رابین ویلیامز: هر چیزی که خندهدار نیست میتواند در زمان یا موقعیتی خاص به موضوعی خندهدار تبدیل شود.
رابین ویلیامز روز ۲۱ جولای سال ۱۹۵۲ از پدری که مدیر یک شرکت سازنده اتومبیل فورد و مادری که مدل لباس بود در شیکاگو متولد شد. به دلیل شغل پدرش دائم در حال سفر از این شهر به شهر دیگر بودند و او به دلیل ظاهر فیزیکی خود که چاق و کوتاه قد بود بیشتر اوقات خود را در خانه و در تنهایی می گذراند. در جوانی به ورزش روی آورد و در آن دوران به قول خودش دیگر یاد گرفته بود که چگونه بچههای دیگر را بخنداند. پس از بازنشستگی پدر، خانواده او به کالیفرنیا و در نزدیکی سانفرانسیسکو مهاجرت کرد و او پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان در سال ۱۹۶۹ برای تحصیل رشته علوم سیاسی وارد کالج پسران کلرمونت شد. ولی دانشگاه کلرمونت را رها کرد و به نیویورک رفت تا در دانشگاه جیلارد نمایش بخواند. او در آن جا با «کریستوفر ریو» دوست شد.
ویلیامز بعدها به سانفرانسیسکو بازگشت به باشگاه کمدی «وست کلاست» پیوست و شروع به بازیگری در زمینههای نمایش و پانتومیم و نمایشهای خیابانی کرد. او سال 78 در فیلم روزهای خوش در نقش یک موجود فضایی دوست داشتنی به نام «مورک» ظاهر شد. همان سال و خیلی زود با بازی در «صبح بخیر ویتنام» به کارگردانی «بری لوینسون» نامزد دریافت جایزه اسکار شد. «ماجراهای بارون مایچوزن» فیلم بعدی او بود که «تری گیلیام» هدایت آن را بر عهده داشت. او به بازی در سینما ادامه داد تا اینکه به فیلم «خانم داوت فایر(1993)» رسید، فیلمی با بازی «سالی فیلد» و «پیرس برازنان» و به تهیه کنندگی خودش که در آن نقش یک خدمتکار زن را هم بازی کرد. در این فیلم او در نقش پدری بازی کرد که از همسرش جدا شده است ولی به خاطر نزدیک بودن به فرزندانش، خود را به شکل یک خدمتکار زن درمیآورد. «فلابر (1997)» محصول دیزنی محبوبیت او را بین تماشاگران تثبیت کرد. او در همین سال بالاخره برای بازی در فیلم «شکار باحسن نیت» برنده جایزه اسکار بهترین هنرپیشه نقش مکمل شد.
اگر چه او برای بازی در نقشهای کمدی شناخته می شود ولی ویلیامز بازی در فیلم های دراماتیک را هم تجربه کرده است که برایش دو نامزدی اسکار پیاپی در بر داشته اند. اولین آنها نقش معلم انگلیسی در فیلم «انجمن شاعران مرده(1989)» و دومی نقش مرد بی خانمان در فیلم «شاه ماهیگیر(1991)». ویلیامز در سال 2002 در درام ترسناک «بی خوابی» نقش یک نویسنده ی قاتل را داشت که در منطقه ای روستایی در آلاسکا از دست پلیس بی خواب لس آنجلسی با بازی «آل پاچینو» فرار می کند. او در سال 1998 جایزه ی اسکار بهترین بازیگر مکمل را به خاطر ایفای نقش یک روانشناس در فیلم «ویل هانتینگ نابغه» به دست آورد. «بیداریها(1990)»، جومانجی(1995)»، «شب در موزه(2006)» و «چه رویاهايي که می آیند (1998) » از فیلمهای شناخته شده او در ایران هستند.
او از هواداران فعال حزب دموکرات آمریکا بود و بارها مخالفت خود را با جنگ عراق اعلام کرده بود. اینترتینمنت ویکلی سال 1998 از او به عنوان یکی از 25 بازیگر برتر نام برد و نام او را در لیست 50 بازیگر برتر تمام دورانها قرار داد. ویلیامز در کارنامهی کاریاش سه بار کاندید اسکار بهترین بازیگر شده و یکبار اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل را از آن خود کرده است. همچنین مفتخر به دریافت دو جایزه «امی»، چهار جایزه «گولدن گلوب»، دو جایزه «انجمن بازیگران» و پنج جایزه «گِرَمی» شده است.
ویلیامز پیشتر درباره اعتیادش به الکل و مواد مخدر آزادنه صحبت کرده بود و ژوئیه سال 2014 برای آنچه که خودش "خرده کاری" می نامید به یک مرکز ترک اعتیاد رفته بود. او که به مدت بیش از سه دهه به ایفای نقش در فیلم های امریکایی پرداخته بود و بیشتر آنها کمدی بودند، خود از بیماری افسردگی رنج می برد تا اینکه بالاخره پلیس 11 آگوست 2014 جسد این بازیگر بزرگ را در خانه اش در لس آنجلس پیدا و علت مرگ او را خودکشی از طریق خفگی اعلام کرد.