خسرو سينايي:
فرم و ساختار هنري را نميتوان به هنرمند ديكته كرد
28 تير 1389 ساعت 11:35
خسرو سينايي معتقد است: ما امروز با مشكل مديريت هنري روبهرو هستيم و مادامي كه نپذيريم سينما و حتي سينماي قصهگو نياز به توازن ميان هنرهاي تجسمي با سينما و هنرهاي نمايشي دارد راه به جايي نميبريم و فيلمهايمان تبديل به عكاسي از صحنهها در مقابل دوربين ميشود تا شايد زماني استعداد ديگري همچون شهيد ثالث ظهور كند.
به گزارش هنر نيوز به نقل از ايسنا، اين كارگردان سينما شامگاه گذشته ـ 27 تير ماه ـ در سومين و آخرين نشست از سلسله نشستهاي حاشيهي نمايشگاه «لايههاي طبيعت» در پرديس سينمايي ملت ، پيش از نمايش فيلم كوتاه «مناظر شهري» گفت: اساسا سينما چيزي غير از هنرهاي تجسمي نيست، هرچند كه امثال فيلمهايي چون «مناظر شهري» كمتر در ايران به نمايش در ميآيد،اما زماني كه سينما به عنوان يك ابزار شكل گرفت به صورت مطلق در مقام يكي از گرايشهاي هنرهاي تجسمي عمل كرد.
وي ادامه داد:در اين شكل از سينما قصه نداريم و تنها براساس حركت كار ميكنيم. از همان روز كه ابزاري به نام سينما ساخته شد، كساني تصميم گرفتند از طريق ريتم، نور و ... حركت را نشان دهند و اين اتفاق براي هنرمندان هنرهاي تجسمي واقعهي خوبي بود.
سينايي در بخش ديگري از سخنانش مطرح كرد:هنرهاي تجسمي چيزي نيست كه عام به سمت آن هجوم آورند، بلكه همواره اهل هنر به اين رشته علاقه نشان دادهاند. از سوي ديگر مردم ما همواره به شنيدن قصه علاقه داشتند و چه چيزي بهتر از آن بود كه با ابزاري همچون سينما قصه بسازيم و قهرمان بياوريم، لذا در دورهاي از تاريخ، شكل ديگري از سينما كه مبتني بر قصه بود شكل گرفت و در كنار آن همچنان آن نوع سينما كه بخشي از بدنه تجسمي بود فعاليت داشت.
وي متذكر شد: ما در اين سالها مصرفكنندهي آن چيزي بوديم كه برايمان صادر شد و به اين ترتيب انواع مختلفي از سينما را نسلهاي ايراني شناخت. در حالي كه اين شكل ويژه كه امروز براي شما نمايش ميدهم، نوع ديگري از سينماست اما چون در ايران مشتري نداشت، شناخته نشد و كار به جايي رسيد كه اين ارتباط هربار محدودتر از قبل شكل گرفت اما در آن سوي آبها هنرمنداني بودند كه همچنان از سينما براي هنرهاي تجسمي بهره گرفتند.
اين كارگردان سينما سپس به فيلم كوتاه «مناظر شهري» اشاره كرد و افزود: اين فيلم سال 2007 در موزه شهر وين ساخته شد و ميتوان آن را تا حدود زيادي به تابلوهاي اين نمايشگاه كه امروز از آن بازديد كرديم، نزديك كنيم و فراموش نكنيد كه اين سينما مهجور نيست، بلكه ما آن را نميشناسيم. در دنيا طي سالها و دهههاي مختلف اين شكل از سينما به عنوان يك رشته از هنرهاي تجسمي مطلق حضور دارد و ميتوان اين فيلم را همچون نمايشگاه يك هنرمند آبسره تلقي و با آن رابطهي ذهني برقرار كرد.
به گزارش ايسنا، بعد از نمايشگاه اين فيلم كوتاه كه سرشار از تصاوير آبستره همراه با نواي موسيقي بود، اسماعيل بنياردلان پژوهشگر هنر و ادبيات معاصر گفت: پيشرفتها و اتفاقاتي كه در غرب حاصل شد به نوعي در ادبيات معاصر و رمان نو نيز اثر گذاشت، بهطوري كه آنها از دانش علمي زمان خود در ادبيات بهره گرفتند.
وي ادامه داد: كشف بزرگ علم به داد ادبياتي رسيد كه ديگر نميتوانست با مخاطب ارتباط برقرار كند. لذا نويسندگاني همچون پروست، جويس و ... فرصت يافتند تا وارد حوزهي ذهني ادبيات شوند. اين حوزه محدوديت نداشت و جهان درون انسان را مورد كنكاش قرار ميداد.
بنياردلان به دومين اتفاق مهم در حوزهي ادبيات مدرن اشاره كرد و افزود: در اين ايام متوجه شدند كه ادبيات امري محسوس است و هر پنج حس بايد در خواندن آن درگير شود، لذا ادبيات ديگر مكتوب نبود همانطور كه امروز هم روايت قالب با تصوير است و گفتههاي تجسمي در آن مابه ازاي عيني پيدا ميكند. اين ادبيات تلاش دارد به جاي حرفزدن مخاطب خود را به مفاهيم دروني برساند.
به گفتهي اين پژوهشگر، اين شكل از ادبيات زمينه را براي حضور سينما پيدا كرد و هنر معاصر اين بار به كمك ابزاري همچون سينما به كشف درونيات پرداخت. سينما هم با اين ادبيات تصويري راحتتر گام برميدارد و از شخصيتهاي اغراقشده فاصله ميگيرد تا به ايدههاي تصويري ناب برسد.
او اضافه كرد: كارهاي «رنوار» پدر در نقاشي بر پسرش تاثير گذاشت تا نگاه دقيقتري به طبيعت پيدا كند، پس ميبينيد چگونه نقاشي، عكاسي، رمان، سينما را ايجاد كردند.
بنياردلان سپس به جريان هنر در ايران اشاره كرد و اينگونه ادامه داد: اتفاق در ايران كمي عجيب است، زيرا ايرانيها از ابتدا ادبيات را هيچگاه مكتوب ندانستند و براي آنها همواره ادبيات امري محسوس بود و در خلال آن نوعي ناخودآگاه را در حوزهي ادبيات كشف كرده بودند. به همين دليل ادبيات و ذهن ايراني همواره تصويري است، ولي بريدهشدن تاريخ و عدم آشنايي با اين دورهها كار را براي ما كمي مشكل ميكند.
او به سفر تعدادي از هنرمندان ايراني به اروپا در اواخر دورهي صفويه اشاره كرد و افزود: افرادي همچون كمالالملك با وجود آنكه مكاتب هنر غرب را مورد كنكاش قرار ميدهند، اما همچنان فكر ايراني دارند. البته در عرصهي تجسمي از آن رو كه هنرمندان با ديدن سروكار دارند موفقتر هم عمل ميكنند، ولي متاسفانه در حوزهي سينما و ادبيات نتوانستهايم آنچه را كه در تجسمي به آن دستيافتهايم، پيدا كنيم.
بنياردلان در پايان گفت: بايد به دو هنرمند در عرصهي سينما اشاره كنم كه تمامي كارهايشان با نقاشي شكل ميگيرد. «كوبريك» يكي از آنها كه مجموعه كارهايش قدرت و تسلط او را در هنر نقاشي نشان ميدهد و «تاركوفسكي» هم نقاش بزرگي است كه از طريق اين هنر وارد سينما ميشود.
محمد فدوي هنرمند نقاش نيز در ادامهي اين نشست به بحث مديريت فرهنگي پرداخت و افزود: در شروع بحث بايد به يك دورهي تاريخي از ايران اشاره كنم كه سكوي پرتاب فرهنگي ماست. در دورهي تيموريان حوادثي رخ داد كه موجب شد به راحتي قضاوتي انجام دهيم تا بعدها در دورهي صفوي و قاجار رشد چشمگيري در عرصهي فرهنگ را شاهد باشيم.
او اضافه كرد: در دورهي تيموري كه همزمان با تغيير و تحولات رنسانس در اروپاست، دو اتفاق شگفتانگيز حاصل ميشود. در گام نخست حاكمان براي تثبيت موقعيت خود و توسعهي قلمروي حكمفرمايشان به اين انديشه رسيدند كه از ادبا و اهل فرهنگ حمايت كنند.
او همچنين به تشكيل انجمنهاي غيردولتي در حكومت تيموريان اشاره كرد و افزود: در آن زمان انجمنهاي غيردولتي شكل گرفت و افرادي چون جامي شاعر يا اميرعلي شيرنوايي از موسسان آن بودند. اين انجمن دولت را نقد ميكرد و باعث ايجاد رقابتي ميان دولتمردان شده بود. به طوري كه اين جريان باعث پرش و ارتقاي فرهنگ و هنر ايران در آن سالها شد كه اوج آن را بعدها در دورهي صفويه شاهديم.
فدوي همچنين به حادثه عجيبي كه 10 سال پيش از سقوط نظام اتحاد جماهير شوروي حاصل شده بود اشاره كرد و گفت: در آن زمان قشري از هنرمندان در مقابل نگاه تكحزبي و بستهي حاكم ايستادند و از انجام هرگونه كار فرمايشي جلوگيري كردند تا بتوانند فرهنگ و هنر را از آن ورطه خفقان خارج كنند.
به گفتهي اين پژوهشگر و مدرس هنر، اين واقعيتهاي تاريخي ميتواند به آسيبشناسي فرهنگ و هنر كمك كند تا وضعيت موجود را به نفع اين حوزه تغيير دهيم. زيرا نميتوان به صورت فرمايشي هنرمندان را هدايت كرد.
فدوي تاكيد كرد: فرهنگ و هنر نياز به آزادي عمل براي خلاقيت دارد و در غير اين صورت هنرمندان درجه يك جامعه منزوي ميشوند و جامعه از حضور آنها بيبهره خواهد شد. از سوي ديگر بهناچار دولتمردان با هنرمندان رده پايين كار ميكنند و الگوي بسيار ضعيفي در عرصهي فرهنگ و هنر ارائه ميشود.
او متذكر شد: اين واقعه ثابت ميكند كه در يك مقطع كوچك چند ساله چه تفاوتي در عرصهي مديريت ايجاد ميشود.در حالي كه در بخش ديگري از جامعه بخش خصوصي حركت پويايي را آغاز كرده است. اين بخش با همراهي تعدادي از مديران پيشين موجب شد كه هنرهاي تجسمي در حوزهي بينالملل مطرح شود. لذا با مقايسهي اين سيستم مديريتي و آن سيستم بسته به اين نتيجه ميرسيم كه بايد در هر شرايطي زمينه را براي خلاقيت هنرمندان باز گذاشت تا آنها توان خود را به اجرا بگذارند. زيرا متاسفانه اين الگوهاي ضعيف ميتواند نسلهاي بعد را با مشكل روبهرو كند.
خسرو سينايي نيز بعد از اين سخنان گفت: خوشحالم كه بعد از ارزيابي ادبيات و مديريت توانستهايم به اين نقطه برسيم. اين فيلم را آگاهانه انتخاب كردم و خوشحالم كه با اين تجربهي غني توانستيم ارزيابي جامعي از اين حوزه داشته باشيم. حال فرض كنيم كه جوان ايراني تصميم بگيرد پيشنهاد ساخت فيلمي مشابه «مناظر شهري» را ارائه دهد. چه راهي پيش روي اوست؟ چگونه ممكن است ساخت اين فيلم براي او فراهم شود؟
وي ادامه داد:امروز بايد بپذيريم كه سينما چيزي جز يك ابزار نيست، پس بايد اجازه دهيد كه اين ابزار درست عمل كند. درحالي كه فيلمساز از همان زمان خلق دچار گرفتاري است زيرا بايد با افراد مختلف و مديريتهاي متفاوت كه چيزي از سينما نميشناسند سروكله بزند و نظرات آنها را بشنود. در حالي كه سينما همچون نقاشي و موسيقي يك ذهنيت خاص ميطلبد.
اين كارگردان با تاكيد بر تجربههاي نسل خود در برخورد با اين مديريتها گفت: نسل من اين درد را شديدا تجربه كرده است. در حالي كه اگر هنرمنداني از سينماي ايران در عرصهي جهاني مطرح شدهاند به اين دليل است كه كارهايشان هماندازه كليشههاي معمول نبوده و با اين شكل از سينما كه در ارتباط مستقيم با هنرهاي تجسمي است، آشنايي داشتهاند.
سينايي در ادامه يادآور شد:فردي همچون شهيد ثالث اين همت را داشت كه تنها با چهار خط فيلم يك «اتفاق ساده» را بسازد. او فحش خورد ولي زماني كه جايزه گرفت همه پيرو و همراهش شدند. اين نشان ميدهد ما نقد و شناخت درستي براي قضاوت خود نداريم.
به گفتهي اين هنرمند؛ اگر قرار است ترازويي باشد بايد يك كفه آن ادبيات و هنرهاي نمايشي قرار گيرد و در كفهي ديگر به صورت متعادل هنرهاي تجسمي نقش ايفا كند و در غير اين صورت فرهنگ و هنر راه به جايي نميبرد.
او با نقد مديريت حاضر ادامه داد: امروز سينماي ايران توسط تكفردها و تكاستعدادها بالا ميرود و هيچ حمايتي نميشود. در حالي كه اگر امروز هنرمندي همچون عباس كيارستمي به درستي تصاوير و ريتم كارهايش با شما ارتباط برقرار ميكند و يا حتي هنرمندي همچون بهرام بيضايي با وجود آنكه از ادبيات آمده، اما در دكوپاژ خود ريتمي به وجود ميآورد كه خاص است و اين نشان از توانايي او در اين حوزه دارد. در حالي كه ما در سوي ديگر با مديراني سروكار داريم كه داستان را ميخوانند و ميگويند فيلم بسازيد.
سينايي متذكر شد: كسي كه هنرهاي تجسمي را نميشناسد مجبور است داستان بخواند، فيلمبرداري كند و با بازيگران خوب فيلم را جلو ببرد، در حالي كه سينما چيزي غير از اين است.
اين كارگردان خطاب به جمع حاضر تاكيد كرد: كجاي سينماي ايران امروز دنبال اين تجربيات است؟ كجا نسل جوان اين امكان را پيدا ميكند كه بفهمد سينما چيزي جز آن است كه ما بر پرده ميبينيم؟ خواهش دارم و اين سوال را مطرح ميكنم كه چرا در حوزهي موسيقي كسي كه نواختن ساز را بلد نيست، اجازه دستگرفتن ويلون را به خود نميدهد، اما در سينما هركسي و با هر سوادي اين اجازه را به خود ميدهد كه كار كند؟
سينايي به يكي از تجربههاي خود براي ساخت فيلمي اشاره كرد و افزود: بعد از ارائهي يكي از متنهايم شوراي حاضر به من پيشنهاد چگونگي ساخت فيلم را داد! من به آنها گفتم اجازه دهيد بعد از 43 سال كار ،فيلمنامهام را آنگونه كه ميخواهم بسازم. شوراهاي حاضر اجازه دارند متن را براساس شرايط و عرف جامعه ارزيابي كند، اما چگونگي ساخت يك فيلم مرتبط با تجربههاي فيلمساز است و كسي اجازهي تصميمگيري در اين حوزه را ندارد.
وي گفت: فرم و ساختار هنري را نميتوان به هنرمند ديكته كرد. اين يك توهين بزرگ است. در حالي كه ما امروز با مشكل مديريت هنري روبهرو هستيم و تا نپذيريم سينما و حتي سينماي قصهگو نياز به اين توازن 50 درصدي در هر دو كفه ترازو دارد راه به جايي نميبريم و فيلمهايمان تبديل به عكاسي از صحنهها در مقابل دوربين ميشود تا زماني كه شايد استعداد ديگري همچون شهيد ثالث ظهور كند.
پرويز كلانتري هنرمند نقاش نيز در بخش ديگري از اين نشست با قدرداني از سينايي براي نمايش اين فيلم گفت: امروز شكلي از سينما را كه كمتر ميشناسيم ديديم. 40 سال پيش نمونهي ديگري از اين فيلم را با عنوان «O» ديدم كه از مجموعهي «آندرگراند» بود و تمام فيلم بر روي حركت «O» به صورت آبستره كار كرده بود و به تركيب، حركت و كمپوزسيون رسيده بود. درحالي كه متاسفم ما در سرزميني زندگي ميكنيم كه انگار هيچ نسلي نتوانسته تجربههاي خود را به نسلهاي بعد منتقل كند.
مرتضي كاظمي، مسجد جامعي كه پيش از اين اعلام شده بود در اين نشست حضور خواهند داشت،حضور نداشتند.
از مهمانان حاضر در اين نشست ميتوان از فرح اصولي،گيزلاوارگاسينايي،پري صابري،فريندخت زاهدي،حبيبالله صادقي،عبدالحميد پازكي، محمود جواديپور، حسين مهجوبي، سيد هادي منبتي و ... نام برد.
کد خبر: 13355
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgnw9q.ak9wn4prra.html