در نشست نمایش «برهان» مطرح شد؛

یعقوبی: بازنویسی یک نمایشنامه کار دشواری است

10 دی 1391 ساعت 15:41

امسال از دو نمایشنامه اقتباس کرده ام و پیش از آن ترجیح می دادم از رمان ها اقتباس کنم چرا که با این کار بیشتر احساس می کردم در مقام نمایشنامه نویس عمل کرده ام؛ اما بازنویسی یک نمایشنامه کار سخت تری است.



نوزدهمین نشست رسانه ای «تئاتر امروز» با حضور محمد یعقوبی(کارگردان)، علی سرابی، آیدا کیخایی، مهدی پاکدل، بهنوش طباطبایی بازیگرانِ نمایش «برهان» و رامتین شهبازی، امین عظیمی(منتقدان) روز شنبه نهم دی ماه در محل جدید فرهنگسرای رسانه برگزار شد.
به گزارش هنرنیوز به نقل از روابط عمومی فرهنگسرای رسانه، امین عظیمی(مجری و منتقد) با مروری بر برخی نمایش های یعقوبی درباره دغدغه وی به اقتباس از آثار ادبی اشاره کرد و محمد یعقوبی در پاسخ گفت: امسال اولین سالی است که از دو نمایشنامه اقتباس کرده ام و پیش از آن ترجیح می دادم از رمان ها اقتباس کنم چرا که با این کار بیشتر احساس می کردم در مقام نمایشنامه نویس عمل کرده ام؛ اما بازنویسی یک نمایشنامه کار سخت تری است. به نظر من ترجمه هایی که متناسب با فرهنگ ایرانی و ادبیات فارسی ترجمه می شود بهتر و دلنشین تر از ترجمه های وفادارانه  آن است. در این ترجمه ها مثل ترجمه محمد حسن خان اعتمادالسلطنه از نمایشنامه طبیب اجباری مولیر، زبان اثر، مخدوش نمی شود بنابراین من هم برای اقتباس از نمایشنامه ها از همین شیوه در ترجمه استفاده کردم. اما در اقتباس از برهان به ساختار نمایشنامه وفادار بودم و همان کاری را کردم که اعتمادالسلطنه با نمایشنامه مولیر انجام داد و تنها پایان نمایشنامه را بازنویسی کردم.
رامتین شهبازی منتقد در ادامه سخنان یعقوبی گفت: آقای یعقوبی برای آداپتاسیون یا به تعبیر من ترجمه فرهنگی انتخاب درستی کرده است. بخشی از این ترجمه فرهنگی به نشانه شناسی فرهنگی و آن چیزی که به عنوان متن از زبان اول به زبان دوم وارد می شود و تغیراتی فرهنگی در آن رخ می دهد مربوط می شود؛ مانند مشاعره ای که به ابتدای نمایش اضافه شده است.
 شهبازی با اشاره به محتوای برهان گفت: در برهان بحث دوگانه تعقل و جنون مطرح شده است، دیوانگی و عاقل بودن که از مدت ها پیش در سینما و در فیلم هایی مثل دیوانه ای از قفس پرید شاهد آن بودیم. با این نگاه ساختارگرایی در این دوران پساساختارگرایی نمی شود تعریف مشخصی از اوضاع ارگانیک ارائه داد. این ترجمه فرهنگی در بخش اول و در بازی ها مشخص تر است و آداپتاسیون تنها به زبان مربوط نمی شود. همچنین با توجه به نوع بازی علی سرابی که یادآور رفتار بیرونی و طرز بیان مرحوم حمید سمندریان است از این ایده یک استفاده بینامتنی شده است.
در ادامه نشست محمد یعقوبی درباره علت انتخاب نمایشنامه برهان نوشته «دیوید اوبورن» گفت: یکی از تم های مورد علاقه من غم از دست دادن بود که مصادف شد با فوت پدر همسرم (آیدا کیخایی) و من این اتفاق را در زندگی خودم دیدم و غم از دست دادن به نیاز شخصی من تبدیل شد و احساس کردم باید این اثر را به روی صحنه ببرم. 
آیدا کیخایی در خصوص نحوه ایفای نقش اش گفت: در روزهای اول تمرین به این شکل اجرایی و این حد از غم در وجود شخصیت نرسیده بودم، تا زمانی که آقای یعقوبی پیشنهاد داد صحنه اول با گریه شروع شود تا علت آن برای مخاطب سوال برانگیز باشد و تمام شیوه هایی که تا قبل از آن در تمرین هایم به کار برده بودم را تغییر دادم. در ابتدای نمایش تلاش کردم بازی یکنواختی ارائه دهم تا غمی که در شخصیت وجود دارد بیشتر به نظر آید ورفته رفته رنگ های دیگر را به نقش اضافه کنم.
بهنوش طباطبایی درباره اولین همکاری اش با یعقوبی گفت: من همیشه دوست داشتم با ایشان و با این روحیه همکاری کنم. باورم نمی شد که تمرین تئاتر که همیشه از آن به تمریناتی طاقت فرسا یاد می کنند، می تواند لذت بخش باشد. آقای یعقوبی از پیشنهادهای ما در خصوص نحوه ایفای نقش استقبال می کردند و با پرداخت اتودهایی که برای نقش در نظر می گرفتیم ما را هدایت می کردند.
مهدی پاکدل هم درباره بازی در برهان گفت: من برای بازی در نقش ریاضی دان از یکی از دوستان ایرانی ام که متولد شیکاگو است گرته برداری کردم. سعی کردم این تصور کلیشه ای از ریاضی دان ها که به زعم اکثر مردم افرادی شلخته و عینکی و منزوی هستند را در نقش وارد نکنم و از آشفتگی نقش کم کنم. 
وی درباره همکاری با یعقوبی گفت: وقتی در کار یعقوبی حضور دارم، او مثل یک چشم سوم است شاید من به دلیل نداشتن برخی از توانایی ها خوب بازی نکنم اما وقتی در حضور ایشان بازی می کنم مطمئنم کارم را درست انجام می دهم، او در تمام لحظات نظاره گر من است و معتقدم بهترین بازی های من در کارهای ایشان بوده است.
علی سرابی هم درباره ی بازی در نقش یک پیرمرد و الهام از لحن گفتار استاد حمید سمندریان در ایفای نقش اش گفت: من بازیگری را این طور یاد گرفته ام که برای بازی در هر نقشی یک نمونه ی بیرونی پیدا کنم و بعد روی خود نمایشنامه تمرکز کنم. استاد سمندریان آدم گرم و شوخ طبعی بوده، خیلی ها او را می شناختند و همین اواخر وی را از دست دادیم .
یعقوبی در ادامه گفت: شاید الگو گرفتن برای بازی در هر نقشی الزامی نباشد اما وقتی یک بازیگر، شخصیتی بزرگتر از سن خود را ایفا می کند باید الگو داشته باشد، اساسا این یک معیار است و بازی علمی طبق مشاهده و تجربه به دست می آید. اگر سرابی الگویی انتخاب می کرد که من نمی شناختمش، من به عنوان کارگردان نمی توانستم او را راهنمایی کنم. این نمایش هم درباره غم از دست دادن است و کسی که سمندریان را می شناخت این ارتباط نوستالژیک را با نحوه  بازی سرابی برقرار می کرد.
در ادامه نشست رامتین شهبازی نیز در باره بازی علی سرابی اظهار داشت وقتی بازیگر در بازی خود الگو دارد، ممکن است که متن نمایشی را فراموش کند و صرفا به الگوی بیرونی اش توجه کند ولی سرابی این الهام را درونی کرده و از آن عبور کرده است. 
شهبازی همچنین به آغاز دیرهنگام انگیزش دراماتیک نمایش در مقایسه با نمایشنامه ی اصلی اشاره کرد که محمد یعقوبی در پاسخ گفت: هر متنی یک ستیز و کشمکش سرتاسری و ستیز های کوچک دارد. مقدمه وقتی مقدمه است که اطلاعات بدهد و اگر این مقدمه وجود نداشت، با نمایشنامه شتابزده ای روبرو خواهیم بود. مثل اکثر آثار ایبسن از جمله مرغابی وحشی که مقدمه در آن به معنای واقعی مقدمه چینی است ولی در برهان از ابتدا تا پایان با موقعیت های نمایشی پی در پی رو برو هستیم؛ ابتدای این نمایش ما با شخصیت ها آشنا می شویم و اسم این وضعیت دیگر دیر شروع شدن نیست.
رامتین شهبازی به استفاده از ویدئو پروژکشن و نشانه نوشتاری نمایش اشاره کرد و گفت: این ایده ها یک جنس از فاصله گذاری را می رساند که از جنس نمایش شما نیست. وقتی یک موقعیت در نمایش به تصویر کشیده شده دیگر به اشاره در نشانه های نوشتاری نیاز ندارد و از وجوه نمایشی کار و امکان کنش گری تئاتر کم می کند و بیشتر به وجوه ادبی نمایش اضافه می کند.
یعقوبی هم در پاسخ گفت: بخشی از آن تزئینی است و به نظر من اینکه به جای شنیدن صدای زنگ، کلمه ی صدای زنگ را داشته باشیم و بعد بازیگر در را باز کند، سکوت زیبایی در خود دارد. همیشه مرز بین ناتورالیسم و رئالیسم مخدوش شده، وقتی از صدای زنگ در نمایش استفاده می کنیم از آن صدا یک استفاده ی ناتورالیستی کرده ایم در حالی که وقتی نشانه نوشتاری صدای زنگ را می آوریم به معنی این است که از مخاطب خواسته ایم صدای زنگ را مانند واقعیت عینی نبیند و آن را تصور کند. خواست من دور شدن از آن ناتورالیستی ای است که با ذات تئاتر نمی خواند و تئاتر اساسا گزینش گراست.
یعقوبی درباره ی استفاده از ویدئوپروژکشن که اغلب از آن به مثابه تمهیدی از شیوه های فاصله گذاری در تئاتر یاد می شود گفت: هر چیزی در تئاتر غریبه باشد این طور تعبیر می شود که به فاصله گذاری ربط دارد اما این طور نیست. امیدوارم اینقدر از پروژکشن استفاده شود تا دیگر از آن به عنوان وسیله ای برای فاصله گذاری تعبیر نشود و بپذیریم که پروژکشن هم می تواند به پیشبرد نمایش کمک کند.
امیر پوریا (منتقد) که در بین خبرنگاران و در سالن جلسات فرهنگسرای رسانه حضور داشت گفت: تغییر در این اجرا فراتر از بازنویسی است و فقط یک اصلاح نیست، یک جهان بینی دیگر به نمایشنامه اضافه شده که بیشتر به آفرینش شبیه است. . شهبازی هم افزود: پایان نمایشنامه ی اصلی به سمت ملودرام می رود در حالی که ماهیت نمایش تراژیک است و به نظر می رسد شما با تغیر پایان نمایش، آن را به نقد کشیدید.
یعقوبی درباره تغییر پایان بندی نمایشنامه اوبورن در اجرای آداپته شده آن گفت: به نظر من پایان این نمایشنامه بیش از حد خوش بینانه است و بیشتر به یک رویای امریکایی می ماند. در نمایشنامه هر زمینه چینی ای می تواند به یک بهره برداری برسد احساس کردم که اگر در پایان به شخصیت پدر رجوع نشود، حضور آغازین آن بی معنا می شود.
نوزدهمین نشست رسانه ای «تئاتر امروز» با تقدیر مدیر و معاون فرهنگسرای رسانه از عوامل نمایش برهان به پایان رسید.


کد خبر: 51848

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcfccdt.w6dyjagiiw.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com