به بهانه پایان پخش سریال «زمانه»؛
هشدار نسبت به گسترش فرهنگ دروغ و تهمت در جامعه
7 اسفند 1391 ساعت 10:13
مجموعه تلویزیونی «زمانه» هشدار نسبت به گسترش فرهنگ دروغ در جامعه و پیامدهای فاجعه بار اجتماعی و خانوادگی و گسترش فرهنگ خشونت، کینه توزی، تهمت و افترا در روزگاری است که برخیها با بیاعتنایی به پیامدهای فاجعه باری که میتواند داشته باشد، با بیخیالی و بیتفاوتی از کنار آن میگذرند.
پخش مجموعه تلویزیونی «زمانه» به کارگردانی «حسن فتحی» هفته گذشته به پایان رسید. سریالی که توانست در زمان پخش خود مخاطبان تلویزیون را کمی به شوق بیاورد و ثابت کند که در زمانه کنونی که اکثر مجموعههای تلویزیونی رنگ تکرار و کلیشه سازی گرفتهاند میتوان اثری متفاوت با رعایت کلیه خطوط قرمز رسانهای چون صدا و سیما ساخت و به مخاطب عرضه کرد. همه مخاطبان سیما بدون شک کارگردان سریال «زمانه» را به خوبی میشناسند. حسن فتحی کارگردان نویسنده چیره دست تلویزیون در طول این سالها ثابت کرده که به درستی سلیقه و ذائقه مخاطب ایرانی را میشناسد و میداند که مخاطب سیما معمولا از سریالهایی استقبال میکند که حرف دل مردم را با استفاده از موضوعات روز جامعه بزنند و در سریال زمانه نیز حسن فتحی به عنوان کارگردان و فیلمنامهنویس اثر به درستی موضعات روز را مدنظر قرار داده و طبق همان اثر خود را برای مخاطب ساخت.
فتحی تا پیش از ساخت سریال تلویزیونی «زمانه» در پرونده سریال سازی خود مجموعههای تلویزیونی چون: در مسیر زاینده رود، اشکها و لبخندها، میوه ممنوعه، مدار صفر درجه، روشنتر از خاموشی، شب دهم، پهلوانان نمیمیرند و فردا دیر است را دارد که اکثر این سریالها در زمان پخش خود تبدیل به آثاری موفق و ماندگار شدند.
زمانه روایتی از زندگی «بهزاد» با بازی «حمید گودرزی» به عنوان پسر جوانی است که عموی پولداری به نام «حسام» با بازی «حسین محجوب» دارد و قرار است با دختر عموی خود «بهار» ازدواج کند، اما وقتی راز قتل پدر به دست عمویاش برای او برملا میشود زندگیاش را دچار تغییراتی میکند. شکایت بهزاد از عمویش و آشنایی او با دختری به نام «ارغوان» با بازی «پریناز ایزدیار» وکیل دادگستری مسیر ماجرا را به شکلی متفاوت تغییر میدهد. در کنار پرونده عموی بهزاد مخاطب کمکم با قصۀ عاشقانهای روبرو میشود که پایان خوشی ندارد. تا جایی که بهزاد و ارغوان برخلاف نظر خانواده و به صورت پنهانی با هم ازدواج میکنند و در این میان سوای ازدواج پنهانی تفاوت خانوادگی و سطح فرهنگی دو نفر راه را دشوارتر میکند. با بهبودی رابطه بهزاد و عمویش و برملا شدن دروغی که ارغوان به بهزاد درباره پدرش گفته است ورق زندگی این دو کاملا برمی گردد و فضای قصه در اوج ملودرام قرار میگیرد. و بهزاد مجبور میشود ارغوان را ترک کرده به ازدواج با «بهار» تن در دهد. در ادامه با آشکار شدن واقعیت ازدواج این دو؛ عموی بهزاد فوت از شنیدن داستان ازدواج این دو فوت میکند و ارغوان که رابطه زناشویی پنهانی خود را با بهزاد به پایان رسیده میبیند به قصد انتقام تمام داستان ازدواج خود را به بهار همسر بهزاد می گوید و زندگی بهزاد در مرز نابودی قرار میگیرد و...
سریال زمانه با استفاده از داستان به روز خود به مخاطب امروز سیما یادآوری میکند که همیشه اتفاقات وقتی در زندگی هر کس شروع میشوند که اصلا انتظار آن نمیرود. زمانه از زمانهای سخن میگوید که در آن اخلاقیات رو به فراموشی است و انسانها به راحتی به همدیگر توهین کرده و تهمت میزنند و باکی از هم از بی آبرو کردن همدیگر و شکستن دل همدیگر ندارند. در این سریال آدمها همه باید در مرحله آزمون و خطا قرار گیرند تا شدت وفاداری و انسانیت آنها مورد سنجش قرار گیرد. بهزاد به واسطه کتمان حقیقت و دروغ گفتن به همسر دوماش باید داوری اخلاقی شود و در این راه زندان رفته و تنهایی و بی کسی را تجربه کند و حتی آبرو و پول خود را نیز از دست بدهد.
ازسویی دیگر ازغوان هم باید به دلیل دروغ گویی و پنهان کاری در ابتدای تشکیل زندگی زناشویی محکوم شود. اما شاید محکومیت او این همه بدبختی، تنهایی و سیاهی نباشد. اما در تاوان یک عشق شکست خورده، گناهکار یا بیگناه هر دو میسوزند. هر چند تجربه و آمار و ارقام در کشور ما ثابت کرده که در ازدواجهایی این چنینی یعنی به شکل پنهانی و به دور از چشم خانوادهها، بیشتر از آنکه پسران آسیب پذیر باشند، دختران آسیبهای شدید روحی و روانی میبینند و در این سریال هم ارغوان بدترین نوع آسبیها را میبیند و مجبور میشود با مردی همسن پدراش ازدواج کند و در ادامه هم او را به راحتی ازدست میدهد و دوباره تنهایی مطلق نصیباش میشود. اما در مقابل بهزاد بعد از ارغوان به راحتی کنار خانوادهاش برمی گردد و با دختر عمومی خود ازدواج میکند وحتی ارث پدراش را نیز میگیرد.
هر چند در کلیت سریال میبینیم که هر دو اینها (بهزاد و ارغوان) قربانی دروغ گویی و پنهانکاری خود میشوند و چیزی به غیر از تنهایی نصیبشان نمیشود اما در ادامه میبینیم که بیشتر این ارغوان است که آسیب میبیند. چون باید جواب تهمتها و نگاههای کنجکاو دیگران را تحمل کند. در چنین جامعهای نبود امنیت اقتصادی و اجتماعی آنقدر بالا میرود که استرس و اضطراب افراد روز به روز بالاتر میرود و آن استرس آنقدر اوج میگیرد که در اکثر موارد اصول اخلاقی به راحتی زیر پا گذشته میشود.
حسن فتحی در این سریال علاوه بر پرداختن به زندگی «بهزاد و ارغوان» به دیگر آدمهای جامعه مانند «منوچهر» با بازی «شهرام قائدی» نیز نگاه دقیق و کنجکاوانه دارد. منوچهر نماد ادمهایی هستند که به اصلاح نون به نرخ روز هستند وباد در هر جهت که بوزد و منافع آنها در آن سمت وسو باشد به ان سمت گرایش پیدا میکنند وترسی هم از دروغگویی، تهمت، زیر آب رفتن و پشت کردن به نزدیکان خود را ندارند. در واقع این گونه آدمها دوست دارند همیشه برای دیگران چاپلوسی کنند تا به منفعت بیشتری برسند تا روز انتقام گرفتن از کسانی که آنها را زیاد تحویل نگرفتهاند نیز منتظر انتقام میمانند.
سریال «زمانه» هشدار نسبت به گسترش فرهنگ دروغ در جامعه ما و پیامدهای فاجعه بار اجتماعی و خانوادگی از یک سو و از طرف دیگر گسترش فرهنگ خشونت، کینه توزی، تهمت و افترا از سوی دیگر است که برخیها با بیاعتنایی به پیامدهای فاجعه باری که میتواند داشته باشد، با بیخیالی و بیتفاوتی از کنار آن میگذرند. در واقع مجموعه تلویزیونی «زمانه» با تمام زیباییها و زشتها، تلخیها، شیرینیها، نکات مثبت و منفی که داشت، معرف زمانه و روزگاری است که ما در آن زندگی میکنیم و با تمام مشکلات فرهنگی و اجتماعی که به جد در آن حضور پر رنگی دارند میسوزیم ومی سازیم. سریال «زمانه» فراز و نشیبهای زندگی ایرانی است و زمانهای را به تصویر میکشد که در آن هیچ چیزی ثبات و آرامش ندارد و آدمهای آن در عین حال که خود را با داشتن پول و ثروت خوشبخت میدانند اما با کوچکترین مشکلی به همدیگر دروغ گفته و موقعیتهای شغلی و خانوادگی خود را به راحتی از دست میدهند. آدمهایی که همرنگ روزگار خویش شدهاند و حس خیانت و دروغ تمام وجودشان را لبریز نموده و لباس تزویر و دروغ به خود پوشاندهاند تا راحتتر بتوانند زندگی سراسر از دروغ خود را سپری کنند.
کد خبر: 55026
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch-vnm.23nmidftt2.html