میگفتند خانهی منسوب به «پدر چای ایران» متعلق به او نیست و این خانه فقط ۶۰ سال عمر دارد. حالا سه چهارم سقف آن فرو ریخته است و کسی نمیداند این خانه با تزئینات و معماری فاخر چرا باید چنین فرجامی پیدا کند
به گزارش هنرنیوز؛ کوچه پس کوچههای تجریش روزگاری با باغها و درختان چنار و خانههای بزرگ و معماری دوره قاجارش حال و روز دیگری داشت. حالا از آن همه باغ و معماری تنها برجهایی جایگزین باقی مانده و اگر در میان کوچهای خانهای با رنگ و بوی قدیم تجریش پیدا شود، باید شکرانهای پرداخت کرد. اوایل اسفندماه سال ۱۳۹۲ گفتند خانه «کاشفالسلطنه» با تزئینات معماری منحصربفردش تخریب شده است،
رسانهها مطلبها در سوگ این خانه نوشتند و خواستار جلوگیری از به یغما رفتن تزئینات معماری و تخریب آن شدند، شش ماه بعد اما تکذیب کردند که این خانه از آن کاشف السلطنه است. اما برای رسانهها و دوستداران و کارشناسان میراث فرهنگی در اصل ماجرا تفاوتی حاصل نمیکرد.
یکبار اگر گذرتان از میدان تجریش به سمت الهیه در حالی که خیابان شریعتی را پایین میآیید به این کوچه بیفتد، دیگر برایتان فرقی ندارد که خانه متعلق به کاشف السلطنه هست یا نه. چند کوچه بالاتر خانه کاشفالسلطنه است، بهتر است بگوییم بود چون از آن هیچ چیز باقی نمانده جز چند بنای سنگ سفید که تا لب کوچه خانه را مشایعت کردهاند؛ در واقع جایگزینش شدهاند. نمیدانم چرا آدم احساس میکند این ساختمانها دهنکجی میکنند به تو به تهران به درختان چنار به...
پایینتر که بیایی کوچهی رضایی در خیابان شریعتی وسوسهات میکند تا بار دیگر سری به خانه منسوب به کاشفالسلطنه بزنی. به میانه راه نرسیده شیروانی آوار شده روی سقف خانه بر دلت سنگینی میکند. لابد طوفان تهران چنین بر سرش آورده است. از عابری که یکی از همسایگان است، جویا میشویم. این طوفان تهران نیست که سه چهارم سقف را آوار کرده است این حاصل طوفان سود و سودا است در وانفسای پایتخت نشینی. یک روز صبح وقتی بیدار شدهاند و بیرون آمدند، سقف خانه را چنین دیدهاند. این بخش از خانه کاملا فرو ریخته است و بخشهای کوچکی از قسمت جلویی سقف که مشرف به خیابان است نیز سستتر از قبل شدهاند، البته فقط تنها بخش سالم باقی مانده از این خانه قسمت انتهایی بنا یعنی چیزی حدود دو تا سه متر مشرف به کوچه است که در ظاهر به نظر سالم مانده است.
حالا حتی اگر خانه «کاشفالسلطنه» نبودن بزرگترین جرم باشد، جزایش این نیست. بر این موضوع حتی کارشناسان و مسئولان میراث فرهنگی استان تهران صحه گذاشتهاند، آنها نیز میگفتند که این خانه هنوز آنقدر ارزش دارد که باید حفظ و نگهداری و حتی به حالت گذشتهی خود بازگردد.
مرداد سال گذشته اسکندر مختاری طالقانی درباره این بنا اظهار کرده بود که اگر اسناد هم بگویند و ثابت شود که خانهی «صانعی» متعلق به «کاشفالسلطنه» نیست، باز هم نباید این خانهی ارزشمند و تاریخی تخریب شود.
سپیده سیروسنیا، معاون میراث فرهنگی اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری استان تهران هم در همان زمان اعلام کرده بود : «حتی اگر خانهی منسوب به پدر چای ایران به "کاشفالسلطنه" متعلق نباشد، چیزی از ارزشهای آن خانه کاسته نمیشود و اجازهی تخریب آن را نمیدهیم.»
امیرمسعود انوشفر، معمار نیز با بیان اینکه اگر ثابت شود، خانهی قرارگرفته در کوچهی رضایی، خیابان دکتر شریعتی در میدان قدس متعلق به «کاشفالسلطنه» نیست، باز هم آن خانه ارزشمند است و باید حفاظت و بازسازی شود، تأکید کرده بود: «با این شرط، وضعیت این خانهی تاریخی را میتوان مانند برخی خانههای دورهی رنسانس در اروپا دانست که نسبت به معماری در آن دوران، یک بازنگری انجام شد. »
به گزارش هنرنیوز، براساس اسناد ارائه شده از سوی مالک فعلی خانه در سال گذشته به خبرنگاران ، این خانهی واقع در خیابان دکتر شریعتی تهران به «کاشفالسلطنه» تعلق ندارد، بلکه اسناد نشان میدهد زمین این خانه که پیش از ساخت به صورت باغ بوده است، تا نهم بهمن ماه ۱۳۲۵متعلق به «عصمت خدیری»» بود، اما از آن تاریخ به بعد این باغ به علی اصغر بهبودی فروخته شد تا حدود پنج سال بعد در ۱۵ خرداد ۱۳۳۰ که مالک خانه در فضای باغ؛ چهار اطاق، ایوان، آب انبار،استخر، چاه و قنات احداث کرده بود و آن را به قیمت ۶۶۲هزار و ۵۰۰ ریال به دو برادر منوچهر و هوشنگ صانعی فروخت.
این خانه تا سال ۱۳۷۵ همچنان به صورت سه دانگ سه دانگ در اختیار دو برادر بود، اما از آن زمان چند مالک دیگر البته به صورت خانوادگی به جمع مالکان جدید این خانهی تاریخی پیوستند.
هوشنگ سه دانگ از خانهی خود را در ۱۴ مهر ماه ۱۳۷۵ به مظفر صانعی فروخت. پس از آن بر اساس اسناد موجود، زمانی که مظفر قصد فروش یک دانگ و نیم سهم خود از این خانه را داشته است، براساس سند (۵۰۷۳ -۱۹/۰۵/۸۱) که در ۲۲/۰۵/۸۱ به امضا رسیده، این خانه در اجارهی «دفتر حفاظت منافع جمهوری عربی مصر» بود.
البته مدتی پس از خریداری این خانه توسط این دو برادر، فرزندان استاد«علی محمد خان صانعی» معمار دورهی پهلوی که بخشهائی از کاخ گلستان انجام داده بود، تصمیم میگیرند که بنا بازسازی و به گونهای مرمت شود و با توجه به علاقهشان به تاریخ و هنر، اقدام به جمعآوری این نوع از تزئینات خانه به گونهای که تصاویر آن در اواخر سال گذشته در رسانههای مختلف منتشر شد، کرده و آنها را در خانه نصب میکنند. اما سرانجام در فاصلهی دو ماه آذر و دی سال ۹۲ «علی اوسط روحی» این خانه را از وکیل خانوادهی صانعیها خریداری کرد. و اکنون دو سالی است خانه حیران تصمیمگیری است. ایا این خانه هم نفسهای آخر را میکشد؟