نقدی بر مجموعه‌های تلویزیونی «چاردیواری» و «زن‌بابا»

رو مغز من گوجه نذار!

15 فروردين 1389 ساعت 18:19


شهرام زعفرانلو

هدف نخست از ساخت و تولید مجموعه‌های تلویزیونی، تفنن و سرگرمی است. این هدف به هیچ‌وجه منافی توجه به ساختار و محتوای فرهنگی و اجتماعی آن نیست.

در بازار عرضه‌ی محصولات تلویزیونی، حضور فعالانه‌ی مهمانان خوانده یا ناخوانده‌ی شبکه‌های ماهواره‌ای در منازل و سهل‌الوصول بودن دی‌وی‌دی مجموعه‌های تلویزیونی غیرایرانی با کمترین هزینه برای مخاطب ایرانی؛ در رقابت با سریال‌های تلویزیونی وطنی، گوی سبقت را بی‌محابا ربوده و تلاش‌های دلسوزانه و معلمانه‌ی متولیان فرهنگی رسانه‌ی ملی را بی‌اثر کرده است.

موضوعات و داستان‌های جذاب، شخصیت‌های موثر، حوادث منطقی و در عین حال غیرمنتظره، صحنه‌هایی سرشار از زیبایی‌های بصری، گفتگوهای مختصر و مفید، دوری از نصایح و پندهای مدرسه‌ای؛ همگی از ویژگی‌های اغلب مجموعه‌های مطرح و موجود در بازار شبکه‌های ماهواره‌ای و ویدئوهای خانگی است.

در میدان رقابت، هرچند غیرمنصفانه، نمی‌توان رسالت و امکانات رسانه‌ی ملی را نادیده گرفت. پیشتر به تناوب و بعضاً با فاصله‌های طولانی، آثار قابل اعتنایی مانند "روزگار قریب"، "زیر تیغ"، "میوه‌ی ممنوعه"، "شبهای برره" و ... را در فهرست مجموعه‌های تلویزیونی شاهد بوده‌ایم. اما ظاهراً انتظار برای آفرینش سریال‌هایی شایسته‌ی بیننده‌ی ایرانی، کم‌کم بدل به آرزو شده است.

دو مجموعه‌ی "چاردیواری" و "زن‌بابا" چه به لحاظ فرم و ساختار و چه از جنبه‌ی محتوا، گرفتار نقصان و نارسایی‌های مشهودی هستند که شاید در پر کردن اوقات فراغت بینندگان در ایام نوروز توانسته‌ باشند زمان‌های غیرجذاب شبکه‌های ماهواره‌ای را جبران نمایند اما در سیر ساخت مجموعه‌های تلویزیونی روندی قهقرایی به خود گرفته و در سراشیبی عوامزدگی و گاهی عوامفریبی طی طریق می‌کنند.

این مجموعه‌ها در تلاشند تا خلاء موجود در فضای طنز و هجو در سایر تولیدات فرهنگی (سینما، تئاتر، مطبوعات و...) و نیاز وافر جامعه به نشاط و سرزندگی را جبران کنند و تا زمانی که به چنین هدفی به دور از سفارشات و توصیه‌های بالاترین‌ها عمل می‌نمایند، تا حدی نه چندان چشمگیر موفقند. اما هر زمان که سعی دارند پس از خنداندن مخاطب، هزینه لبخندها را با درس‌آموزی‌های ناشیانه و باسمه‌ای از وی بستانند، ره به بیراه می‌روند و می‌کوشند با افزودن ماجراهایی وصله پینه شده به داستان، وظیفه‌ی دیکته شده‌ی سازمانی و اداری خود را به انجام رسانند.

جالب‌تر آن که تلویزیون ما نمی‌خواهد از شیوه‌ی "سپاس از خود"، به هر شکل ممکن چشم‌پوشی کند. پخش گزارش‌های گزینشی از رضایت 100٪ مردم از دو سریال مذکور قبل از پخش قسمت‌های پایانی سریال‌ها و اعلان "تقدیر نمایندگان مجلس از برنامه‌های صدا و سیما در ایام تعطیلات" با تصاویری از سریال‌ها، در تیتر نخست روزنامه‌ی صدا و سیما؛ سعی در حقنه کردن ناواقیعت‌های موجود در جامعه در مورد برنامه‌های نوروزی صدا و سیما دارد.

استفاده از لهجه‌ی آذری در دو کاراکتر "تقی تاکسی" و "سوری خانم"، آوردن تیپ‌های کوچه‌بازاری و بی‌ثمر، زنان ساده‌لوح و قشری، حرکات موزون در تیتراژ و ساز و آوازهایی با اشعار ترانه‌های طاغوتی، بازیهای اغراق‌آمیز و غیرقابل باور؛ آزموده‌هایی است که از فرط بکارگیری بیشتر به یک نوشیدنی غیربهداشتی فروشنده‌های دوره‌گرد شبیه است که نه منفعتی را به دنبال دارند و نه لذتی.

اسف‌بارترین قسمت‌ها در مجموعه‌ی "چاردیورای"، مربوط است به بعد از آوارگی خیری و نادر در شهر و تصمیم به سفر با قطار (برای تبلیغ مبتذل شرکت قطارهای مسافربری!) و بروز اتفاقات غیرمنطقی و مسلسل‌وار و دویدن‌های مکرر معشوق درپی عاشق بی‌گناه در سالنهای قطار و...

مشابه اینگونه داستان‌سرایی‌های بیهوده در مجموعه‌ی "زن‌بابا" پس از اطلاع "عزیزآقا" از بیماری و آوارگیش در شهر آغاز می‌شود و تا آخرین قسمت ادامه دارد که فقط با هدف پر کردن آخرین روزهای تعطیلات توجیه‌پذیر است.

مخاطب ایرانی در اغلب برنامه‌ها به شعار یا واقعیت، هوشمند و زیرک خوانده می‌شود، پس چرا در مجموعه‌هایی تلویزیونی این سالها تا این حد به شعور و فهم وی بی‌احترامی می‌کنیم؟!

متاسفانه کم‌توجهی مسئولین صدا و سیما در تولید کیفی سریال‌های تلویزیونی در هر دو وجه فرم و محتوا؛ تنها به تضییع پتانسیل‌های موجود در رسانه‌ی پر مخاطب تلویزیون انجامیده است. یادمان باشد که تلویزیون گرچه رسانه‌ای است با تعاملی یک‌طرفه؛ اما با وجود رقبایی جدی و متنوع، با مخاطبی مواجه است که قدرت انتخاب دارد.


کد خبر: 9304

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch.vnwt23nxkftd2.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com