رحیم نوروزی در گفت و گو با هنرنیوز؛

3 ماه است طرح جشنواره «چای» و «برنج» خاک می خورد

23 مرداد 1391 ساعت 14:19

رحیم نوروزی گفت: می‌خواهم به مردم بگویم گیلان فقط دریا و جنگل نیست. فقط جایی نیست که بروید جوجه کباب بخورید و بطری‌های آب معدنی که ۳۰۰ سال طول می‌کشد تجزیه شود را بیندازیم. آنجا یک فرهنگی وجود دارد.فرهنگی که به زمین و باران وابسته است .


به گزارش هنرنیوز، می‌گویند استان گیلان با داشتن ۴۰۰ نوع غذا و چاشنی که همگی از مواد مرغوب و محلی تهیه می‌شوند دارای متنوع ترین غذا در سطح کشور است تا آنجا که قورمه سبزی گیلانی با مرغ، گوشت، ماهی و طعم‌های مختلف تهیه می‌شود که هرکدام می تواند متناسب با یک ذائقه باشد.
یا مثلاً در بهار ماهی کپور و اردک ماه، در تابستان ماهی کولی در پاییز ماهی کفال و در زمستان ماهی سفید در اغلب رستوران‌ها وجود دارد و ماهی فصل است.

به گفته‌ی برخی رستوران ‌داران غذاهای گیلان نه تنها در کشور ما بلکه در سطح دنیا مورد استقبال همه قرار می‌گیرد و معرفی آن می‌تواند بازار خوبی برای جذب گردشگران به کشور ایجاد کند. با رحیم نوروزی بازیگر اهل گیلان در این باره به گفت و گو نشستیم.

خیلی‌ها معتقدند تنوع غذاهای ایرانی پتانسیل خوبی برای جذب گردشگر است. به نظر شما چرا ایران مخصوصاً گیلان با وجود تنوع غذایی بالا هیچ وقت نتوانسته در این عرصه خود را مطرح کند؟
من خودم سه چهار تا طرح بسیار جذاب داشتم. طرح‌های ابتر و ناقص را روی کاغذ نوشتم و از اینجا به رشت رفتم و از استاندادی یک وقت ملاقات خواستم.
هر روز جشنواره‌های متعددی تحت عناوین ریز و درشت که هیچ خاصیتی هم ندارد، برگزار می‌شود. اما ایده من برگزاری جشنواره‌ای بود که در فصل خاص جذب گردشگری کند و سالیان سال قابل استفاده باشد و تبدیل به یک مراسم آیینی و فرهنگی بومی شود به گونه‌ای که مردم بدانند هر سال یک چنین آیینی آنجا برگزار می‌شود درست مثل گلاب‌گیری که با وجود فصل گرما با اشتیاق برگزار می‌شود.این طرح را بردم اما من را در استانداری راه ندادند.

چرا؟
منِ رحیم نوروزی را که مردم می‌شناسند و به قول خودشان چهره فرهنگی آن شهرم و وقتش برسد می‌خواهند مرا به خودشان نسبت بدهند وقتی چنین کاری دارم از در خیابان استانداری راه نمی‌دهند باقی مردم که دیگر هیچ. یکی واسطه شد رفتم داخل بعد از رفتن به چند اتاق گفتند درخواست بده و فرم پر کن من سه ماه است این فرم را پر کردم تا یک وقتی به من بدهند که آیا بتوانم استاندار را ببینم یا نه. خوب من نوعی دلسرد می‌شوم .من فکر دارم برای آنجا.

طرح شما چیست؟
می‌خواستم جشنواره چای برگزار کنم و به عنوان پیمانکار امسال برگزاری آن به من سپرده می‌شد و از سال دیگر خودشان برگزار می‌کردند. نظارت و ممیزی‌هایش را هم استانداری انجام می‌داد. ما دچار تناقضیم. الان به من می‌گویید از غذاهای بومی به عنوان یک جاذبه گردشگری یاد کنم اما یادتان باشد یک عده از این موضوع به عنوان عنصری خلاف فرهنگ و اهداف انقلاب یاد می‌کنند و یا حتا در خبرها می‌شنویم غرفه‌های نمایشگاه غذا بسته شده‌اند.

می‌خواستم جشنواره چای را در کنار ریسمان بازی بومی گیلان و آیین‌های مربوط به چای برگزار کنم، همراه با پژوهشهایی درباره اشعاری که به موضوع چای چینی و چایکاری مربوط است. می‌خواستم مردم را از سراسر ایران با تورهایی به گیلان بیاورم تا چای بچینند و بسته‌بندی و فرآوری آن را ببینند. محلی‌ها از نزدیک چای گیلان را عرضه کنند تا مردم بدانند چای هندی و بنگالی در جه چندم چه سمی به جای چایی‌های اصیل ایرانی به حلقشان می‌کند.

از فصل برداشت چایی گذشته است؟
برای چای بهاره در اردیبهشت و خرداد باید جشنواره برگزار کرد. استانداری باید در پیک دو هفته‌ای از این طرح حمایت می‌کرد. تا طرح به سازمان چای و گردشگری ارجاع و با حمایت آنها برگزار می‌شد. این کار قطعاً جذب سرمایه و گردشگر می‌کرد.

جشنواره دیگری هم می‌خواستید برگزار کنید؟
بله، جشنواره برنج اما اصلاً کوچکترین اهمیتی ندادند. نمی‌دانم این مدیران در گیر چه هستند؟ شهریور ماه فصل برداشت برنج است. با برگزاری جشنواره برنج مردم می‌فهمند برنج باسماتی، پاکستانی و تایلندی چیست. آنها دیگر نمی‌دانند برنج دم سیاه، هاشمی، بینام، صدری، طارم چیست ؟ آیین‌های بی‌نظیری در مورد شالیکاری وجود دارد.
مردم می توانند در این جشنواره ببینند برنج چگونه کاشت و برداشت می‌شود. چقدر برای یک خوشه برنج زحمت کشیده می‌شود. است در هوای شرجی تابستان شمال شالیکاران چگونه کار می‌کنند و این چقدر ارزش برنج را بالا می‌برد و گردشگر را جذاب می‌کنند.
تایلند یک سافاری گذاشته که مردم غذا می‌خرند و حیوانات می‌دهند. هم حیوانات سیر می‌شوند، هم مردم لذت می‌برند. بین انسان و حیوان ارتباط برقرار می‌شود. ببینید از سراسر دنیا با چه علاقه‌ای می‌آیند و برای تایلند پول می‌آورند. ما ذهنمان جای دیگری است. ما در گیر تناقضاتمان هستیم..

چرا غذاهای گیلانی اینقدر متنوع‌اند؟
غذا هویت و فرهنگ یک جامعه را معرفی می‌کند. در سفره غذاهای گیلانی نکاتی مربوط به طب مانند سردی و گرمی مورد توجه بوده و هست تا آنجا که تمام وعده‌های غذایی سفره گیلانی با توجه به این نکات چیده می‌شود. تنوع گیاهی و حیوانی و برخورداری از آب و هوای مناسب در شکل گیری تنوع غذایی نقش بسزایی دارد در کنار آن قدمت و فرهنگ یک منطقه در شکل گیری انواع شاخصه های فرهنگی از جمله غذا نقش دارد. آیینهای مربوط به برداشت یک محصول، یا طلب باران، رقصها و موسیقی هایی کههنگام برداشت آن محصول وجود دارد همه و همه فرهنگ غذایی آن منطقه را شکل میدهند.

 غذاهایی گیلانی خودش جاذبه است و هنوز هم مردم وقتی در تعطیلات به آنجا سفر می‌کنند با اشتیاق غذا محلی می‌خورند. هر غذایی آداب و اصالتی دارد. عذای اصیل را باید اصیل خورد نمی‌شود تقلبی آن را خورد. 

غذاهای شاخص رشت کدامند؟
غوره مسما،بادنجان ته پر،خورش گوجه درختی،مرغانه پلا،باقلا فسنجان،کویی تره،لاکو نان،شیرین قاتق،خوراک ترش، سبزیهای شمالی غورآبه، سیر ترشى شیرین تره، کاله کباب، شامى رشتى بادنجان بورانى ، اشپل وابیج، ترشه شامى(ته کبابى)،ترشه تره ، ترشه آش، پنیر بوروشته ،یپلا سر تره
یا همین میرزا قاسمی، باقلا قاتق، حتی فسنجان ترش، فسنجان چنگر( نوعی پرنده) و...که البته امیدوارم کسی دیگر این پرندگان را شکار نکند و همین چند تایی هم که در تالاب خشک شده پر از فاضلاب انزلی می‌آیند، باقی بگذارند. چرا که فکر می‌کنم بعد از این باید این پرندگان را در کتابها دید .

چرا مردم فقط از شمال جنگل و دریا را می‌شناسند؟
واقعاً جای تأسف دارد یک جایی خواندم از قول مدیری که گیلان استان فقیری است منتها این جنگل‌ها مثل چتری این فقر را پنهان کرده‌اند. گیلان به نظرم جز مناطق محروم است اما اینها فکر می‌کنند چون ۲ هزار میلی‌لیتر باران می‌آید ثروتمند است. این جنگل‌های سرسبز آیا الزاماً برای مردم رفاه و ثروت آورده یا نه بی‌جهت تخریب می‌شود و اجاره داده می‌شود. وای برمدیرانی که جنگل را اجاره می‌دهند.
می‌خواهم به مردم بگویم گیلان فقط دریا و جنگل نیست. فقط جایی نیست که بروید جوجه کباب بخورید و بطری‌های آب معدنی که ۳۰۰ سال طول می‌کشد تجزیه شود را بیندازیم. آنجا یک فرهنگی وجود دارد.فرهنگی که به زمین و باران وابسته است .
آیین‌های نمایشی و نیایشی، آوازهای محلی وجود دارد.همه اینها زیبا است. آنجا می‌شود پژوهش کرد نه فقط کباب خورد. می‌توان تیم‌هایی مراقبت از طبیعت تشکیل داد و احیا کرد، نه اینکه فقط تخریب کرد. طبیعت دوستان واقعا به قصد مطالعه بروند و چیزهایی را که گمشده و پنهان مانده پیدا و معرفی کنند. و گرنه مردم از اینجا برای چه جاده‌هایی پر پیچ و خم و خطرناک شمال را می‌روند فقط ویلا و دریا این شده شمال، مردم از جاذبه‌های گردشگری و فرهنگی شمال چیزی نمی‌دانند. 

مریم اطیابی


کد خبر: 44918

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcfc1dj.w6djyagiiw.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com