پاسخی بر اظهارات معاونت اداره کل میراث فرهنگی استان فارس؛

میراث فرهنگی را با نگاه یکسویه به پدیدهٔ توسعه از بین نبریم

7 اسفند 1392 ساعت 13:37

مگر نه این است ما اطلاعاتی نه از تاریخ و نه از کارکرد سازه‌ای که بخشی از آن به لطف بیل مکانیکی تخریب و ویران گشته نداریم. آیا چشم پوشیدن بر این قربانی و زخم خوردهٔ توسعهٔ یکسویه نگر و پوشاندن آن با خاک و اندکی انحراف مسیر لوله گذاری وظیفهٔ سنگین حفظ و حراست و همچنین کاوش و شناسایی این طفل بی‌پناه تاریخ و فرهنگ را از دوش سازمان میراث فرهنگی بر می‌دارد؟


به گزارش هنرنیوز،درباره اظهارات معاونت اداره میراث فرهنگی گردشگری و صنایع دستی استان فارس- عبدالرضا نصیری- در ارتباط با موضوع کشف یک سازهٔ معماری در مسیر خاکبرداری لولهٔ خط انتقال گاز در فاصلهٔ حدود ۱۵۰ متری محوطهٔ باستانی نقش رستم یادداشتی از یک باستان‌شناس که نخواست نامش فاش شود به دست هنرنیوز رسید. در این یادداشت آمده است: اینکه دشت مرودشت و گذرگاه نقش رستم به جهت جغرافیای طبیعی و تاریخی یکی از غنی‌ترین و مهم‌ترین کانون‌های تمدنی در فلات ایران زمین است با توجه به شواهد فراوان از نخستین دوره‌های پیش از تاریخی و اسکان بشر در منطقه مانند غار‌ها و تپه‌های باستانی چون باکون تا آثار شهرهای بزرگ و مهمی چون پارسه و استخر و همچنین بنا‌ها و یادگاری‌هایی چون نقش برجسته‌ها و آرمگاه‌های فرمانروایان هخامنشی و صد‌ها اثر کوچک و بزرگ دیگر بر تمامی پژوهشگران روشن و مبرهن است و اتفاقا از همین جاست که وظیفهٔ سترگ و سنگین مدیران ملی و استانی و محلی سازمان میراث فرهنگی در حفظ، حراست و مدیریت پروژه‌های توسعه و عمرانی مهم که هر از چندگاهی در این منطقه و گذرگاه باستانی به تناسب پیشرفت امکانات و نیازهای روز کشور به اجرا در می‌آیند خود را بیش از پیش و به خوبی نمایان می‌سازد.

تأکید بر این مهم بسیار ضروری است که منطقهٔ مورد بحث یکی از خاص‌ترین مناطق جغرافیایی کشور به جهت تراکم، تعداد و هم اهمیت آثار باستانی است و نباید فراموش کرد که به واقع نحوه و شکل رفتار و پاسخ مدیران سازمان محترم میراث فرهنگی در اظهار نظر‌ها و تصمیم‌هایشان است که این ویژگی ممتاز و خاص گذرگاه نقش رستم را در اجرای پروژه‌های عمرانی به مدیران فعال در بخش‌های توسعه گوشزد و تأکید می‌کند. حساسیتی که متأسفانه در سخنان معاونت محترم اداره کل در قبال موضوع اخیر بسیار کمرنگ و تا حد زیادی به شکلی انفعالی دیده می‌شود. واقعیت مسلم این است از این رو که پروژهٔ مهمی چون انتقال خط گاز همانند دیگر پروژه‌های عمرانی مهم چون محورهای جدید جاده شیراز به اصفهان و یا راه آهن و خطوط عظیم انتقال نیرو باید از تنها مسیر گذرگاه موجود مجوز عبور دریافت دارند چندان مخالفی حتی در میان سخت‌گیر‌ترین باستان‌شناسان و آن‌هایی که دغدغه میراث مادی و معنوی گذشتگان را دارند در اجرای بسیاری از پروژ‌ه‌های عمرانی و توسعه‌ای محلی و ملی انتظار نمی‌رود اما با این وجود موضوعی که در این میان نیاز به توجه دارد کار کار‌شناسی دقیق و بر اساس اصول واقعی و روشن برای مدیریت بهینهٔ اجرای چنین پروژه‌هایی است که در حال حاضر در حال انجام است و یا در آینده به انجام خواهد رسید. 



در همین رابطه بر همگان از جمله جناب آقای نصیری نیز روشن است که در ارائهٔ مجوز برای خط لوله‌ای که در ۱۵ سال پیش اجرا شده است به جهت رعایت فاصله با صخره و آثار مهم نقش رستم چون آرامگاه داریوش و بنای سنگی کعبهٔ زردشت از مسافت بسیار اندکی یعنی از فاصلهٔ ۲۵۰ متری ار آن کار کار‌شناسی دقیق و رضایتمند انجام نشده است که همین امر در سال‌های بعد موجب شد تا شرکت گاز در قبال طرح پیشنهادی سازمان میراث فرهنگی برای انتقال جاده دسترسی محلی که از عرصه و کنارهٔ بنای کعبه زردشت می‌گذرد و با گذشت روزانه ده‌ها کامیون می‌تواند موجب لرزش بنای کعبهٔ زردشت در فاصلهٔ اندک یک صد متری و در نتیجه افزایش سرعت تخریب آن گردد به مخالفت برخاسته و تا به امروز به بهانهٔ عرصه و حریم خط انتقال گاز به صورت سختگیرانه‌ای از این کار ممانعت به عمل آورد. 

حال پرسش این است که با توجه به این سابقه آیا بهتر نبود که مسیر خط جدید که از قضا در محدودهٔ حریم درجه یک نقش رستم با سخت‌ترین ضوابط حفاظتی واقع شده است با کار‌شناسی دقیق‌تر و با فاصله‌ای بسیار دور‌تر مورد تأیید و اجازهٔ سازمان میراث فرهنگی قرار می‌گرفت تا از مشکلات بعدی در توسعهٔ زیر ساخت‌های گردشگری منطقه ممانعت به عمل نیاید؟ نکتهٔ مهم دیگر این است که ارائه مجوز برای فعالیت‌هایی چون خاکبرداری در عمل و به طور معمول براساس عدم مشاهدهٔ آثار باستانی و با ارزش تاریخی در سطح انجام می‌گردد و براین اساس اگر در متن مجوز اشارهٔ صریح نیز صورت نگیرد این پیش فرض به صورت یک امر بدیهی پذیرفته شده است که اگر پروژه‌ای چون پروژهٔ اخیر در مرحلهٔ اجرایی با عرصهٔ آثار زیر سطحی مدفون برخورد و مواجه شود و به نوعی موجب تعرض به هر گونه آثار باستانی فارغ از قدمت کم یا زیاد و یا آثار بسیار شاخص و خبری چون گنجینه‌های تدفینی و یا آثار سادهٔ معماری مانند سازهٔ سنگ و ساروجی تازه کشف شده گردد لازم است تا کار عمرانی به منظور شناسایی و نجات اثر براساس روش‌های دقیق و مورد تأیید باستان‌شناسان و با نظارت پژوهشکدهٔ باستانی‌شناسی بی‌درنگ متوقف گردد. 

برای این کار نیز عملیات شناسایی و مستندنگاری و کاوش به نام باستان‌شناسی نجات براساس اصول و ضوابط مشخص تعریف و تبیین گردیده است. اینکه بخواهیم به صورت مسأله و وظیفهٔ محوله را با استدلال‌هایی چون قدمت کم اثر یا تصور ایجاد سنگ اندازی در اجرای پروژه‌های عمرانی از منظر مدیران بخش‌های توسعه‌ای پاک کنیم به واقع چیزی جز جفا به عنصری از میراث فرهنگی کشور، به جامعهٔ باستان‌شناسی و به خود سازمان میراث فرهنگی نخواهد بود. هرگز نباید فراموش کنیم که بسیاری از مشکلاتی که امروزه در جوامع صنعتی و شهری امروزی چون بحران هویت برداشت بی‌رویه از منابع طبیعی و آلودگیهای زیست محیطی و حتی اجتماعی شاهد آن هستیم نتیجهٔ حضور و دوام همین نگاه یکسویه به پدیدهٔ توسعه در دهه‌های پیش یعنی توسعه به هر قیمتی ولی به قیمت پایمال کردن و ویران کردن منابع زیست محیطی و تاریخی بوده است. 

مگر نه این است که همانگونه که از اظهارات معاونت محترم دریافت می‌شود ما اطلاعاتی نه از تاریخ و نه از کارکرد برای سازه‌ای که دست بر قضا بخشی از آن به لطف بیل مکانیکی تخریب و ویران گشته نداریم. آیا چشم پوشیدن بر این قربانی و زخم خوردهٔ توسعهٔ یکسویه نگر و پوشاندن آن با خاک و اندکی انحراف مسیر لوله گذاری وظیفهٔ سنگین حفظ و حراست و همچنین کاوش و شناسایی این طفل بی‌پناه تاریخ و فرهنگ را از دوش سازمان میراث فرهنگی بر می‌دارد؟ واقعیت آن است که اکنون که سازهٔ مورد بحث آن هم در فاصله‌ای اندک از یکی از مهم‌ترین محوطه‌های باستانی ایران با تیغهٔ تیز و برندهٔ بیل مکانیکی آسیب دیده و تا حدی نیز ویران گشته، سر از خاک درآورده است چه بخواهیم و چه نخواهیم پرسش‌ها و فرضیات متعدد و کلیدی را از کارکرد خود گرفته تا تاریخ و بسترهای اجتماعی، تاریخی، معماری، فرهنگی، اقتصادی و حتی جغرافیایی زمان خود برای ما به همراهش سوغات آورده است که پاسخ به تمامی یا دست کم بخشی از آن‌ها می‌تواند در روشن کردن چشم انداز منطقه و ماهیت و کیفیت زندگی در مسافت‌های بلافصل محوطهٔ آیینی و یادمانی بسیار مهم نقش رستم در برهه‌ای از تاریخ ما را کمک و یاری رساند. 

از این رو در پایان و با توجه به سوابق درخشان معاونت فعلی اداره کل میراث فرهنگی صنایع دستی و گردشگری استان فارس امید است که اکنون که دولت تدبیر و امید سکان هدایت مقدرات کشور را در اختیار خود گرفته است مسوولان و مدیران محترم سازمان میراث فرهنگی نیز با نگاهی جدی‌تر و فارغ از بدل شدن به یک اتاق ارائهٔ مجوز به هر قیمتی و تنها برای خوش آمدگویی به توسعهٔ یک جانبه نگر، گام‌های جدی و اساسی در شناسایی، حفاظت و پاسداری از میراث ملی برداشته و برای شناسایی پرده‌های تاریک تاریخ و جامعهٔ کهن ایرانیان در بستری به بزرگی سرزمین ایران دست یاری باستان‌شناسان و دلسوختگان فرهنگی را در دستان خود فشرده و از کوچک‌ترین و به ظاهر بی‌ارزش‌ترین اثر فرهنگی به دیدهٔ اغماض نگذرند.


کد خبر: 69688

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcg7393.ak9y74prra.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com