به بهانه اکران «هیس دختران فریاد نمیزنند»؛
سکوت سرشار از ناگفتههاست!
13 مرداد 1392 ساعت 11:21
فیلم سینمایی «هیس دختران فریاد نمیزنند» به خانوادهای میپردازد که به ظاهر در کنار همدیگر زیر یک سقف زندگی میکنند اما علاوه بر ندیدن همدیگر، صدای همدیگر را نیز نمیشنوند و در چنین شرایطی است که امنیت روانی خانواده نادیده گرفته میشود.
فیلم سینمایی «هیس دختران فریاد نمیزنند» ساخته «پوران درخشنده» این روزها در حال اکران عمومی در سینماها است. فیلمی که تلاش میکند یک موضوع اجتماعی در خصوص مشکلات دختران را بیان کند. این فیلم که سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مخاطبان را در سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم فجر دریافت کرد و اما در سایر بخشهای جشنواره نتوانست نظر هیات داوران و منتقدان سینما را به خود جلب کند.
پوران درخشنده تاکنون فیلمهایی چون: خوابهای دنباله دار، بچههای ابدی، رویای خیس، شمعی در باد، عشق بدون مرز، زمان از دست رفته، عبور از غبار، پرنده کوچک خوشبختی و رابطه را ساخته است. که عمده این آثار با موضوع بزهکاری و مشکلات کودکان و نوجوانان و در برخی از آنها نیز زندگی جوانان بوده است. بررسی مشکلاتی چون: اعتیاد، فرار دختران از خانه، طلاق، ناهنجارهای اجتماعی و مدرسهای، ازدواج، مهاجرت، فقر فرهنگی و مالی و... از جمله ویژگیهای فیلمهای پوران درخشنده در طول این سالها بوده است. دهمین فیلم سینمایی این کارگردان زن سینمای ایران با عنوان «هیس دختران فریاد نمیزنند» با نوعی موضوعی مشابه دیگر ساختههای این کارگردان دارد و به جایگاه و اهمیت خانواده در آسیبهای اجتماعی که ممکن است فرزندان و به خصوص دختران به آن دچار شوند میپردازد. فیلم روایت زندگی دختری به نام «شیرین» با بازی «طناز طباطبایی» است که دو بار تا آستانه ازدواج پیش میرود؛ اما هر بار ازدواجش به واسطه حوادثی که خود عامل رقم زدنش است، منتفی میشود، ولی سومین مراسم ازدواج به نظر میرسد، در حال وقوع است که این بار یک بحران بزرگ رخ میدهد. تاجایی که وی مجبور به انجام کاری میشود که او را تا آستانه اعدام پیش میبرد.
درخشنده در آخرین ساخته خود با ورود به زندگی دختران نوجوان و جوان به بحرانهای روحی و روانی آنها میپردازد و به خانوادههای ایرانی هشدار میدهد که اگر لحظهای از کودکان و نوجوانان خود در زمان رشد و بالندگی غفلت کنند، اما امکان دارد که با اتفاق ناخوش آیندی زندگی آنها در زمان جوانی و بزرگسالی نابود شود. فیلم شاید برای اولین بار باشد که به موضوع تعرض به کودکان و تبعاتاش نیز میپردازد. فیلم ازسویی به بیتوجهی، سهلانگاری پدر و مادر شیرین هشت ساله میپردازد که بدون توجه به نیازهای روحی و روانی او به دنبال زدگی خود هستند و نمیتوانند برای او وقت و انرژی کافی صرف کنند و به همین دلیل در غفلت و خواب آنها واقعهای تلخ و جبران ناپذیر برای او رقم زده میشود. تاجایی که شیرین باید تاوان آن این زخمهای چرک و کثیف را تا سالها بر روح، روان و زندگی خویش تحمل کند. زخمهایی که رهایی و فرار از آن ممکن نیست و همه زندگی او را از کودکی و نوجوانی تا جوانی و تشکیل زندگی تحتالشعاع خود قرار میدهد.
فیلم در عین حال که با تمام محدودیتهای نمایشی و دیالوگی که ساخت این گونه فیلمهای اجتماعی در سینمای کشورمان دارد تلاش کرده که تصویری واقعی و تمیز از بحرانهای اجتماعی نسل کنونی جامعه به خصوص دختران ارائه دهد. مشکلاتی که باعث که بسیاری از نوجوانان و دختران جوان به دلیل حیا و خجالتی که از بیان آن دارند نمیتوانند آن را به والدین خود بیان کنند. نکته جالب توجهای که پوران درخشنده دراین فیلم به آن اشاره میکند این است که شیرین در طول فیلم بارها تلاش میکند که مشکلات روحی و روانی خود را به والدین خود بیان کند اما هر بار از سوی آنها با بیتوجهی مواجه شده و نمیتواند زخمهای عمیق و ویران گر خود رابه آنها بگوید. درنهایت هم فاجعه به جایی ختم میشود و چون هیچ کس را برای بیان درها و زخمهای خود برای در میان گذاشتن آنها نمییابد دچار مشکلات شدید روحی و روانی شده و دست به قتل میزند. به بیان دیگر فیلم کوشش کرده که به مخاطب سینما بگوید که ریشه بسیاری از ناهنجاریها و معضلات اجتماعی و فردی را باید در درون خانواده و دوران کودکی جستجو کرد. چون کودکان اگر در محیط خانواده به هر دلیلی دچار مشکلات روحی و روانی شوند در بزرگ سالی این مشکلات را در صورت درمان نشدن تا ابد و حتی بعد از تشکیل خانواده تبعات زیانبار و فاجعه بار آن را خواهند داشت. خانواده نهادی مقدس و محیطی امن است که م تواند برای کودکان و نوجوان آرامش ایجاد کند و در صورت به هم خوردن این آرامش آیندهای تیره وتار در انتظار این کودکان و نوجوانان خواهد بود. چرا که تحقیقات ریشه یابی بسیاری از ناهنجاریهای روحی و رفتاری در بزرگسالان ثابت کرده که مشکلات روحی و روانی افراد به اتفاقات دوران خردسالی آنها مربوط میشود. مشکلاتی که در آن زمان نادیده گرفته شدهاند و این زخمهای کوچک درمان پذیر درآینده تبدیل به دملهای چرکین و صعب العلاجی شدهاند وزندگی فرد و خانوادهرا با خطرهای جدی مواجه ساخته است.
در این فیلم مخاطب با خانوادهای روبه روست که به ظاهر در کنار همدیگر زیر یک سقف زندگی میکنند اما همدیگر را نمیبینند، صدای هم را نمیشنوند. والدین خانواده (پدر و مادر) تنها وظیفه خود را در قبال فرزندان خویش تامین مایحتاج مالی و رفاهی و مرتب کردن ظاهر امور میدانند و امنیت روانی خانواده نادیده گرفته میشود. در چنین شرایطی که کودکان و نوجوانان در محیط خانواده مظلوم واقع میشوند، تلاش میکنند که در محیط مدرسه بتوانند کسی را پیدا کنند که به حرفهایشان گوش کند. چرا که وقتی او به سراغ خانواده میرود، با بیتوجهی آنان مواجه میشود. فاجعه زمانی شکل میگیرد که کودک یا نوجوان وقتی به سراغ معلم خود نیز برای بیان درهای خود میرود، از سوی او نیز نادیده گرفته میشود. بنابراین میتوان گفت که این فیلم به درد دلهای دخترانی میپردازد که خانواده و اولیای مدرسه سهو یا به عمد حاضر به شنیدن سخنان آنها نیستند و نتیجه هم این میشود که فرد زندگی حال و آینده خود به دلیل گرفتار شدن در معضلات اجتماعی از دست میدهد.
فیلم به شکل غیر مستقیم کوشش میکند که بتواند به فاجعه و پیامدهایی معضلا اجتماعی در خانوادههای ایرانی بپردازد. معضلاتی مثل تعرض که در بیشتر مواقع تلاش میشود برای حفظ آبرو از سوی خانوادها روی آن سرپوش گذاشته شود و همین رویکرد، فاجعههای بعدی را وسعت بخشیده و علاوه ایجاد کابوسهای مرگ بار برای فرد مورد تصرض قرار گرفته، این امکان را به فرد متجاوزگر میدهد که به دلیل سکوت قربانیان خود به تجاوزهای بیشمارخود ادامه داده و قربانیان دیگری را به جامعه تحویل دهد. قربانیانی که با روحو روان ویران شده خود تاثیرات منفی بر سایر افراد جامعه خواهند گذاشت.
یادداشت: علی یعقوبی
کد خبر: 61848
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcg7793.ak9qt4prra.html