رحیم نوروزی گفت: دراین حرفهای که باید نوع آوری داشته باشد همه چیز تکرار میشود. ما دردکوپاژ، موضوع، تم و بازیگری و... به تکرار افتادهایم و با این شرایط نمیشود خلاقیت داشت.
رحیم نوروزی در پاسخ به سوال خبرنگار هنرنیوز که آیا شما موافق هستید که در شرایط کنونی ضعف اصلی آثارتولید شده در نبود فیلم نامه ی خوب ومنسجم است؛ گفت: در ابتدا باید این را بگویم که من از کلی گویی پرهیز دارم و مجال نیست که در ارتباط با موضوعی به این مهمی آن هم در یک جلسه صحبت کرد. بررسی موضوع تخصصی، ادبیات علمی و کارشناسانه می خواهد. ابتدا باید بررسی کنیم که آیا فیلم نامه نویسی ما واقعاً ضعیف است؟ صرف یک نظر کلی نمی شود حرف علمی زد. من دارم سعی می کنم دقیق فکر کنم و دقیق حرف بزنم. باید بررسی کنیم و بگوییم که فیلم نامه نویسی ما به نسبت چه چیزی ضعیف است؟ به نسبت کارگردانی ما، بازیگری و یا به نسبت بخش های دیگرسینما ی مان؟ آیا ما فیلم نامه نویس های خوبی نداریم؟ فرهاد توحیدی، پیمان قاسم خوانی، بسیاری از کارگردان های قدیم و جدید که فیلم نامه ی آثارشان را خودشان می نویسند، این روزها محسن تنابنده و خیلی های دیگر که نامشان اکنون در خاطرم نیست در این عرصه حرفی برای گفتن دارند و خودشان را ثابت کرده اند
وی در ادامه افزود: شما سه یا چهار تا تم و موضوع را بیشتر نمی توانید کار کنید، مانند جرم وجنایت که در آن امید هم بدهید که بدی ها ریشه کن می شود، یا فرار از خانه ی جوان ها و انحراف شان، مواد مخدر و دعوا بر سر پول. دسته بندی آدم های بد و خوب به گونه ی سفارشی تعریف می شود نه در قالب ساختار دراماتیک و پیرنگ قصوی. آدمی که رفاه بیشتر طلب می کند بد است و آدم بی پول انسان شریفی است. تمام فلش ها به آن سو اشاره دارند که ما باید به مردم آموزش بدهیم و بد و خوب را آن طور که به ما سفارش داده اند یادشان بدهیم. همه ی ما که آدم هایی پر از کمپلکس و خودخواهی هستیم در مقام مصلح اجتماعی و آموزگار جامعه برآمده ایم. موضوعات درونی بشر و درد هایش را نمی شود در این بستر فعلی به تصویر کشید. در وحله اول باید بدانیم که دست فیلم نامه نویس ها بسته است. چون حول چند موضوع بیشتر نمی توانند کار کنند. باید بررسی کنیم که این تعاریف از کجا آمده است.
بازیگر سریال «پس از باران» در بیان این مطلب که در این شرایط چه ضررهایی متوجه بازیگرمی شود گفت: طبیعی است که در این دسته بندی ها شخصیت پردازی هم ضعیف می شود. فقط نقش آدم های خوب و بد داریم و یک سری بازیگر که در این نقش ها خوب دیده می شوند و همواره با پیشنهاد های تکراری روبرو خواهند شد. بازیگرهم در این شرایط انگیزه اش را از دست می دهد و در یک روند ماشینی قرارمی گیرد. او نمی تواند با این ماده ی خامی که در اختیارش قرار می گیرد کار خلاقه انجام دهد و به بازیگر مولفی تبدیل شود. این جاست که من بازیگر تصمیم می گیرم همه چیز را با این شرایط رها کنم و به تئاتر بپردازم، بنویسم و مطالعه کنم. سر در گم می مانم که معیشتم را از این حرفه جدا کنم یا برعکس.
وی در ادامه افزود: محدودیت در تم و موضوع باعث می شود که ما شخصیت های تکراری داشته باشیم و بازیگران نتوانند کاراکترهای دیگری را با فضایی متفاوت تر تجربه کنند. در این حالت شخصیت ها به تیپ نزدیک می شوند و ویژگی های عمومی آن ها مهم جلوه می کند و ویژگی های درونی آن ها دیده نمی شود. البته در این وادی مخاطب بیش از همه ضرر می کند مخاطب با این وضعیت به پایین ترین سطح سلیقه می رسد ، سالن های سینما را ترک می کند و پای تلویزیون ما دیگر نمی نشیند. چرا که او از پیش می داند که قرار است چه چیزی را ببیند. قصه های تکراری با آدم های تکراری!
بازیگر مجموعه « مدار صفر درجه » در بیان این مطلب که در این شرایط راه کاری که شما برای ایفای نقش های تان دارید چیست و چطوربا نقش های تان کنار می آیید؟ گفت: من سعی می کنم خودم را نجات بدهم البته این هم یک حرف کلی است. کاری که در این حرفه تولید می شود یک کار گروهی است و من نمی توانم به تنهایی خودم و نقشم را نجات دهم. یک بازیگر بنا به تجربه باید بفهمد که کجا اضافه کاری نکند، در کجا کم فروشی نکند و به نسبت موقعیت و سکانسی که دارد، عمل درست را انجام دهد. اغلب سر کارها پیش نهاد نمی دهم چون می دانم با این شرایط قرار نیست اتفاق بهتری بیافتد.
وی در ادامه افزود: تئاتر، تجربه ی کاری، مطالعه و مخاطب شناسی به من یاد داده است که در موقعیت چه کاری را انجام دهم. بازیگری اجرای کنش است. من در هر کار برای خودم دفترچه ای دارم که قبل و بعد سکانس هایم را یاد داشت می کنم، راکورد های حسی و فیزیکی ام را می نویسم، تکنیک هایی را که برای خودم و نقشم در نظر دارم را یاد داشت می کنم تا بدانم این ضرب آهنگ و تمپو درونی ام را چطور حفظ کنم. دقت می کنم که انرژی ام را به چه صورت تقسیم بندی کنم، به این موضوع دقت می کنم که پشت صحنه چه طور رفتار کنم تا درهنگامی که جلوی دوربین می روم آسیب کمتری ببینم و کارم را درست انجام بدهم. از دیگر چیزهایی که بسیار مهم است کنترل هیجانات و کنش در بازیگری است، ری اکشن اضافی ندهم و به پارتنرم به درستی گوش بدهم. دربازیگری به گونه ای رفتارمی کنم تا گرفتار این سیستمِ رایجِ "راه برو حرف بزن" نشوم. اتفاقی که این روز ها در تئاترهم می افتد. من نه معترض هستم نه به کسی نقدی دارم. محافضه کارانه هم حرف نمی زنم اما متاسفانه با شرایط فعلی این اندازه ی ما است.
نوروزی در ارتباط با تکرار یک سری بازیگر در سینما ها گفت: شما در حال حاضر در پرده های سینما چهار پنج تا بازیگر را می بینید که دائماً در حال تکرارهستند مثل این است که ما مرض تکرار گرفتیم ، تکرار در موضوع، فیلم نامه، و حالا هم در بازیگری. تا کی می خواهد این دور باطل ادامه داشته باشد و در حاشیه باشیم؟ در سینمای دنیا هر آنچه که اندیشه و تخیل می کنند را اجرایی می کنند. ما در این جا هنوز درگیرهمین ریل و شاریوهای دست و پا گیریم و امکانات بیشتری هم نداریم. چون پول نداریم. وقتی هم که پول نداریم وقت و حوصله نداریم. به شتابزدگی و گذشتن از ایده آل ها هم داریم عادت می کنیم.