به بهانه بزرگداشت یگانه استاد شعر و ادب «سعدی»؛
از هرچه میرود سخن دوست خوشتر است
1 ارديبهشت 1393 ساعت 12:02
اول اردیبهشت ماه، روز بزرگداشت استاد سخن سعدی علیه الرحمة است که نَقل او، نُقل مجالس است و سخنش شکرریز بیان در بین بزرگان و پیر و جوان.
«سعدی تو کیستی که در این حلقه کمند، چندان فتادهاند که ما صید لاغریم» گویای کمند دلربای سخن سعدی است که جایگاه بلند او را در شعر و ادب فارسی به تمامیت نشان میدهد.
سعدی تمام نمیشود و شگرفی از اعجاب سخنش بر آید؛ دکتر ضیا موحد، از فلاسفه زمان ما، تک نگاری زیبایی در باره سعدی دارد؛ درباره زبان سعدی معتقد است «زبان سعدی نسبتاً زبان سادهای است. بهخصوص در قطعاتاش. اصلاً سعدی پای صحبت مردم عادی نشسته و زبانش با خاقانی و امثال اینها فرق میکند و آن پیچیدگیها را ندارد. این یک وجه اشتراک است. اما آنچه که خیلی مهم است وحدت مضمون است. از هر چمن گلی هنر بوجود نمیآید. قطعه از نظر وحدت هم نزدیکترین شعر به شعر نو است. البته هنوز فرسنگها فاصله دارد ولی بازهم نزدیکترین است.»
دکتر موحد در جای دیگری با اعتقاد به نثر بودن بوستان میآورد «بوستان، به قدری روان است و بیتهایش چنان سهل و ممتنع هستند که شما وقت خواندن آن احساس نمیکنید که دارید یک متن موزون را میخوانید. احساس میکنید که نثر میخوانید اما نثری که وزن و قافیه دارد و این دقیقا ویژگی نثر ابراهیم گلستان هم هست. داستانهای گلستان هم وزن دارد و این، نثر موزون، تحت تاثیر بوستان و البته گلستان سعدی است. چون نثر گلستان سعدی هم نثری است که یک مقدار، حالت موزون دارد.»
دکتر موحد درباره اینکه چرا طنز حافظ بیش از طنز سعدی به چشم آمده است میگوید: «حافظ که واقعا خداوند طنز است و تشخیص طنزش هم البته کار سادهای نیست و اغلب، طنزهای رو و آشکار حافظ فهمیده میشود. کمتر دیدهام که کسی متوجه طنزهای خیلی ظریف حافظ شود. اما یک عامل دیگر که باعث میشود طنز سعدی در قیاس با حافظ کمتر به چشم آید، حجم کار سعدی است. طنز سعدی در کل آثار او پراکنده است و آثار او هم خیلی بیشتر از آثار حافظ است. کلایک دلیل اینکه نمیتوانیم به سعدی محیط شویم و تمام جنبههای کارش را بشناسیم، همین فراوانی کار اوست. برای محیط شدن بر تمام جنبههای کار سعدی باید عمری صرف کرد. در مورد طنز سعدی من فکر میکنم یک نکتهای وجود دارد که ایرج پزشکزاد آن را خیلی خوب متوجه شده و در «طنز فاخر سعدی» به درستی به آن اشاره کرده است. پزشکزاد میگوید طنز سعدی در گلستان، در ترجمه به زبان دیگر است که خود را نشان میدهد. برای اینکه گلستان را وقتی به فارسی میخوانیم آنقدر آن را نزدیک به خود احساس میکنیم که متوجه طنزش نمیشویم. اما وقتی از آن فاصله بگیریم آن وقت متوجه میشویم که سرتاسر گلستان پر از طنز است. همچنین است بوستان و غزلیات سعدی، مثلا در یکی از غزلیاتاش میگوید: «من آن نیم که حلال از حرام نشناسم/ شراب با تو حلال است و آب بیتو حرام» یا «با محتسب شهر بگویید که زنهار/ در مجلس ما سنگ مینداز که جام است» خب اینها همه طنز است و سعدی از این قبیل طنزها زیاد دارد. منتها چون پراکنده است به چشم نمیآید.»
دکتر محمدعلی فروغی دکتر محمدعلی فروغی نیز درباره سعدی میگوید: «سرافرازانه میگویم که قوم ایرانی، در هر رشته از علم و حکمت و ادب و هنرهای دیگر، فرزندان نامی بسیار پرورانده است؛ ولیکن اگر هم به جز سعدی کسی دیگر نپرورده بود، تنها یکی برای جاوید کردن نام ایرانیان بس بود. مدّاحی از شیخ سعدی را زبان و بیان خود او باید، امّا هیهات که چشم روزگار دیگر مانند او ببیند. هفتصد سال از زمان او میگذرد و نه تنها مانند او ظهور ننموده، بلکه نزدیک به او هم کم کسی دیده شده است» …. «اهل ذوق اِعجاب میکنند که سعدی هفتصد سال پیش به زبان امروزی ما سخن گفته است ولی حق این است که [...] ما پس از هفتصد سال به زبانی که از سعدی آموختهایم سخن میگوییم»
اهل ادب همه به اتفاق سعدی را بسیار دوست میدارند و برایش ستایشها میآورند جز آنکه نیما با سعدی مخالفتی دارد که دکتر ضیا موحد سخن او را پاسخ میگوید: «نیما خیال میکرد ادبیات اگر پندآموز شد دیگر ادبیات نیست. این یک اشتباه بزرگ بوده. ادبیات ذاتا اخلاقی است. در ضمن خود نیما از نامهها گرفته تا شعرهایش پر از نصیحت است. آنچه تغییر کرده فرم کار است.»
گشت و گذاری در ادب فارسی و آنچه امروز مقالات و حرفهای دیگران است از گذشتگان زندهای چون سعدی، برای ما پندآموز است چراکه مواضع و نظرات حکمت واری در پژوهشهای آنان نهفته است که فرصتی را برای کندو کاو در وجوه شعر سعدی پیش روی علاقه مندان او میگشاید.
سماع انس که دیوانگان از آن مستند
به سمع مردم هشیار در نمیگـنجد
میسرت نشود عاشقی و مستوری
ورع به خانه خمــار در نمیگـــنجد
کد خبر: 70811
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgq79u.ak9zq4prra.html