«ارداويرافنامه» آبشخور «سيرالعباد الي‌المعاد» سنايي نيست

11 مرداد 1389 ساعت 13:15


پژوهشگر تاريخ ايران باستان در سنجش ميان «ارداويرافنامه» و «سيرالعباد» گفت: «ارداويرافنامه» به زبان متاخري نوشته شده است و8800 واژه فارسي ميانه (پهلوي) را دربردارد. «سير العباد» سنايي بر پايه عرفان و اخلاق است و روح در هر مرحله‌اي كه سفر مي‌كند، پيري به همراه دارد كه به پرسش‌هايش پاسخ مي‌دهد.
به گزارش هنرنيوز به نقل از ايبنا، مريم دارا، پژوهشگر فرهنگ و تاريخ ايران باستان در نشست تخصصي «آيا ارداويرافنامه آبشخور سيرالعباد الي‌المعاد سنايي است؟» به سنجش ميان ارداويرافنامه و سيرالعباد الي‌المعاد سنايي پرداخت. وي كه عصر روز يك‌شنبه (10 مرداد) در بنياد فرهنگي جمشيد جاماسيان سخن مي‌گفت در پژوهش‌هايي در اين باره به نتايجي دست يافت كه «ارداويرافنامه» نمي‌تواند تاثير مستقيم بر «سير العباد» سنايي گذاشته باشد و شاهدي وجود ندارد كه چنين شباهتي را ثابت كند.
وي افزود: شروع پژوهش من به سال 1387 برمي‌گردد. مي‌شنيدم كه برخي از استادان، هنگامي كه از سنايي صحبت مي‌كنند، منبع او براي سرودن «سيرالعباد الي‌المعاد» را «ارداويرافنامه» مي‌دانند. اين باعث شد تا دو متن را با دقت بيشتري بخوانم و ميان آن دو مقايسه‌اي انجام دهم. نتيجه تحقيق من نوشتن مقاله‌اي بود كه در همايش حكيم سنايي ارايه و چاپ شد. پرسش اصلي كه در آن مقاله مطرح شد اين بود كه آيا «ارداويرافنامه» مي‌تواند منبع «سيرالعباد» سنايي باشد؟ گفتار امروز من نيز كوششي براي پاسخ دادن به اين پرسش است.
اين پژوهشگر خاطرنشان كرد:‌ علاقه به پيشگويي درباره جهان پس از مرگ، هميشه و در نزد هر قومي، موضوع مهمي بوده است. در سراسر جهان، متون بسياري داريم كه به چنين موضوعي پرداخته‌اند. در اديان مختلف نيز به كتاب‌هايي برمي‌خوريم كه درباره چنين پيشگويي‌هايي است. هم در مسيحيت تاليف چنين كتاب‌هايي سابقه دارد و هم در اسلام.
وي افزود: شايد يكي از مهمترين اين گونه كتاب‌ها «كمدي الهي» دانته باشد. «كمدي الهي» از سه بخش دوزخ، برزخ و بهشت تشكيل شده است. هدف دانته تلفيق تمدن قديم و جديد است. او درباره تمدن يونان بحث مي‌كند و از افكار مسيحيت و قوم يهود اثر مي‌پذيرد.
نيكلسون در صدر كساني بود كه اعتقاد داشت «كمدي الهي» كه در قرن چهاردهم ميلادي پديد آمده است، برگرفته از «سيرالعباد» است. اين كه آيا سخن نيكلسون درست است يا خير، نياز به پژوهش بيشتري دارد. اما به هرحال نيكلسون مي‌گويد كه اگر چنين فرضي درست باشد، بي‌گمان «سيرالعباد» منبع كهن‌تري دارد و آن منبع كهن، «ارداويرافنامه» است.
«ارداويرافنامه» دربردارنده واژه فارسي ميانه (پهلوي)
وي افزود:‌ «ارداويرافنامه» به زبان متاخري نوشته شده است و شامل 101 فصل و 8800 واژه فارسي ميانه (پهلوي) است. اين كتاب به زبان‌هاي گوناگون ترجمه شده است. «وست» بر اين نظر است كه «ارداويرافنامه» در سده نهم ميلادي (سوم قمري) تدوين شده است.
دارا خاطرنشان كرد: اين زمان را تا قرن دهم و يازدهم مي‌توان جلو برد. البته اكثر متون مزديسنا در اوايل اين قرن كتابت شده‌اند. اين متون از گذشته‌هاي دور وجود داشته‌اند اما به كتابت درآوردن آن‌ها در همين سده‌ها بوده است. برخي نيز مي‌گويند كه «ارداويرافنامه» بازنويسي شده و نسخه موجود، دست كاري شده است.
وي افزود: موضوع اين كتاب به روزگار ساسانيان مي‌رسد اما در آن از شاهان مختلفي نام برده مي‌شود مانند گشتاسپ و اردشير بابكان و گفته شده كه رويداد كتاب، در زمان آن‌ها اتفاق افتاده است. «ويراف» موبدي بود كه در سال 579 مي‌زيست. به دليل ابهامي كه در خط پهلوي وجود دارد، نام او را به صورت «ويراز» هم نوشته‌اند.
هر چند همين صورت اخير ممكن است درست‌تر باشد، اما نام «ويراف» جا افتاده و پذيرفته شده است. پيشوايان ديني پس از حمله اسكندر، در آتشكده آذر فرنبغ گرد مي‌آيند تا از درستي اوستاي گردآوري شده مطمئن بشوند. براي اين كار ارداويراف را كه مردي پارساتر از ديگران بود، برمي‌گزينند و از او مي‌خواهند كه آزمايش «ور» (آزمون ايزدي) را انجام دهد. او سربلند از آزمايش بيرون مي‌‌آيد و مشخص مي‌شود كه انسان راستيني است.
وي افزود: ويراف نوشابه‌اي مي‌نوشد و به خواب مي‌رود و سفر به جهان ديگر را آغاز مي‌كند. سروش و ايزد آذر او را مي‌بينند و به او درود مي‌فرستند و آنگاه دست او را مي‌گيرند و در سفر به جهان ديگر، همراهيش مي‌كنند. ارداويراف پس از هفت شبانه روز، سفر خود را به پايان مي‌رساند و گناهان آدميان و عقوبت آن را از نزديك مي‌بيند.
برخي از انسان‌ها گناهاني مرتكب شده‌اند كه بر اساس انجام ندادن عملي ديني بوده است. شماري ديگر مرتكب گناهاني شده‌اند كه جنبه طهارتي و پاكيزگي دارد. ارداويراف همه اين انسان‌هاي گناهكار را مي‌بيند و پرسش‌هايي مطرح مي‌كند. سروش و ايزد آذر به او پاسخ مي‌دهند.
در اين سفر اهورامزدا دو بار بر ارداويراف ظاهر مي‌شود و يك‌بار با او همپرسگي و هم صحبت مي‌شود. ارداويراف نمي‌تواند اهورامزدا را ببيند چون در دين زرتشتي هرگز تصوير خداوند كشيده نمي‌شود. ارداويراف پس از بازگشت از سفر آن جهاني، بيدار مي‌شود و كاتبي را طلب مي‌كند و از او مي‌خواهد كه آن‌چه را بازگو مي‌كند، او بنويسد.
«سيرالعباد» سنايي بر پايه عرفان و اخلاق است
وي افزود: حكيم سنايي غزنوي در قرن ششم و ميان سال‌هاي 473 تا 545 قمري مي‌زيست. تولد او در شهر غزنه بود. از زندگي او آگاهي‌هاي چنداني در دست نيست اما از همان اطلاعاتي كه از او داريم، مي‌توانيم يقين داشته باشيم كه او زبان پهلوي نمي‌دانسته است. در واقع هيچ سند و نشانه‌اي در دست نيست كه نشان بدهد سنايي با زبان پهلوي آشنا بوده است. واژگاني كه سنايي به‌كار مي‌گيرد، كلمات روزمره و متداول است و هيچ‌كدام برگرفته از پهلوي نيست.
دارا يادآور شد: «سيرالعباد» سنايي بر پايه عرفان و اخلاق است. در اين كتاب، سخني از دين به ميان نمي‌آيد. در «سيرالعباد»، روح در هر مرحله‌اي كه سفر مي‌كند، پيري به همراه دارد كه به پرسش‌هايش پاسخ مي‌دهد. اين سفر از مرحله پايين شروع مي‌شود تا به عروج روح ادامه مي‌يابد. اين عروج، غايت روح، يا همان معاد اوست. مقصود سنايي از تاليف «سيرالعباد» نشان دادن تكامل روح و رساندن او به جايگاه بالاست.
«سير العباد» متني تمثيلي است تا خواننده از اين راه بيشتر و موثرتر راهنمايي شود و با بهره‌گيري از تمثيل‌ها، عروج روح و تكامل عقول را بشناسد. با اين همه «سيرالعباد» متن چندان ساده‌اي نيست و بسياري از ابيات آن نياز به شرح و توضيح دارد. سنايي در اين كتاب از وظايف اخلاقي سخن مي‌گويد و به هيچ وجه قصد تعليم مذهبي ندارد. او به پيوند روح با عقل توجه مي‌كند و مي‌خواهد از راه تمثيل، مسايل فلسفي و عرفاني را پيش كشد. پس از عالم نباتي، از عالم حيواني و انساني ياد مي‌كند.
سنجش ميان «ارداويرافنامه» و «سيرالعباد»
وي افزود:‌ من در اين‌جا مي‌خواهم با برشمردن دلايلي، نشان بدهم كه «سيرالعباد» سنايي، نمي‌تواند برگرفته از «ارداويرافنامه» باشد. نخست به اين دليل كه تمثيل‌هاي سنايي افسانه‌هايي به‌نظر مي‌رسند كه در زير لايه‌اي بسيار عميق قرار گرفته‌اند در حالي كه توصيفات «ارداويرافنامه» كاملا آن جهاني است. در «ارداويرافنامه» اصلا تمثيلي به‌كار برده نمي‌شود. همين جا اشاره كنم كه اين متن، كتاب ديني زرتشتيان نيست و آن‌ها اعتقاد دارند كه بسياري از مندرجات «ارداويرافنامه» با تعاليم زرتشت سازگار نيست. پس «ارداويرافنامه» را بايد كتابي با مفاهيم ديني دانست.
اين پژوهشگر يادآور شد: از سويي ديگر، متن سنايي عرفاني و فلسفي است. اين هم هست كه ارداويراف، مرد پارسايي است كه پيش از سفر، روح متعالي دارد و سفر موجب پارسايي او نمي‌شود. اما در اثر سنايي، روح سفر مي‌كند تا تكامل يابد. او پست‌ترين روح است و در پايان سفر، به تكامل مي‌رسد. اين نكته‌اي مهم است كه بايد در نظر داشت.
وي افزود: در دين زرتشتي، شادي ارج بسيار دارد. اساس اين دين بر پايه شادي است. اين يكي از اصول مهم دين زرتشتي است. در حالي كه در «سيرالعباد» روح هنگام گذر از مراحل مختلف، لذت‌هاي دنيوي را مي‌بيند و ناگزير است براي رسيدن به تكامل، به آن‌ها توجه نشان ندهد. اين قضيه، كاملا با آموزش‌هاي ديني «ارداويرافنامه» مخالف است.
دارا خاطرنشان كرد:‌ همان گونه كه اشاره شد، در كنار ارداويراف، ايزد آذر و سروش قرار دارند و به پرسش‌هاي او پاسخ مي‌دهند. گفتيم كه در كنار روح «سيرالعباد» نيز پيري هست كه پاسخ‌گوي پرسش‌هاي اوست. شايد در نگاه اول اين دو شبيه به هم بيايند. اما مساله اين است كه ايزد آذر و سروش، تنها بيان مي‌كنند در حالي كه پير در منظومه سنايي به روح كمك مي‌كند تا به كمال برسد.
وي افزود: يك نكته ديگر آن است كه سفر ارداويراف با خواب شروع مي‌شود. در حالي كه در اثر سنايي چنين نيست و او مي‌گويد كه روح بايد بيدار باشد تا بتواند به كمال دست يابد. روح در كتاب سنايي، بايد از منازل پُر خوف و خطر بگذرد. اما در «ارداويرافنامه» چنان مخاطراتي وجود ندارد و خطري براي او پيش نمي‌آيد.
دارا در پايان سخنانش نتيجه‌گيري از سنجش ميان «ارداويرافنامه» و «سيرالعباد الي‌المعاد» سنايي ارايه داد و گفت: از مجموع اين‌ پژوهش‌ها مي‌توانيم به اين نتيجه برسيم كه «ارداويرافنامه» نمي‌تواند تاثير مستقيم بر «سيرالعباد» گذاشته باشد و شاهدي وجود ندارد كه چنين شباهتي را ثابت كند.


کد خبر: 14471

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdcgqt9q.ak9tu4prra.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com