نقدی بر فیلم «زندگی با چشمان بسته» ساخته رسول صدر عاملی؛
«زندگی با چشمان بسته» و تسامح های روایی بسته در فیلمنامه
19 شهريور 1390 ساعت 11:51
«زندگی با چشمان بسته» و تسامح های روایی بسته در فیلمنامه
فیلم «زندگی با چشمان بسته» ساخته رسول صدر عاملی، گذار از دغدغه های مشترک خانواده و جامعه کوچکی است که رخ نمود اصلی آن در زندگی خواهر و برادری که ذیل عنوان سنت و اجتماع زندگی می کنند تعبیر شده و معنا یافته است.
به گزارش هنرنیوز، طرح این موضوع به فراخور کارکردهای اجتماعی آن، موازی برخی توجیهات دست دوم برای عناصری است که در فیلم چندانکه باید چفت و بست نیافته و به اصول کلی نوشتار و بعدا در ساحت فیلم صدمه وارد ساخته است.
روایت این اثر، داستان مسامحه و لغزش های توجیه ناپذیری است که در طرح اولیه اثر بی مقدمه و بستر سازی وارد مجرای روایی شده و کارگردان را بنا به این تسامح، ناگزیر به صحنه آفرینی هایی گاه استعاری و گاه ساده نموده است.
استعاره آفرینی از منظر این فیلم به تصویر و نشانه های بصری محدود گشته و هرگز بازگشایی عینی و پذیراتری برای مخاطب ندارد، وگرچه این احتمال که مخاطب در آن واحد، دچار لذت دریافت بصری از گنگی آنها باشد وجود دارد، همچون «چاقوی آشپزخانه» که پدر آن را به دست گرفته و مخاطب در نگره ای چنین، با ابهامی از هویت مفهومی نشانه بصری مواجه است.
در بافت داستانی روایت اثر، با موکدات سطحی از حواشی زندگی دختری که در روابط صمیمانه با اطرافیان گرفتار نگاه های تیز و تند و حرف ها و تهمت های آنان می شود و وقایعی که هیچ یک دلالت مضمونی بر دیگری ندارد و سرانجام در بازی کودکانه ای که به راستی هم پوشانی با رفتارهای کودکانه پیشین کاراکترهایی است که به نوعی دایه دلسوزتر از مادرهستند و به فداکاریهای غیر التزامی می پردازند.
کاراکتر دختری که در قبال یک دوست، خود را موظف به فداکاری و سکوتی می داند که در قبال پدر و مادرش _مادر ناراحتی قلبی دارد_ احساس مسئولیتی نمی کند و تعلقات خود را به خانواده از دست داده است، تنها تلاش برای اصلاح روایت، کوششی است که این کاراکتر برای تهیه داروی قلب مادرش انجام می دهد که در نوع خود سکانس محوری و نسبتا خوبی است و در دیالوگی به برادر، او را متهم به ترک شرایط سخت به خاطر محدودیت ها و فشارهای خانواده می داند.
این دایره بصری در «زندگی با چشمان بسته» چنان گسترده است که در بازی پرسش ها، در ذهن مخاطب این پرسش را تداعی می کند که آیا بدون چیدن فضای بازی در تقلای دیگری بازگویی حقایق امکان پذیر نبود؟ و در پاسخ به این پرسش حذف بسیاری از بخش های فیلم می شود بی آنکه به بدنه کار لطمه ای وارد شود امکان پذیر به نظر می رسد.
پس از آن در کشاکش این جریان که صدرعاملی را وادار به صحنه آفرینی هایی همچون برگریزان و باد و حوض آب و بازی پرسش ها می کند از تلاطم این جنجال ها کم شده و در نهایت پس از تکمله این جریان پایان بندی ضعیفی که تصادف و مرگ کاراکتر برادر را به همراه دارد، موجبات اضمحلال مضمونی در این اثر را قوت بخشیده است.
شاید بتوان نمونه هایی از چنین طرحی را به شیوه های بهتر روایت مضمون و ارائه آن درپیکره بندی طرح بازگشود که نگرشی تازه و تاثیر گذار بر مخاطب داشته است.
از این دست می توان به فیلم هایی که از منظری ساده طبقات اخلاقی انسانی را به تصویر کشیده است اشاره نمود که وجوه افتراق رفتار را در خانواده که سبب جدایی و شکاف نسل هاست با نگاهی ارزشمند و تامل برانگیز نشانگر است.
«زندگی با چشمان بسته» بیش از هرچیز تدقیق در امور پیرامونی است که غیر از ماهیت ایجابی اولیه طرح رخ نمود یافته است و از تجانس اصلی مفاهیم دور گشته است .
وانگهی موسیقی متن با اشکالات عمده ای از قبیل عدم همسویی لحظه و مضمون درگیر است و این مسئله به نحوی محسوس مبانی صحنه آفرینی در سکانس ها را دچار چالش می کند.
در این میان نقش آفرینی پولاد کیمیایی که به شدت در فضای نقش های فیلم های دهه پنجاه که اغلب در مضامین آثار مسعود کیمیایی به چشم می خورد گرفتار است و قریب به اکثریت، در دیگر آثار با ساختار فضا به انطباق نمی رسد، کارکردی نامناسب از حضور او در این اثر است.
فیلم «زندگی با چشمان بسته» ساخته رسول صدرعاملی با نقش آفرینی ترانه عليدوستي، حامد بهداد، پولاد كيميايي، فرهاد قائميان، فرهاد آئيش، پريوش نظريه، الهام پاوه نژاد، انديشه فولادوند، آناهيتا افشار، علي مرداني، گلاره شهبازيان، مهدي اسلامپور در حال حاضر در سینماهای کشور در حال اکران است.
مریم خاکیان
کد خبر: 31806
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch-6nx.23nzvdftt2.html