پشت خاکریز ادبیات دفاع مقدس؛/۱/
زندگی با هشت سال جنگ در رگ های خاطرات
3 مهر 1391 ساعت 12:00
ادبیات دفاع مقدس از بعد عینی و استنادی علاوه بر آنچه هر ملتی که جنگ گریبان آن را گرفته با آن آشنایند، به بازنوشتار تجربیات شخصی و مستقیم از ماوقع جنگ نیاز دارد.
به گزارش هنرنیوز، بازنوشتار جنگ به صورت خاطره نویسی در دو شکل دیگرنوشت و خودنوشت روایت می شود که در دوران پس از جنگ دیگرنوشت ها به صورت پژوهش های مطالعاتی و به دنبال رویدادهای مهم و چهره شاخص و تاثیرگذار در جنگ نوشته شده اند.
لیکن خاطرات خود نوشت پرداخت دیگری از وقایع به صورتی ملموس تر و شیرین تر است که با اشارات مستقیم و توضیحات صریح راوی در آمیخته و شکل حقیقی وقایع از زبان یک شاهد عینی تلقی می گردد، در این حال خاطرات خود نوشت می تواند در چیدمان پازل وقایعی که گاهی در روزشمار جنگ گم یا مسامحه ای در پرداختشان می شود، مورد استفاده قرار گیرد.
در سال های پس از جنگ تحمیلی، کتاب های زیادی در این باب تالیف شده است که هر دو گونه خاطرات را در بر می گیرد و توانسته است انتقال دهنده بخش سترگی از واقعیات آن دوران باشد.
خصوصا کتاب هایی که در چند سال اخیر منتشر شدند همچون «دا»، «پایی که جا ماند»،« نورالدین پسر ایران» و کتاب های دیگر توانسته اند جایگاه حوزه خاطره نویسی را به تثبیت رسانده و ارزش های دفاع مقدس را از دریچه روایت خاطرات به مردم، نسل نو و کشورهای منطقه بشناسانند.
این خاطرات در نوع دیگر نوشت اغلب روایت زندگی شهیدان، فرماندهان و دیگر کسانی است که خود راوی مستقل خاطراتشان نیستند و نویسنده یا گردآورنده به موضوعات و نوشته های دیگری که به صورت پراکنده از آن ها وجود دارد سر و سامان می دهد و آنها را به صورت منظم و زمان بندی شده به نگارش در می آورد.
گاهی نیز راوی خاطراتش را برای نگارنده تعریف یا توصیف می کند و نگارنده در یک روند نگارشی آن خاطرات را بازنویسی یا بازآفرینی داستانی می کند و جامه ای نو بر تن کلام می پوشد.
در خاطرات خود نوشت، راوی مختار است هرآنچه به یاد دارد بنویسد یا در آن دخل و تصرف کند ولی نهایتا به این دلیل که این خاطرات مربوط به زمان جنگ و رویدادی این چنینی است باید خاطرات با گره های زمانی و مکانی و در پیوند با دیگر رزمندگان باشد تا در اصل روایت خدشه وارد نشود.
شاید در انواع دیگری از ادبیات، خاطره نویسی چندان مورد توجه نباشد لیکن ادبیات دفاع مقدس ماندگاری اش را _که فی نفسه در عظمت خویش، عظیم است_ مدیون بیان همین خاطرات است؛ خاطراتی که در رگ و پی اهالی فصل جنگ در جریان و به رنگ خون جوشان است و شوران در اوراق کتاب هایی که راوی و مخاطب هر دو در یک نقطه با هم یک صحنه را می بینند و یک حس را تجربه می کنند.
به واقع ماحصل نگارش خاطرات، ارتباط با روح و روان مخاطب در گیرودار ماجرایی است که جنگ نام آن است و عشق روح آن.
هم از این روست که کتاب هایی چون «پایی که جا ماند» لحظه لحظه راوی است و مخاطب و عملیات، حمله و تدافع، اسارت و زخم و اردوگاه و... «با ما چنان گرفته سر ماجرای خویش//کز ما گرفته سر به سرای روای خویش» و البته همه هم پیوندی راوی و مخاطب تنها بسنده به حس و حال و شور و تلخی نیست و چه بسا بصیرت عمیقی را در او پی نهد که اگر از اهالی جنگ است برایش جهان خوبی ها زنده شده و اگر نیست با همه آنچه در آن سالها بوده آشنا می گردد و گو اینکه خود در آنجا حی و حاضر این وقایع را می بیند.
به راستی چه می شود که اهل دلی که از جنگ مانده اند تقدیرشان این باشند که پس از جنگ با تفنگ با قلم بجنگند و چنان بنویسند که مانا شود و هزار چشم و دل جوان از خواندن آن بینا.
جای کتاب هایی از این دست مانند «دا»، «بابانظر»، «لشکرخوبان»، «نورالدین پسر ایران» و بسیاری کتاب های دیگر در کنار«پایی که جا ماند» در ذهن آنهایی که این کتاب ها را خوانده اند تا به ابد باقی است و همواره ارزنده ترین جایگاه کلام مکتوب جنگ به کتاب هایی از این دست تعلق خواه داشت.
مریم خاکیان
کد خبر: 46718
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcfcedj.w6dvyagiiw.html