زندگينامه
انوری
5 اسفند 1388 ساعت 20:45
اوحدالدّین محمّدبن محمّد انوری معروف بهانوری ابیوردی و «حجّةالحق» از جملهٔ شاعران و دانشمندان ایرانی سده ۶ قمری در دوران سلجوقیان است.
انوری استاد قصیده سرای شعر پارسی و آراسته به هنرهای خوشنویسی و موسیقی بودهاست. او از دانشهای ریاضیات، فلسفه و موسیقی بهرهور و در دستورات اخترشناسی به زبان خود مرجع بودهاست. وجود گواهها و نشانههایی در شعر انوری سخن از آگاهی او از موسیقی دارد و همین امر برخی از پژوهندگان را برانگیخته تا او را موسیقیدانی تحصیل کرده بدانند.[۱]
زندگی:
انوری از مردم روستای بازنه (بدنه) ابیورد و پدرش از کارگزاران درباری و به گفتهای سرپرست میهنه بود. او برای پسر خود میراث فراوانی به جا گذاشت که انوری همه را صرف خوشگذرانی و عیاشی کرد و پس از مدتی از فرط تهیدستی، ناچار به شاعری در دربار شاهان شد.[۲]
به گفته دولتشاه سمرقندی، او در جوانی، چندی در مدرسه منصوریه توس به دانش آموختن علمها پرداخت و دانشهای عقلی و نقلی از قبیل فلسفه، اخترشناسی، موسیقی، ریاضیات، پزشکی، منطق و ادبیات عرب را فرا گرفت. در شعرهای او اشارهای است که بر اثر علاقه به آثار پورسینا، عیون الحمة او را به خط خود کتابت کردهاست.[۲]
انوری سفرهایی به موصل، بغداد، بلخ، مرو، نیشابور و فرارود کردهاست، ولی در دوران کمال شاعری اقامتگاهش مرو، تختگاه سلطان سنجر سلجوقی بود. هنگامی که قطعهای در هجو مردم بلخ به نام انوری منتشر شد، خشم و غوغایی در مردم بلخ برانگیخت و کار به آنجا کشید که قصد کشتنش را کردند، اما جمعی از بزرگان بلخ به شفاعت از او برخاستند و انوری جان سالم به در برد.[۲]
بیشتر، سال ۵۸۳ را سال درگذشت او میدانند. انوری دارای طبعی قوی بوده، در بیان معانی مشکل به صورتی روان مهارت داشت، و چیرهدستی خود در قصیده و غزل را به اثبات رسانید. آرامگاه وی در بلخ است. [۳]
↑ ستایشگر ۷۵-۷۴
↑ ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ انوشه، ۱۴۲
↑ اطلاعات عمومی. عنایتالله شکیبا پور. کتابفروشی اشراقی. ص 78
↑ انوری، اوحدالدین (فارسی). دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. بازدید در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸.
↑ انوری، اوحدالدین (فارسی). دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. بازدید در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۸.
آثار:
[ویرایش] آثار ادبی
دیوان شعرهایش را کسانی چون سعید نفیسی و مدرس رضوی تصحیح و بازنگری کردهاند. انوری در قصیده و قطعه اعجاز میکند و از تلمیح گویان چیره دست است. از حیث روانی الفاظ و کلمات و ترکیبها به متنبی و سید حمیری و ابوالعتاهیه شبیهاست در زبان عرب. از لحاظ عقیدتی بسیاری چون قاضی تستری صاحب مجالس و الامین العاملی صاحب اعیان الشیعه و طهرانی مولف الذریعه و افندی و غیرهم قائل به تشیع وی هستند. از کتابهایی که درباره وی نگاشته شدهاست به مفلس کیمیا فروش شفیعی کدکنی میتوان اشاره کرد. مدفن وی را گرچه بعضی تبریز دانستهاند اما بهظاهر گفتار درستتر در مورد محل دفنش، بلخ میباشد.
نمونهای از اشعار انوری:
چه نازست آنکه اندر سر گرفتی؟
به یکباره دل از ما برگرفتی
ترا گفتم که با من آشتیکن
رهاکرده، رهی دیگر گرفتی
دریغ آن دوستی! با من بهیکبار
شدی در جنگ و خشم از سرگرفتی
مرا در پای غم کُشتیّ و رفتی
هوای دیگری در سر گرفتی
نگر تا حلقهٔ اقبال ناممکن نجنبانی
سَلیما! اَبلها! لا! بلکه مرحوما و مسکینا
«سنایی» گرچه از وجه مناجاتی همیگوید
به شعری در ز حرص آنکه یابد دیدهٔ بینا
که «یارب» مر سنایی را سنایی ده تو در حکمت
چنان کز وی به رشک آید روان «بوعلی سینا»
و لیکن از طریق آرزو پختن خرد داند
که با تخت زمرد بس نیاید کوشش مینا
برو جان پدر تن در مشیت ده که دیر افتد
ز «یأجوج» تمنّی رخنه در سدّ «وَ لَوْ شِئْنا»
به استعداد یابد هر که از ما چیزکی یابد
نه اندر بَدْوِ فطرت، پیش از کان الفتی طینا
بلی از «جاهدوا» یکسر به دست توست این رشته
ولیک از «جاهدوا» هم برنخیزد هیچ بی «فینا»
آثار علمی
دایرهالمعارف بزرگ اسلامی در پیرامون دانش انوری چنین مینویسد[۴]:
انوری از دانشمندان نامور روزگار خود به شمار میرود و اشعارش، در بردارندهٔ دانشها و معارف آن دوران است. اشارات، تلمیحات، تصویرسازی و مضمونآفرینیهایش، همه از استادی او در منطق، موسیقی، هیأت، ریاضی، علوم طبیعی، نجوم و حکمت حکایت دارد... انوری به ابن سینا اعتقادی تام داشت... وی همچنین کتابی در شرح اشارات ابن سینا با عنوان البشارات فی شرح الاشارات تألیف کرده بود...
کتابی در حکمت یا نجوم نیز توسط انوری نوشته شدهاست که به شاه قطبالدین، صاحب موصل، تقدیم کرده بود. به گمان شفیعی کدکنی این کتاب، احتمالاً همان کتاب مفید است که دولتشاه سمرقندی بدان اشاره کردهاست.[۵]
پانویس
کد خبر: 8071
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch.qn6t23nvzftd2.html