نگاهي به فيلم هاي ايراني به نمايش در آمده در بيست و هفتمين جشنواره فيلم فجر - (١٢)
پستچي سه نسل را متهم مي كند
21 اسفند 1387 ساعت 10:45
«پست چی سه بار در نمی زند» - نویسنده و کارگردان : حسن فتحی - تهیه کننده : جواد نوروزی بیگی - بازیگران طبقه اول : محمدرضا فروتن، باران کوثری - طبقه دوم : پانته آ بهرام، امیر جعفری - طبقه سوم : علی نصیریان، رویا تیموریان، لیلا زارع و پارسا مشیری
... در یک آپارتمان سه طبقه خارج از شهر در یک شبی ساکن می شويمl. در طبقه سوم شازده قاجاری بعد از به قدرت رسیدن رضاخان با جعبه ای جواهرات قصد فرار به اروپا را دارد. او در نظر دارد زنش را برجای گذاشته با کنیزش که پسری حدود چهارساله دارد عازم اروپا بشوند. زن مأموریتی به کنیز می دهد که شازده را بکشد و شازده متوجه شده با کوبیدن گلدان بر سر وی را بیهوش می کند. شازده و زنش دراثر ضربات پیاپی چاقو بر زمین می افتند. شازده بعدها به هوش می آید و به وسیله کلاه مخملی طبقه دوم کشته می شود.
طبقه دوم : عباس غیرت که یک جاهل دوره دهه چهل است بعد از اعدام شدن طیب رضایی به شعبان بی مخ پناه می برد. او مهوش معروفه آن دوره را از بنگاه شادماني با خود به آن طبقه آورده است تا ضمن آشنا شدن با او به جای یک شب یک ماه صیغه اش کند و بعد هم عقد دائم کند. عباس غیرت با پی بردن به ماجرای شازده جعبه را خالی کرده در کمد خود جای می دهد. عباس غیرت با دیدن عکس مردی در کیف مهوش قصد کشتن اش را می کند و مهوش می گوید که نسبت به او (صاحب عکس) دینی دارد و در نظر داشته از عباس غیرت پول بگیرد و به آزاد شدن وی از زندان اقدام کند. عباس غیرت سرانجام مهوش را می کشد.
طبقه اول : مرد جوانی که دختر جوانی را دست ها و دهان بسته به داخل می آورد هر از گاهی با تماسی که پدر دختر می گیرد هشدار می دهد که هر چه زودتر برای تسویه حساب شخصی به آنجا بیاید وگرنه گروگان کشته خواهد شد. بعد از اتفاق های طلسم گونه و دیدن پسر بچه طبقه سوم جوان و گروگان به تفاهم می رسند و خود را قربانی ناپدری دختر جوان می بینند که رفته بوده با عمل جراحی صورت تغییر قیافه داده است. به طبقه دوم می روند در حین مبارزه بین جوان و عباس غیرت، مرد صورت تغییر داده هم سر می رسد و طرفین مشخص می شوند. جوان و گروگانش یک طرف می ایستند و در نهایت با کشتن هر دو آنها آزادی شان را به دست می آورند. با پایان وقایع و کشف گورهای دسته جمعی در اطراف ساختمان و کنیز به هوش می آید و پسرش را در بغل می گیرد، شب طلسم و طولانی به پایان می رسد. بعد از بالا آمدن آفتاب پسر و دختر جوان با هم نامزد می شوند.» سه دوره قابل تفکیک و اما در هم تنیده شده همزمانی را با آن شب بلند یکی کرده و در هم مکانی به پایان خود و ماجراها می رسند.
1- سه دوره معاصر با اولویت بعد از انقلاب معنا می شوند. طرفین آشتی ناپذیر در این دوره افراد دوره های قبلی را به خوب و بد تقسیم می کنند. بعد از انقلاب و شب طولانی که در آن نسلی از تاریخ منقرض می شوند زمینه اصلی است. قهرمانان و ضد قهرمانان در دوره انقلاب با یکدیگر مبارزه می کنند و پیروزی هر یک از طرفین به دست آوردن دو دوره ماقبل نیز خواهد بود. در این دوره است که افراد یتیم شده از شب بلند و ناپدری به رغم دشمنی اولیه، با درک موقعیت متحد شده بر ناپدری و متحد او عباس غیرت چیره می شوند.
2- فیلم در هر صحنه تازه جنایات بیشتری از ناپدری را افشا می کند. گورهای دسته جمعی که اسکلت های انسان ها در آنجا پوسیده شده اند. از فریبکاری شب بلند و ناپدری است که فرزندان علیه یکدیگر شورانده شده اند. صورت گریم کرده و پوشیده ناپدری هم به اندازه کافی گویاست.
فیلمبرداری در مکان بسته و محدود به تأثیر شدید فیلم انجامیده است. از طرفی تکیه بر گویش های تئاتری این مهم دو چندان کرده است.
تاکنون در هیچ، فیلم یا رمانی حاکمیت بعد از انقلاب اینچنین متهم به فریبکاری، جنایت علیه مردم، تار کردن روزگار مردم و ساخت و پاخت با عوامل پهلوی نشده است.
هیئت انتخاب باید جوابگو باشد که اگر نمی فهمد باید زيان های نفهمیدنش را جبران کند و اگر می فهمد و اغماض می کند جوابگو باشد. گفته می شود سي مورد ممیزی به فیلم وارد شده است که در نمایش به هیچکدام عمل نشده است. آیا سطح اطلاعات اعضاي هیئت گزینش چنین ابتدایی است یا مسایل دیگری در میان است؟!
مجتبی حبیبی
کد خبر: 4451
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcf.tdjiw6djygiaw.html