یادداشت سارا جلوداریان به بهانه همایش بزرگداشت طاهره صفارزاده

هنر، پنجره‌ای است گشوده رو به آفتاب

29 مهر 1394 ساعت 17:11


 
سارا جلوداریان در یادداشتی كه در آستانه برگزاری همایش بزرگداشت طاهره صفارزاده به تشریح این شخصیت برجسته شعر و ادبیات متعهد كشور پرداخته است.
به گزارش هنرنیوز، سارا جلوداریان:

هركس در این دنیای خاكی، قصه ای دارد
پس سعی كن تا برگ آخر، قهرمان باشی

هنر، نقطه عطف تمام فرهنگ ها و تمدن های بشری ست.
هنر، زبان مشترك قلب های سرشار و مشتاق است.
هنر، عرصه تجلی آن ذات نیكوست كه هرچه زیبایی است از اوست.
هنر، پنجره ایست گشوده روبه آفتاب كه از هر زاویه اش، تلالو تازه ای چشم ها را می نوازد.
و شاید هنرمند، همان فرشته ای است كه با نگاه ماورایی اش، الواحی را خلق می كند به بلندای آسمان و فراخنای گستره آفرینش !
و در این میانه، شعر از تمام هنرها، یك سر و گردن ارزشمندتر است (پس شعرا آمد و پیش انبیا).
شعر متعهد نیز، شاخه ای است پربار از درخت تنومندی به نام هنر متعهد.
دكتر طاهره صفارزاده از آن دست نویسندگانی است كه می توان قاطعانه گفت: در غالب لحظات حیاتش، رسالت خویش را رعایت كرد و آنی بی شعر و تعهد نزیست.
او بانویی است فرزانه كه بی وقفه، افق های روشن پیشرفت را درنوردید و نام بلندبالایش را بر پیشانی ادبیات انقلاب اسلامی برای همیشه تاریخ، چنان شكوهمندانه حك كرد كه اگر بخواهیم نظیرش، نمونه ای بیاوریم یا در خور مقامش قلمی بزنیم، باید به سكوت پناه برد.
مرتبه او را، تنها خودش می داند و معبودش ... .
ایشان الگویی بود فاخر در آینه زنیت كه نه تنها از حیث علمی و معنوی با بسیاری از مردان برابری می‌كرد كه به هزار و یك دلیل، در ویژگی هایی برتر و والاتر هم می نمود.
زندگی این ملكه قبیله علم و هنر، پر از فراز و نشیب هایی است كه روح نجیبش را به بوته امتحانات سخت، گرفتار می آورد اما از آنجا كه به قول حضرت حافظ: نازپرورد تنعم نبرد راه به دوست، شیوه رندان بلاكش در پیش می گیرد و عاشقی پیشه می كند.
آنگاه قدرتمندانه از مصب این مصیبت های دنیوی عبور می كند، دل به دریا می زند، سر به صخره ها می كوبد و نهایتا به اقیانوس می پیوندد.
كم كم جانش صیقل می یابد و بلورینه می شود.
آری! این شاعر طاهر هم‌روزگار ما، چه پیروزمندانه از پس تلخی ها برمی آید و نشان می دهد كه:
می توان زن بود و مرد میدان بود در «بیعت با بیداری».
می توان زن بود و افتخار جهان تشیع بود در طلیعه «دیدار صبح».
می توان زن بود و ایرانی بود و به «پیشواز صلح» رفت.
طاهره صفازاده، كسی نبود كه هنرش را فدای غم نان كند، او رهرو صدیق مولایش حسین(ع) بود و به آزادگی می اندیشید، اگرچه راز دل او را خدا می داند و بس ... .
باری، سوار بر اسب سپید ایمان و مراقبت، پای در بیابان معرفت می نهد و در آن خلوتگاه ها و عبادتگاه‌های شبانه، با خالق خویش پیمان می بندد كه جز از حقیقت ننویسد.
پس به بدیهی ترین حقیقت، به كلام الله سلام می كند، سال ها با ندای آیات مقدس مانوس می‌شود، آنگاه حلاوت درك این معجزه خاتم، این وحی منزل را به اهل عالم می چشاند و قرآن را به زبان انگلیسی ترجمه می كند تا ماندگارترین یادگار خویش را برای ابد، رونمایی كرده باشد و این هنوز از نتایج سحر است ... .
حالا انگار ماهبانوی اندیشمند اسلام دیگر عرضی ندارد جز دوری محبوبش.
حالا دیگر به وصال می اندیشد و آرامش.
طاهره صفارزاده شاعرانه زیست، صادقانه نوشت و غریبانه رفت.
كاش او را بیشتر می شناختیم.
كاش قدر این نوابغ ملی را زودتر می دانستیم.
می خواستم به رسم ارادت، برای این یگانه خاتون ادیب، این بزرگ بانوی فرهیخته و این شیرزن نخبه شعری بسرایم اما فقط این بیت به فریادم رسید:
از بزرگان نوشتن، آسان نیست
شعر، در حد وصف خوبان نیست


کد خبر: 83826

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcg3797.ak9wx4prra.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com