نگاهی بر تازه های نشر در آستانه بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب؛

مجموعه کتاب های «رهبران جهان باستان» به نمایشگاه کتاب می آید

11 ارديبهشت 1391 ساعت 14:26

کتاب «شارلمانی» نوشته «دیل اوا گلفند»، با ترجمه «رضا علیزاده» آخرین کتاب از مجموعه یازده جلدی رهبران جهان معاصر است که چندی پیش از سوی انتشارات ققنوس روانه بازار نشر شده است.


به گزارش هنرنیوز، کتاب حاضر به زندگی و فرمانروایی شارل کبیر، شارلمانی می‌پردازد. مردی که بیشتر مورخان او را بزرگ‌ترین پادشاه قرون وسطا می‌دانند. پادشاهی که در سال ۸۰۰م به دست پاپ لئوی سومدر باسیلیکای پطرس حواری در رم به امپراتوری روم منسوب شد تأثیر به‌سزایی در فرهنگ و تمدن اروپا داشته و او او به عنوان پدر اروپا نیز یاد می‌شود. ویل دورانت در تاریخ تمدن خود می‌نویسد: «شارلمانی از آن جهت به جنگ یازیده بود تا مگر به اجبار در اروپای باختری، یعنی سرزمینی که قرن‌ها بر اثر اختلافات قومیو مذهبی دچار تفرقه و پراکندگی بود، نوعی یگانگی حکومت و دین پدید آورد.» 

فصل اول به مراسم تاجگذاری شارلمانی اختصاص دارد؛ او که فقط به منظور شرکت در مراسم عید میلاد مسیح به کلیسا رفته بود،‌ به محراب متعالی ـ که پیکر پطرس حواری زیر آن دفن شده بود ـ نزدیک شد و زانو زد تا دعا کند. پاپا ناگهان قدم جلو گذاشت و بدون مقدمه تاج زرین امپراتوری را بر سر شارلمانی نهاد. همچنین بررسی روابط و خاندان شارل کبیر با دستگاه پاپی و حکومت کلیسا و اوضاع سیاسی آن روزگار در این فصل آمده است.
گلفند در فصل دوم به تاریخ قبیله فرانک‌ها و نخستین کارولنژیان پرداخته و پیشینه سلسله کارولنژیان که توسط شارل مرتل، پدربزرگ شارلمانی تأسیس شد را ازسقوط امپراطوری روم تا به قدرت رسیدن شارلمانی تصویر می‌کند. 

گلفند می‌نویسد: «مورخان از منشأ واقعی فرانک‌ها سخنی به میان نیاورده‌اند. اما آن‌ها ظاهراً کنفدراسیونی سیاسی از چندین قبیله بربر باستانی و کوچک بوده‌اند که در دوران شکوفایی و تفوق رومیان در جنگل‌های شرق رود راین می‌زیسته‌اند. تا پایان قرن دوم پس از میلاد، فرانک‌ها که عمدتا کشاورز سرباز بودند نه جنگجویانی مهاجم، در مستعمره‌نشین‌های مرزی رومی‌ها نفوذ کرده بودند. با این همه، آن‌ها در سال ۲۴۱م حوالی ماینتس، که بر کرانه راین در آلمان امروزی واقع است، علیه لژوین‌های رومی دست به نبردی سرنوشت‌ساز زدند. اگرچه پروبوس امپراتور روم بیشتر فرانک‌ها را عقب راند، برخی از فرانک‌ها موفق شدند از رود بگذرند و در گل ساکن شوند.» 

فصل سوم کتاب تحت عنوان «مردی متمایز» بیشتر به خصوصیات اخلاقی و رفتاری شارلمانی پرداخته و زوایای زندگی او را جدا از جنگ‌ها و جنگاوری‌های‌اش بررسی می‌کند.از جمله مهم‌ترین خصوصیات شارلمانی توجه ویژه او به آموختن بود: «شارلمانی به اهمیت آموختن واقف بود. این علاقه را والدینش در او برانگیخته بودند، والدینی که مراقب بودند تا فرزندانشان تحصیل کنند. همه آن‌ها خواندن و سخن گفتن لاتین، یونانی و فرانسه را آموخته بودند... شارلمانی ارزش فوق‌العاده‌ای برای تحصیلات قائل بود و آن را در میان رعایایش ترویج می‌کرد و خود نیز به آموختن عشق می‌ورزید. در واقع، هنگام صرف غذا به جای سرگرم شدن با دلقک دربار، کتاب می خواند.» 

فصل چهارم کتاب روایت کوتاهی از جنگ‌هایی است که شارلمانی پس از رسیدن به پادشاهی اروپای غربی انجام داده است. گلفند می‌نویسد: « با توجه به نخستین مسئولیت مستقل نظامی شارلمانی پس از مرگ پدر جنگ آکیتنی بود که پدرش پپن آن را آغاز کرده اما هنوز به پایان نرسیده بود. پس از پیروزی در جنگ آکتیتنی، پاپ هاردیانوس در سال ۷۷۳م از او برای جنگ با لومباردها کمک خواست که این جنگ نیز با پیروزی همراه بود. «اما هیچ یک از جنگ‌هایی که شارلمانی آغاز کرد به اندازه جنگ با ساکسون‌های پاگان طولانی و سخت و پرهزینه نبودند. مناقشه از سال ۷۷۲م آغاز شد و ۳۳ سال متوالی ادامه یافت. شارلمانی لا‌اقل هجده بار در طول این سال‌ها در میدان جنگ صف‌آرایی کرد. نخستین تلاش او برای شکست دادن ساکسون‌ها تاح اندازه‌ای برای تأدیبشان به سبب حمله به منطقه راین سفلی و تا اندازه‌ای به سبب دین پاگانی آن‌ها بود.» نبرد یا عبدالرحمان، فرمانده مسلمانان اسپانیا در سال ۷۷۷م اگرچه عملیات جنگی کوچکی بیش نبود اما به مشهورترین جنگ او تبدیل شد و بزرگ‌ترین شکست شارلمانی را برایش به بار آورد چراکه یک سال بعد در سفر بازگشت عقبه سپاه شارلمانی مورد حمله باسک‌ها قرار گرفت که پیش‌تر به شاه اعلام وفاداری کرده بودند. جنگ بعدی شارلمانی در سال ۷۹۱م رخ داد و آن نبرد با قوم آوارد بود. آخرین پیکار شارلمانی در سال ۷۱۰م، رویارویی با گودفرد شاه نورس‌ها بود. در این زمان شارلمانی امپراتور روم بود. 

گلفند در فصل پنجم تحت عنوان اصلاحات و نوزایی دستاوردهای شارلمانی را مورد بررسی قرار داده و می‌نویسد: « دستاوردهای شارلمانی از این جهت مهم و برای آن روزگار بسیار روشنگرانه است. او در حوزه‌های مختلف از قانون گرفته تا آموزش و پرورش و اصلاحات اجتماعی و کارهای عمرانی، مبتکر و اصلاحگری خستگی ناپذیر بود. شارلمانی که نجیب زاده‌ای تمتم‌عیار بود، ذکاوت و عزم راسخ خود را در خدمت به مردم خویش،‌ از فقیر و غنی به کار گرفت.» 

فصل ششم نیز به میراث شارلمانی و امپراتوری پس از او و نیز برافتادن فرمانروایی کارولنژیان اختصاص دارد. «اگرچه امپراتوری شارلمانی در زمان مرگ او در سراشیب زوال بود، میراث او تا به روزگار فعلی بی‌همتاست. اقدام او برای متحد کردن قبایل و فرهنگ‌های اروپا، در کنار تعهد او به نگهداری نسخه‌های خطی و تحصیل، اروپا را به سوی سپیده‌دم تمدنش سوق داد.»


کد خبر: 40085

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgnz9t.ak9z74prra.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com