضعیت قلعههای دارزین آنطور است؟ پس یا این حرف دروغ است یا اینکه نسبت به آثار بیتوجه هستند. قلعههای دارزین و شهر تاریخی دارزین یکی از مهمترین مجموعههای تاریخی-فرهنگی بم از آغاز دوره اسلامی است که در ۲۰ کیلومتری غرب بم و در دو طرف جاده کرمان-بم واقع است. جغرافیدانان و مورخان قدیم، همچون مقدسی و اصطخری و دیگران، بارها به این شهر مهم دوره اسلامی اشاره کردهاند.
حدود سه دهه قبل هم، یک پژوهشگر ایرانی به نام دکتر مهرداد شکوهی چند مقاله نوشت و به اهمیت کمنظیر قلعههای دارزین اشاره کرد. این بناها از معدود آثار معماری نسبتاً سالم آغاز دوره اسلامیاند و از این نظر دارای اهمیت زیادی میباشند. با این حال، نه تنها هیچ توجهی به این آثار نشده، بلکه در سالهای اخیر خرابیهای غیر قابل جبرانی نیز دیدهاند. به طوری که بخشهای بزرگی از دیوار دور یکی از این قلعهها با ماشینآلات سنگین و بیل مکانیکی تخریب شده است. حالا باور بکنیم که مجهزترین آزمایشگاه و کارگاه خشت دنیا در ارگ بم وجود دارد یا نه؟! خب اگر وجود دارد چرا این آثار را رسیدگی و تیمار نمیکنند. از طرف دیگر، جاده آسفالت کرمان-بم هم سالیانی است که از درون عرصه این شهر تاریخی عبور کرده و موجب تخریب بخشی از آن شده بود. اخیراً هم دوباره توسعه پیدا کرد و بخشهای بیشتری از باقی ماندههای این شهر تاریخی که مایه فخر بم است را نابود کرد.»
کد خبر: 67363
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcexx8p.jh8fpi9bbj.html