مروري بر بازار هنر طي چند سال اخير
تب بالاي 40 بازار هنر - قسمت اول
22 اسفند 1388 ساعت 10:43
خيلي پيش تر از ما انسان هايي دانستند که ظروف گلي دست سازاگر به نقش و نگار رمزين شود به تعداد بيشتري خريداري مي شود. قريحه هنري از همان ايام در خون انسان شريان داشت و مصنوعات دست ساز به نقش و نگار آذين شد. تا جايي که هنر براي هنر داعيه هنرمندان سنت شکني شد که آن را به عنوان تنها يک اثر هنري برخاسته از ذوق هنرمند به جهانيان شناساندند و بر نگاه صرف کاربردي آن خط بطلان کشيدند.
ايران نيز از اين قاعده بي نصيب نبود. همواره نقاشان در کلوني هاي کوچک نزديک به امرا و سلاطين به تصوير کتابت و نقش بر ديوار بنا مشغول بودند تا روزي محدود و دائم يابند و از همين روست که با تورقي در نگارگري هاي فريبنده و نقوش در و پيکر ابنيه، رد پاي شاهان و داستان خودکامه گي هاي آنان را روايت مي سازد. تا شاهنامه هاي متعددي که جملگي همه قصهشاهان و شرح خوشي و دلاوري هاي آنان است.
در زمان فتحعلي شاه قاجار نقاشي به عنوان يک تابلوي مستقل بر روي ديوار نصب مي شود و جايگاه خود را به عنوان اثري مستقل مي يابد. از همان اواخر دوره سلطنت ناصرالدين شاه که نقاشان به فرنگ رفته و فرنگيان مستقر در ايران نگاه اروپايي خود را وارد نقاشي ايراني کردند، اين نگاه ويژه نيز دنبال شد و با حضور کمال المک نقاشي مستقل ايراني جايگاه ويژه اي يافت و پس از آن شاگردان کمال ا لمک تا حضور نقاشان مکتب سقاخانه و زان پس بنيان گذاري اولين گالري هنري در ايران پيش رفت. در تمامي اين دوره ها نقاشان همزمان با خريد رنگ و لوازم نقاشي به فرجام و فروش آن مي انديشيدند و سليقهروز و نگاه نقاش دو بازويي بود که با نوساني مکمل يکديگر پيش رفت.
با اين توصيف کمال الملک زماني به نقاشي عکاسانه خويش پرداخت که نگاه امپرسيون در آن سوي مرزها، اروپا را فرا گرفته بود اما سليقه خريداران آثار کمال الملک به نقاشي هاي رئال کشيده مي شد. پس از او نيز کوبيسم پيکاسو به خصوص کوبيسم تحليلي براک در اروپا قد علم کرده بود. ليکن سليقه هنرمندان ايراني با حضور حسين زنده رودي نقاش سقاخانه را باب جامعه هنر آن دوره ساخت و اين روند تا قرن 21 و همه گير شدن سبک هاي مختلف و ورود مدعيان آوانگارد ادامه يافته است.
التهاب بازار هنر...
از سال 1380 در زمان وزارت آقاي مهاجراني،کريستي بازار تازه اي با شناسايي منطقه اي ايران پيشنهاد کرد. حراج کريستي از سال 1766 در لندن شروع به کار کرده بود و با خريداري يک فرانسوي در سال 1823 در خيابان کينگ استريت لندن و با هشتاد و پنج شعبه در چهل و سه کشور جهان ، هنرمندان دنيا را دستخوش تغييراتي محير العقول کرد. اين شعبه با شناسايي ايران، به عنوان يک پايگاه خاورميانه وارد مذاکرات تازه اي شد اما به دلايل بسيار، مايوسانه به ناچار در سال 1384 در دبي مستقر شد و تا سال 1387 چهارمين حراج خود را در دبي برگزار کرد.
کريستي و...
هماي اقبال بر فراز بازوي هنرمندان تجسمي به پرواز درآمد و در سال 1384 همزمان با برگزاري اولين حراج کريستي در دبي بر بازوان آنان نشست. به يکباره ارقام و اعداد رقم صعودي يافتند و هنرمنداني که آثار خود را با رقمي نازل و تعداد صفرهاي چهار رقمي مي فروختند. با چک هايي رو به رو شدند که چشم از شمردن صفرهاي آن سياهي مي رفت.
هنرمنداني از جمله: فرهاد مشيري، حسين کاظمي، فرح اصولي، مسعود عربشاهي، پرويز تناولي، شيرين نشاط، رضا مافي، کوروش شيشه گران، ابوالقاسم سعيدي و غلامحسين نامي و آيدين آغو اشلو و بسيار بيشمار هنرمندان ديگر در اين حراج به ارقام نجومي رسيدند که به معناي برنده شدن در بليط بخت آزمايي بود.
کشتي نوح به سرزمين موعود رسيد...
نقاش پير زبردست که با آموزش نقاشي و فروش نازل آثار خود نرم نرمک ازپس توقعات زندگي بر مي آمد به يک باره سر از مرزهاي خارج از ايران در آورد و تمام خواسته هاي پشت سر گذاشته اش را تحقق بخشيد. او که تا ديروز دل و رمق به دست گرفتن قلم نداشت و قوطي رنگ هايش در حسرت توجهش خشک مي شدند به يکباره پويا تر از پيش به توليد انبوه دست زد. کريستي او را به سلامت به ساحل رفاه رساند و شريان بي وقفه در خون نقاش به وي دم مسيحا بخشيد.
ولوله اي در هنر تجسمي ...
ناقوس بلندي در گوش گالري داران، دلالان هنري و اقتصاد دانان طنين انداخت و بر اين اقتصاد نو رسيده چشمان از حدقه در آمده گشوده شد. در اين بين چند تن از گالري داران به فکر ارتقاي هنر ايران از طرفي و فروش بي شائبه از سوي ديگر هم صدا شدند و هفت نگاه اکسپوي ايراني را آغازيدند. در سوي ديگر اکسپوي تجسمي به جوش و خروش در آمد اما زهي خيال باطل!
رقم هنرمندان يک شبه ره صد ساله رفته به قدري رشد يافته بود که سرها سوت کشيد و دستان در جيب ها اسکناس هاي حقير را مچاله کرد.
ديگر امکان خريد آثار هنري براي حتي کلکسيون داران ناممکن بود در همين اثنا تنها يک بانک با خريد آثار يکي از اکسپوهاي هفت نگاه، ملامت مدير عاملان خود را به دنبال داشت اما بازي از جاي ديگر شروع شد و تعدادي از همين سهام داران در کريستي بعد شرکت جستند و با افزايش قيمت خود ساختگي و خريد آثار از خود به يک باره نرخ ها را براي بار دگر شکستند و فيض بردند.
آرامش پس از طوفان...
از اين تب و تاب مدتي نيست که مي گذرد ليکن دوست داران هنر تجسمي که تا پيش از اين از اساتيد صاحب نام اثري مي خريدند تنها به حسرت نشستند و نقاش صاحب نام آثارش را از هم وطنان روي گردان کرد و در حراجي هاي اروپايي به مشتاقان بخشيد. آثار ايراني در سراسر دنيا مطرح شد و در جاي جاي نقشه جغرافيايي جاي گرفت.
تمام سفارشات از پيش گرفته شده عودت داده شد. تعبير آن بود (آثار قيمت واقعي خود را يافتند) و در گذشته اتفاقي که افتاد تنها تظلم به هنرمند نقاش بود طلايه داران اين جنبش خود به تکاپو افتادند. شکست اقتصاد دنيا طي چند سال اخير سقوط بسياري از غول هاي سرمايه گذاري جهاني را به ارمغان آورد که ديگر ياراي برگزاري چنين لاتاري عظيمي را نداشت. از سوي ديگر صفرهاي بيشمار چنان بر دل جامعه تجسمي خاک گرفته نوش بود که تصور خط خوردن دوبارهآن ناممکن مي نمود. ليکن طوفان پايان يافته بود.
دست بالاي دست...
با حرکتي دو سويه جامعه تجسمي به واسطه متوليان آن در ايران و برون مرز ،هنر ايراني در جهان کثرت يافت ليکن بازار داخلي در تبي بالاي 40 درجه مي سوخت به دنبال آن اکسپوهاي جديد با شعار شکستن نرخ ها طبلي دوباره نواختند و بسياري از مجموعه داران براي اين آينده نگري آثار خريداري شده از هنرمند را با نرخي نازل در اختيار گالري داران قرار دادند. آن چه در دو اکسپوي تقريبا هم زمان خانه هنرمندان و هفت نگاه اتفاق افتاد رويهتازه اي را پيشنهاد کرد و پاشويه تب 40 درجه را به شدت پايين آورد. در همان روز اول افتتاح هفت نگاه در پرديس ملت تعداد قابل ملاحظه اي اثر به فروش رفت و هنرمندان اتيکت زده کريستي با آثاري فاخر و با قيمتي نازل در آن شرکت جستند حال بايد ديد بر سر حوزه تجسمي هزار دايه چه عقوبتي نشسته است.
آهنگ نخعي
کد خبر: 8637
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcf.mdciw6dvegiaw.html