رحیم نوروزی در گفتگو با هنرنیوز:

خیابان های ما به اسم میرداماد و سهروردی هستند اما مردم آن ها را نمی شناسند

لزوم شناخت توده مردم از چهره‌های برتر علم از طریق رسانه ملی

8 خرداد 1391 ساعت 11:52



آنچه امروز به یکی از دغدغه‌های فرهنگی بدل شده است؛ الگوگیری نامناسب از منابع نامطلوب فرهنگی است. گسترش استفاده از رسانه‌های خارجی سبب شده است تا نسل امروز از فرهنگ بیگانه‌ای تغذیه کنند. فرهنگی که نه ارتباطی به اندیشه ایرانی دارد و نه نگاهی به سوی تعالی.
از این رو ایرادی بر رسانه ملی وارد است و آن این است که چرا آثار فاخری بر مبنای زندگی بزرگان فرهنگ و علم و اندیشه ایران ساخته نمی‌شود تا الگوهای اجتماعی مناسبی را برای نسل کودک و نوجوان ارائه دهد. 

حتی در صورت ساخت چنین مجموعه‌هایی از سوی صدا و سیما آثار چندان بیانگر و مستدل نیستند. با توجه به این امر که مسائل و پیامدهای ناشی از عدم ساخت منطقی این مجموعه‌ها دامن‌گیر بدنه زندگی اجتماعی مردم خواهد شد.

در واقع عدم وجود جاذبه در برنامه‌های تلویزیون سبب می‌شود تا شبکه‌های ماهواره‌ای برای گذران اوقات فراغت توده مردم انتخاب شود. در چنین شرایطی شبکه‌های خارجی الگوی تربیتی نسل جوان و نوجوان قرار می‌گیرد، به جای علم اندوزی، گریز از عقاید و اندیشه‌های بومی و ملی ملاک ارزش گذاری انسان‌ ها می‌شود. به همین سبب نمی‌توان انتظار داشت که وفاداری و اخلاق محور زندگی نسل بعد باشد. به همین سبب ساخت مجموعه‌های فاخر و هدایت اندیشه‌های ملی ارزشمند هستند.

امروز نیاز شدیدی به فرهنگ‌سازی در حوزه ملی احساس می‌شود. در واقع کمبود الگوهای درست و مطلوب برای نسل جوان سبب الگوگیری آنها از رسانه‌های خارجی می‌گردد. به همین سبب با رحیم نوروزی بازیگر سینما و تلویزیون که نقش های تاریخی در سریال «یوسف پیامبر» و «غیاث الدین جمشید کاشانی» هم داشته به گفتگو نشسته‌ایم.

علت عدم استقبال از تولید مجموعه‌های فاخر بر مبنای زندگی بزرگان فلسفه، اندیشه، علم و هنر ایران را چه می‌دانید ؟

با توجه به نیاز نسل جوان و نوجوان در خصوص الگوگیری صحیح از بزرگانی که در ایران زیسته‌اند و از مفاخر فرهنگ ایران به حساب مي‌آیند. نیاز به ساخت مجموعه‌های فاخر به یقین احساس می‌شود. با توجه به این که صدا و سیما به عنوان اثرگذارترین رسانه مورد استقبال گسترده مردم جامعه است. نقش انکارناپذیر آن را در رابطه با این امر نمی‌توان نادیده گرفت. البته به باور من پرداختن به این مسئله به صورت کلی چندان مطلوب نیست. جهان را نمی‌توان با چند جمله به قصار تعبیر و تفسیر کرد.
گاه سعی می‌کنیم با این کار مشکلات خویش را تسلی دهیم. اما در مورد تولید این آثار به یقین خلاء فرهنگی بزرگی احساس می‌شود. 

سریال‌هایی نظیر بوعلی سینا، ملاصدرا و یا مجموعه‌ای  با نام نردبام آسمان از جمله برنامه هایی است که تا کنون درباره زندگی بزرگان ساخته شده اند. نردبام آسمان درباره زندگی غیاث‌الدین جمشید کاشانی ساخته شده بود و من در این مجموعه به ایفای نقش ... پرداختم. اما معتقدم این مجموعه آن گونه که شایسته آن بود شناخته نشد.

این مجموعه ها را تا چه حد در زندگی اجتماعی مردم موثر می دانید؟

آثاری که در این حوزه ساخته می‌شود؛ به یقین بر عموم مردم اثرگذار است. اگر دقت کنیم درخواهیم یافت مجموعه‌هایی که پیش از این ساخته شده‌اند نیز به شناخت توده مردم از چهره‌های برتر علم و ادب کمک کرده‌ است. 

به عنوان مثال پس از ساخت سریال شهریار فروش دیوان او به چندین برابر رسید. در واقع با ساخت این سریال مردم راغب شدند تا اشعار کسی را که تنها نامی از او شنیده بودند مطالعه کنند. حتی به عنوان مشغله‌ای در ساعات فراغت و به شکل نوعی سرگرمی فرهنگی به یقین فرایند تولید و عرضه چنین مجموعه‌هایی گستره دانش ما را از اندیشه غنی نیاکانمان وسعت می‌بخشد. چرا که توده مردم فرصتی برای مطالعه عمیق و تحلیلی آثار بزرگان را ندارند. در واقع بسیاری از تفکرات و آثار بزرگان به شکلی تخصصی نگاشته شده و قابل استفاده برای توده مردم نیست. در واقع اثری مانند قانون ابن سینا برای بسیاری از مردم قابل مطالعه نیست. شاید ضرورتی نیز ندارد در واقع بخش عمده این متون به تخصصی‌های خاصی مرتبط است. اما این که هر یک از ما به عنوان یک ایرانی شناختی کلی از مفاخر علمی و ادبی داشته باشیم به آشنایی فرهنگی ما کمک می‌کند. در واقع ما را به شناخت بهتر ما از آنچه در پیشینه فرهنگی خود داریم هدایت می‌کند. 

رسانه از دیدگاه شما چه رسالتی در شناخت این بزرگان بر عهده دارد؟

گاه نگاه ما به فرهنگ شکلی قومی به خود می‌گیرد. همه اقوام ایرانی به یک ملت متعلق‌اند و زیر یک پرچم زندگی می‌کنند. تاریخ تمدن علم و فرهنگ متعلق به تمام اقوام است. خیام و ابن سینا جهانی‌اند، گرچه ممکن است در کشوری چون برزیل تمام شهروندان این بزرگان را نشناسند اما نمی‌توان آنها را با این سند به ایران محدود کرد. از سوی دیگر نباید به آنها بی‌اعتنا نیز بود. مصادره فرهنگ ایران از سوی کشورهای دیگر باید با مقابله ما روبرو گردد. اکنون مولوی به راحتی توسط ترکیه در حال مصادره است.

گاه باید در مقابل این مصادره‌ها عکس‌العمل نشان داد. این عکس‌العمل لزوماً نباید خصمانه باشد. این موضوع اثرگذاری رسانه را به وضوح می‌نمایاند. اما سئوالی که مطرح است این است که به عنوان صاحبان فرهنگ چه میزان به تبلیغ این فرهنگ همت گماشته‌ایم. تا چه حد بر اثبات ملیت بزرگان سرمایه گذاری کرده ایم. 

اکنون با حجمه ای از توجه کشورهای بیگانه با فرهنگ ایران مواجهیم. حفظ بزرگان تاریخ ایران را تا چه حد از طریق رسانه قابل حفظ می دانید؟

این موضوع که مولانا با این حجم از اشعار فارسی توسط ترکیه مصادره می‌شود. یکی از نقاط ضعف تبلیغات رسانه ما در جهت اثبات ملی این ادیب ایرانی است؛ یا غیاث‌الدین جمشید کاشانی چرا باید به تاجیکستان متعلق شود.

اگر از سطح روزمره فراتر رویم و اندکی از طرح مسائل عامیانه و مشکلات متعدد فاصله گیریم و به شکلی ریشه‌ای فرهنگ و علم خویش را به مردم خود و دیگر ممالک معرض کنیم روزمره ما نیز تیمار می‌شود. 

این خود اجازه نمی‌دهد تا به روزمرگی مبتلا گردیم. این پرداخت درست، ما را از درون غنی و روزمره ما را تیمار خواهد کرد. نام بسیاری از خیابان‌های این شهر با اسم ملاصدرا، شیخ شهاب الدین سهروردی، بزرگان دیگر مزین شده است. اما چند نفر از شهروندان این شخصیت‌ها را می‌شناسند. این حقیقت تلخ حتی گاهی سوژه تهیه گزارش‌های رادیویی و تلویزیونی است. به نحوی که وقتی یک خبرنگار در خیابان‌هایی که به نام بزرگان علم و ادب نامگذاری شدند قدم می‌زند و از مردم در رابطه با شناخت آنها می‌پرسد هیچ کس از نام این بزرگان و حتی حوزه فعالیت او چیزی نمی‌داند. کمتر کسی می‌داند سپهبد قرنی کیست؟ دکتر فاطمی کیست؟ اما نقش فرهنگ ساز رسانه این موضوع را حل خواهد کرد. بی‌خبری مردم از آنچه که دارند از فرهنگ ایران، مفاخر علمی، ادبی، فلاسفه و بزرگان اندیشه ایرانی خود فی نفسه به غنای فرهنگی و روابط اجتماعی ما صدمه وارد می‌کند. اگر از ارزش‌های خود آگاه شویم دیگر اجازه نخواهیم داد روزمرگی ما را ببلعد.

البته این بازیگر در این حوزه چندان مؤثر نیست. چرا که او تنها مجری یک طرح است. بازیگر به معنای کامل کلمه فرهنگ‌ساز نیست. نویسندگان کارگردانان و سیاست‌گذاران فرهنگ‌ساز هستند. به باور من نقش یک بازیگر شاید در پیشنهاداتی که به ذهن او خطور می‌کند محدود می‌شود. در واقع بازیگر تنها می‌تواند با تلنگری کوچک در جهت دهی فکری مؤثر باشد. اما تمام رخدادها و دیده‌ها باید آسیب‌شناسی شود. اگر دغدغه فرهنگ در یک نهاد مؤثر مطرح است باید آن را سختگیرانه پیگیری کرد. نباید آن را به فراموشی سپرد. به یقین پروسه فرهنگ‌سازی روندی پر پیچ و خم است.

اعتبار فرهنگی و دقت در انتخاب کارگردانان شایسته برای سرمایه‌گذاری به توجه و برنامه‌ریزی منظم نیاز دارد. در واقع پروژه‌های تاریخی نیازمند صرف زمان و هزینه بسیار است. تأمل در این امر که خروجی چنین ایده‌ای چه خواهد شد و این که آیا سرمایه‌گذاری در این رابطه به صرفه است یا نه نیازمند دقت زیادی است. گاه میلیاردها تومان صرف یک پروژه تاریخی می‌گردد و تأمین این هزینه به راحتی امکان‌پذیر نیست. گاه تفاوت‌ها و ممیزی‌های فکری یک متفکر بزرگ به حدی است که تصمیم گرفته می‌شود تا این شخصیت تنها در حد یک نام باقی بماند. از طرفی برای صرف یک هزینه زیاد باید توجیه اقتصادی و فرهنگی داشته باشیم و در غیر این صورت نمی‌توان انرژی و هزینه‌ای برای آن صرف کرد. 

باید برای ساخت فرهنگ برنامه‌ریزی کلان و منظم داشت پیچ و خم‌های اداری را کم کرد. باید این طرح‌ها را به اهل فن سپرد. در این صورت بازیگران طراحان صحنه عوامل پشت صحنه و غیره تمام تلاش خود را خواهند کرد. این پروسه طولانی جنبه‌های مثبت بسیاری دارد یکی از این جنبه‌ها اشتغال بازیگران و عوامل است. جنبه دیگر این است که زوایای اندیشه و زندگی یک متفکر را به دیگران معرفی می‌کنیم.
موانع و مشکلاتی که با آن روبرو هستیم بخشی به ساختار اداری بستگی دارد و بخشی نه باید راه را هموار کرد.

انتخاب بازیگر چقدر در اثرگذاری یک مجموعه مؤثر است ؟ صدا و سیما در این انتخاب مؤثر است ؟

به یقین وقتی قرار است که یک مجموعه فاخر ساخته شود، تنها کارگردان کانون توجه نیست صدا و سیما به یقین بر بازیگران نقش‌های اصلی نیز نظارت دارد. تمام بازیگران و عوامل سریال باید برای کار کردن در این مجموعه باید علاقمند بود. این راز مادنگاری یک اثر سینمایی است.


کد خبر: 41256

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch-ink.23nzmdftt2.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com