پای صحبت گرافیست برجسته سوییسی
مردم، غذا و تاریخ «بوندی» را به ایران کشاندند
14 بهمن 1394 ساعت 19:07
«بسیار مایل بودم در ایران نمایشگاهی از آثارم برگزار کنم، چون از همکارانم دربارهی مردم خوب، غذای عالی، تاریخی فوقالعاده با هزاران سال قدمت و طراحان گرافیک ایرانی شنیده بودم.»
به گزارش هنرنیوز؛اینها جملههای «اشتفان بوندی» - هنرمند گرافیست سوییسی - است که برای برپایی نمایشگاه پوسترهایش به ایران سفر کرده است. او یکی از مطرحترین گرافیستهای معاصر است که پس از برپایی نمایشگاههای مختلف آثارش در کشورهای مختلف، اینبار به همت دو استاد دانشگاه ایرانی، پوسترهایش را به موزه هنرهای دینی امام علی (ع) آورده است.
خبرنگاران سرویس هنرهای تجسمی ایسنا در یکی از روزهای سرد بهمنماه ۱۳۹۴ با او دربارهی حضورش در ایران، نمایشگاه آثارش و هنر گرافیک به گفتوگو کردند. در ادامه نیز گفتوگویی با ایرج میرزاعلیخانی و لادن رضایی - هنرمندان گرافیست و برگزارکنندگان نمایشگاه آثار بوندی در ایران - انجام شد.
شما چقدر با گرافیستهای ایرانی آشنا هستید؟
ایران تنها کشور در خاورمیانه و نزدیک است که من با تعداد زیادی از گرافیستهای خوبش که در دنیا برای طراحی گرافیک و شیوههای زیبای نوشتار خود بهخوبی شناخته شدهاند، آشنا هستم. چند سال پیش با مرتضی ممیز (مشهورترین طراح گرافیک ایرانی)، رضا عابدینی، قباد شیوا، ساعد مشکی، مجید عباسی و همچنین تعدادی از طراحان گرافیک جوان ایرانی ملاقات داشتم.
چگونه شد که برای برگزاری نمایشگاه به ایران آمدید؟ درباره آثار این نمایشگاه توضیح دهید.
من اغلب برای برگزاری نمایشگاه در کشورهای مختلف دعوت میشوم و اینبار توسط لادن رضایی و ایرج میرزاعلیخانی برای برگزاری نمایشگاه در ایران دعوت شدم. از سویی، در این منطقه از دنیا بهجز در «گالری هنر بیاوغلو» متعلق به شهرداری استانبول در ترکیه (همزمان با اجلاس Grafist ۱۵) نمایشگاهی نداشتم و بسیار مایل به انجام چنین کاری در ایران بودم، زیرا از همکارانم دربارهی مردم خوب، غذای عالی، تاریخی فوقالعاده هزاران سال قدمت و طراحان گرافیک ایرانی شنیده بودم.
از ابتدای فعالیتم تا به حال حدود ۵۰۰ پوستر را طراحی کردهام که ابتدا ابعادشان بسیار کوچک و سفید و سیاه بودند. البته این نمونههای آغازی، گاهی فقط برای من جذاب هستند و شاید برای نمایش عمومی مناسب نباشند، اما مطمئنا بخشی از مسیر پیشرفت من محسوب میشوند.
اما در ایران من در حدود ۵۰ یا ۶۰ اثر از جدیدترین کارها و ۱۰ اثر از کارهای قدیمیام را که در دوسالانههای گوناگون شرکت کردهاند، بهنمایش گذاشتم.
هنر گرافیک در زندگی شما چه اثری داشته است؟
از زمانی که فقط یک پسربچه کوچک بودم، دوست داشتم طراح گرافیک شوم. البته در آن زمان نمیدانستم نام این شغل چیست. پدرم کارگر ساده راهآهن بود. برای نخستینبار در ایستگاه قطار، پوسترهای راهآهن سوییس را روی دیوار دیدم که امروز هم یکی از معروفترین پوسترهای سوییس محسوب میشوند. آنجا بود که دلم خواست من هم روزی مانند آن تصویرهای بزرگ را بسازم و چنین شد که به یک طراح گرافیک تبدیل شدم. هیچگاه در زندگیم شغل دیگری را آرزو نکردهام.
فکر میکنم گرافیک چیزی بیشتر از یک شغل و روش زندگی است. من هیچوقت تعطیلی ندارم و آن را خستهکننده میدانم. همانگونه که میبینید در حال حاضر که اینجا هستم هم کار میکنم. گرچه کمی خستهام، اما دیدن کشورهای دیگر، یافتن دوستان خوب و مواجهه با موقعیتهای متفاوت، خود تعطیلات است و من را از تعطیلات به معنای عام، بینیاز میکند.
ایده پوسترها چگونه به ذهن شما میرسد؟
وقتی می خواهم پوستری را برای تئاتر یا اپرا طراحی کنم، ابتدا مهم است که درباره آن اطلاعاتی داشته باشم. من همیشه به ادبیات و اپرا علاقه داشتهام. قبل از طراحی پوستر تئاتر، متن آن را مطالعه یا درباره مفهوم آن با مردم صحبت میکنم. برای ایدهیابی قدم به قدم عمل میکنم.
آیا طراحی پوستر تئاتر زمینه اصلی فعالیتهای شماست؟
طراحی پوستر تئاتر شاخهی بزرگی از طراحی پوستر را دربرمیگیرد و همچنین شاخهای است که من بیش از همه به آن علاقه دارم، زیرا میتوانم جنبههای منفی را نیز در کار خود مطرح کنم. در حالی که در پوسترهای تبلیغاتی چنین کاری امکانپذیر نیست. در طراحی پوستر تئاتر دست من بازتر است و میتوانم ایدهام را در میان امکانات بیشتری پیدا کنم، اما در تبلیغات همهچیز باید زیبا نشان داده شود و مثبت باشد؛ اما به هر حال، من برای صنایع، به طراحی پوستر تبلیغاتی میپردازم. طراحی گرافیک فرهنگی در کشور سوییس چیز زیادی را عاید طراح نمیکند و زندگی به این ترتیب امکانپذیر نیست. بنابراین مجبوریم با مشتریهای صنعتی هم کار کنیم.
حمایت دولت سوییس برای برگزاری نمایشگاههای شما در خارج از کشور چگونه است؟
حمایت از طرف دولت بهشکلهای متفاوتی است، حمایت از ما بیشتر توسط دانشگاهها، موزهها یا گالریها انجام میشود. برگزاری نمایشگاه در ایران هم به این دلیل است که ما همکار هستیم، یکدیگر را میشناسیم و دوست داریم کارهایمان را در کشورهای یکدیگر بهنمایش بگذاریم و در آنجا ورکشاپ برگزار کنیم.
لادن رضایی: آقای بوندی فراموش کردند به این نکته اشاره کنند که هزینه سفر و اقامت و نیز انتقال آثار او به ایران، با همکاری و حمایت سفارت سوییس انجام شد.
کار کردن با دانشجویان ایرانی برای شما چگونه بود؟
برای من همواره کار کردن با دانشجویان کشورهای مختلف جذاب بوده است. این فرصتی است تا دانشجویان ایرانی را با دانشجویان چینی، مکزیکی یا سوییسی مقایسه کنم و دیدن تفاوتهایشان برای من لذتبخش است. ارتباط با یک فرهنگ بصری دیگر، من را به پرسشهای زیادی در رابطه با آن فرهنگ وامیدارد. دوست دارم بیشتر متوجه شوم که آن فرهنگها تصمیم دارند چه چیزی را طراحی کنند و چه میخواهند. دانشجویان طراحی گرافیک ایرانی با استعداد هستند، بهتر است بگوییم شیوهای که آنها در طراحی به کار میبرند و کاربرد جذاب و متنوع نوشتار توسط آنها بسیار خوب است. دانشجویان ایرانی با من بسیار با قدرشناسی و دوستانه رفتار کردند. این بسیار مهم است که شغل خود را دوست داشته باشی تا بتوانی خوب انجامش بدهی.
کمی درباره مکتبهای کاریتان توضیح دهید.
من در ابتدا با مکتب سوییس آشنا شدم و تایپوگرافی را آموختم. سپس با مکتب لهستان آشنا شدم که بسیار متفاوت با آن بود. پوسترهای سوییسی کمتر بیانگر بودند و پوسترهای لهستانی بیانگری بیشتری داشتند و من بسیار تحت تأثیر آنها قرار گرفتم. در دوران کمونیسم بود که از ولادیمیر اشویرژی (گرافیست بنام لهستانی) پرسیدم، شما چرا تا این حد در کار خود آزاد و فارغ از محدودیت هستید. او پاسخ داد، دولت با ما خیلی کاری ندارد و به همین دلیل ما آزادی عمل داریم. این آزادی عمل به آنها قدرت ویژهای میداد.
سفیر سوییس در ایران هنگام افتتاح نمایشگاه شما گفت «شاید اشتفان پوستر بعدی جشنواره فجر را طراحی کند» نظر شما در اینباره چیست؟
دوست دارم پوستر بعدی جشنوارهی فجر را طراحی کنم. این موضوع قطعا عالی خواهد بود و هر طراح پوستری دوست دارد این کار را انجام دهد.
آقای میرزاعلیخانی برنامهی دعوت از اشتفان بوندی برای سفر به ایران از کجا آغاز شد؟
ماجرا برمیگردد به خیلی سال پیش، به آنجا که همراه با مرتضی ممیز شروع به فعالیتهایی در رابطه با کارهای پایهای گرافیک ایران کردیم. مدتی بعد، ماجرا اینگونه شکل گرفت که من و لادن رضایی به این فکر کردیم که گرافیک ایران با توجه به جایگاهی که دارد، میتواند قدم بهتری برای جهانی شدن بردارد. ما در مرزی هستیم که به ارتباطهای بینالمللی، تنگاتنگ و رودرو با طراحان بزرگی مانند «اشتفان بوندی» نیاز داریم.
در هنرهای تجسمی دیدن آثار در کتابها، مجلات و کامپیوتر با دیدن آنها از نزدیک خیلی فرق دارد. بهدنبال فعالیتهایمان با «مرتضی ممیز» و نیز مواردی را که من خودم حس کرده بودم، صحبت خیلی کوتاهی با آقای فرشید مثقالی داشتیم که او گفت، به لهستان میرود و از ما پرسید سوغاتی چه میخواهید؟ ما هم گفتیم پوسترهای لهستان را بیاورید. این جرقه باعث شد که داستانی شکل بگیرد. از سال ۹۰ این ماجرا شروع شد و طبق یک برنامهریزی هدایت و حسابشده تلاش کردیم مکاتب بزرگ هنر پوستر را به ایران وارد کنیم تا همه از نزدیک با آن آشنا شوند. قاعدتا ابتدا با مکتب لهستان که در دنیا سرآمد است، شروع کردیم. در ادامه میخواستم هنرمندان کشورهای دیگر را به ایران بیاورم که هم نمایشگاه آثارشان در اینجا برگزار شود و هم از نزدیک با شیوه آموزش، برخورد با دانشجویان و شیوه طراحی آنها اشنا شویم.
آقای «پیوتر کونتسه» اولین مهمان ما از لهستان بود و بعد، کشور دانمارک انتخاب شد، چون طراح بسیار بزرگی به نام «فین نوگا» دارد که به او لقب «آقای پوستر» را دادهاند. بعد با پوسترهای مکتب سوییس در ایران آشنا شدیم بهدنبال آن، آقای «لخ مایفسکی» رییس بینال ورشو که معتبرترین مسابقه در دنیاست، به اینجا آمد. همهی اینها با دعوت لادن رضایی شکل گرفت که بزرگان این عرصه ارتباط خوبی با او دارند. اشتفان بوندی نیز فقط با یک دیالوگ بسیار ساده قبول کرد که به اینجا سفر کند.
انگیزه و هدف شما برای دعوت از گرافیستهای مطرح به ایران چه بوده است؟
اعتقاد دارم دریچههای مکاتب بزرگ و پوسترهای دنیا باید در ایران باز شود، از سویی ما حداکثر اندازهای که از پوستر دیدهایم، ۱۰۰ در ۷۰ سانتیمتر است و با پوسترهایی که حدود ۱۲۰ در ۸۰ سانتیمتر هستند، آشنا نشدهایم. برای همین نیاز داریم از نزدیک و در یک جای واحد، پوسترهای روز لهستان را ببینیم و بدانیم چه اتفاقی میافتد یا اینکه ببینیم اشتفان بوندی چگونه کار میکند. شیوه بوندی نیز از تایپوگرافی تا نقاشی و عکاسی را شامل میشود.
من و لادن رضایی دو هدف را برای خود تعریف کردهایم که ابتدا این پوسترها را بهعنوان مکتب و سپس بهصورت فردی به ایران بیاوریم و معرفی کنیم، تا افرادی که به تدریس در دانشگاهها علاقهمند هستند، از نزدیک ببیند که افرادی مانند بوندی چگونه با شاگردان خود برخورد و آنها را هدایت میکند و چگونه دیالوگ برقرار میکنند، زیرا هرکدام از مهمانان ما، سلیقه شخصی و شیوه خود را دارند و لازم است همهی آنها را از نزدیک ببینم. من حتی اگر بهترین هم باشم، در محدوده کشور خودم استاد هستم و باید آثار دیگران را از نزدیک ببینم و با آنها ارتباط برقرار کنم.
استقبال از این برنامهها و نمایش آثار تا کنون چگونه بوده است؟
هر برنامهای که میگذاریم نسبت به برنامه قبلی، با استقبال بیشتری روبهرو میشود، اما من هنوز هم جای اساتید دانشگاهها و دانشجویان را در این نمایشگاهها خالی میبینم و انتظار دارم وقتی دانشگاه تهران متوجه میشود چنین برنامهای برپا شده، با اتوبوس دانشجویان گرافیک خود را به محل نمایشگاه بیاورد. اینجا هر ۲۰ روزی که نمایشگاهی برگزار میشود، باید مملو از دانشجویان و اساتید باشد.
چرا در مناسبتهای خاصی مثل روز بزرگداشت «مرتضی ممیز» از اینگونه هنرمندان دعوت نمیکنید؟
هماهنگی و دعوت از این هنرمندان، کار راحتی نیست و زمان مشخصی ندارد. به علت اینکه من از بوندی دعوت کردم، این را نمیگویم؛ اما افرادی مانند او در حوزه کاریشان، بسیار خاصی هستند و در دنیا، یک نفر از آنها وجود دارد. در حال حاضر او باید به چین میرفت و در آنجا تدریس میکرد، اما چون چندبار سفرش به ایران به دلایل مختلفی به تعویق افتاده بود، به اینجا آمد. آقای «لخ مایفسکی» هم قرار بود به ایران بیاید، اما کشور چک، همزمان با روز سفرش به ایران، برای دادن «نشان افتخار هنر» از او دعوت کرد. مایفسکی از من خواست تا سفرش به تعویق بیفتد، چون این خواسته نابجایی بود که از او بخواهم دریافت نشان افتخار را رها و همان روز به ایران سفر کند.
ما باید به حضور چنین کسانی در ایران افتخار کنیم و به زمان حضور آنها توجه نداشته باشیم. البته اگر در زمانهای خاصی مانند سالگرد تأسیس انجمن گرافیک از آنها دعوت کنیم، بهتر است اما من و خانم رضایی بهتنهایی این کار را انجام میدهیم و به همین دلیل، با دستاندازهای زیادی روبهرو هستیم و متأسفانه هیچ حمایتی هم از ما نمیشود، البته من برای حمایت شدن، این کارها را انجام نمیدهم. از سوی دیگر، این وظیفه دانشگاه تهران یا هر دانشگاه دیگری است که دانشجویان را برای دیدن این رویدادها بیاورد. ما اتفاق گرافیکی از این بزرگتر در چهار سال اخیر نداشتهایم و من ناراحت میشوم از اینکه دانشجویان ایرانی مانند مسؤولان دانشگاهها، هیچ انگیزه و هیجانی برای این رویداد ندارند.
خانم رضایی شما در اینباره چه نظری دارید؟
من در تأیید صحبتهای آقای میرزاعلیخانی، گلایهای از همکارانم و مسؤولان دانشگاه دارم که با خونسردی با چنین رخدادهایی برخورد میکنند، کاش دانشجویان و از آنها بالاتر، استادهایشان در اینگونه ورکشاپها و نمایشگاه شرکت میکردند. من سابقه تدریس دارم و میدانم دانشجویان با چه کمبودهای آموزشیای روبهرو هستند، اینجا به منزله یک کلاس درس عالی برای آنها بود که با بهترین شیوههای تدریس آشنا شوند.
به گزارش ایسنا، نمایشگاه آثار اشتفان بوندی - طراح و گرافیست مطرح سوییسی - تا ۲۰ بهمنماه در موزهی امام علی (ع) به نشانی خیابان ولیعصر، بالاتر از میرداماد، روبهروی بزرگراه نیایش، بلوار اسفندیار، پلاک ۳۵ برپا خواهد بود.
گفتوگو از: سمیرا زالپور و نسترن جماعت
کد خبر: 88425
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgnt97.ak97x4prra.html