بانويي پرچمدار ادبيات بيداري
29 بهمن 1388 ساعت 13:37
سرانجام بعد از یک ماه انتظار در بستر بیماری و در آستانه برپایی اولین سالگرد درگذشت دکتر "قیصر امین پور" ، استاد "طاهره صفارزاده" قرآن پژوه، مترجم و پرچم دار ادبیات بیداری ایران در جوار امامزاده صالح (ع) آرام گرفت و به دیدار دوست نايل شد و داغ تازه ای بر دل جامعه دانشگاهی، فرهنگی و ادبی ایران نشاند.
این داغ آن قدر بزرگ بود که هیچ کس را تاب سکوت آن نبود، مقام معظم رهبری (مدظله)، دکتر "محمود احمدی نزاد" ریاست محترم جمهوری، دکتر غلامعلي حداد عادل" رییس کمیسیون فرهنگی هشتمین مجلس شورای اسلامی و فرهنگستان زبان و ادب فارسی، دکتر "محمدحسین صفارهرندی" وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هر کدام در پیام جداگانه ای این داغ بزرگ را بر ملت ایران و جامعه فرهنگی کشورمان تسلیت گفتند و با نشان دادن توجه خود و اهمیت ایشان در عرصه های مختلف فرهنگی، هنری و ادبی ایران، خلاء بزرگی را که نبودن این بزرگ بانوی مسلمان در جامعه ما ایجاد خواهد کرد را به همه نشان دادند.
صحبت کردن درباره دکتر طاهره صفارزاده مجالی بیش از چند جلد کتاب می خواهد، چرا که او در بسیاری از حوزه های معاصر نظیر ادبیات بیداری و شعر انقلاب، ترجمه زبان فارسی و شعر معاصر، ترجمه اصیل قرآن به زبان انگلیسی، تدوین بنیان های اساسی ترجمه از اولین ها و بهترین های تاریخ معاصر ایران به شمار می رود که همواره بدون توجه به بازی های رایج و حاشیه های فرهنگی و مطبوعاتی، به سمت ماندگار شدن در تاریخ و فرهنگ و ادبیات معاصر ایران حرکت کرد و از تمام حواشی اطراف خود دوری گزید و بدون شک پرداختن به هر کدام از حوزه های فعالیت این اندیشمند و دانشمند معاصر بدون توجه به دیگر حوزه های شخصیتی و علمی ایشان جفایی بزرگ در حق سیره علمی و عملی ایشان محسوب می شود و در این مجال تنها می توان به گوشه کوچکی از شخصیت این استاد بزرگ یک نگاه اجمالی و کوتاه کرد.
نام طاهره صفارزاده نزدیک به پنج دهه است که با تاریخ شعر و ادبیات معاصر ایران پیوند خورده و این پیوند در سایه معارف اسلامی، اندیشه های انقلابی و آیات قرآن حکیم ماندگارتر شده است.
نوع جهان بینی اندیشه، بینش، منش و تفکرات او به گونه ای بود که بسیاری از جوانان و بزرگان متعهد شعر انقلاب را به سمت خود کشاند و با پایه ریزی اشعار مذهبی عدالت محور و ظلم ستیز خود، پایه های شعر بیداری و شعر انقلاب را بنیان گذاشت و با تأثیر بر شاعران جوان و بزرگ آن زمان چون دکتر "سیدحسن حسینی" و دکتر قیصر امین پور، آن ها را در میان اندیشه های خود حل کرد و به بلوغ زبانی و فکری رساند و با این کار شعر انقلاب را بارور کرد.
وی از کسانی بود که هیچ گاه دست از عقاید و اندیشه های خود برنداشت و ادبیات را تنها محملی برای حمل اندیشه های خود می دانست و با صراحت کامل در برابر هر نوع ظلم و ستم ایستادگی می کرد و با شانه های تنومند خود، مردانه بار ادبیات بیداری و انقلابی و ادبیات متعهد و روشنگرانه را در دوران سیاه شاهنشاهی و سال های پیش از انقلاب به دوش می کشید و همواره با نور اندیشه های خود راه را برای جوانان هموار می کرد.
دکتر طاهره صفارزاده نه تنها از پیشروان ادبیات بیداری و انقلابی در ایران بود بلکه خود را هیچ گاه در چارچوب ادبیات معاصر ایران محصور نکرد و با یک رویکرد جهانی، تمام مرزهای بین قاره ای را در نوردید و کاری کرد که جامعه جهانی از او به عنوان یکی از بزرگترین اندیشمندان معاصر جهان اسلام و تاریخ ادبیات معاصر جهان یاد کنند.
نام دکتر صفارزاده به عنوان یکی از پیشروان شعر سپید در ایران و یکی از آوانگاردترین شاعران معاصر نیز در حافظه تاریخ ادبیات معاصر جای گرفته است و چیزی که او را از دیگر شاعران معاصر متمایز کرده، توجه بی نظیر او به مهندسی کلمات است.
نوع تعهد اعتقادی و نگاه او به زبان و ادبیات فارسی و به ویژه شعر باعث شده است تا او پیش از توجه به احساس های آنی و فراجوشیده رایج در بین شاعران، به اندیشگی نهفته در کلمات توجه کند و با یک آغاز معقول و اندیشیده شده، کلمات را دقیق انتخاب کرده و این روند را تا پایان شعر دنبال می کند و به عبارت دقیق تر باید گفت که عواطف و احساسات در شعر او تنها امواجی هستند که گاهی ظاهر شده و شکوه دوباره ای را به شعر او می دهند اما اصل و اساس زمینه شعری او محصول اندیشه و تلاش های روحی این شاعر بزرگ محسوب می شود و جوهره یکسانی را به زبان و اشعار او داده و نوعی سبک فردی را برای او پدید آورده است.
همچنین در کنار زبان مادری خود، سال ها پژوهش در عرصه های قرآنی و دینی از یک سو و زندگی در کشورهای اروپایی و آمریکا از سوی دیگر، تسلط بی نظیری را در سه زبان فارسی، انگلیسی و عربی برای او فراهم آورد که وقتی این توانایی و میزان دسترسی او به آثار شاعران بزرگ جهان با قریحه شاعرانه و شخصی او ترکیب می شود، خود مقدمات ترجمه های زیبایی از شعر معاصر را برای او فراهم می آورد.
دکتر طاهره صفارزاده درست در اوج ترجمه های یکسویه ادبیات غربی و بیگانگی آن ها با زبان و ادبیات فارسی شروع به سرودن اشعاری به زبان انگلیسی و ترجمه برخی از آثار شاعران معاصر به زبان های دیگر کرد و حرکت پویای شعر امروز ایران را از یک حرکت گم نام داخلی به سمت جهانی شدن کشاند و مقدمات کار را برای ورود ادبیات معاصر به حوزه های تفکر و اندیشه های جهانی فراهم کرد.
وی هم در سرودن شعر به زبان انگلیسی و هم در ترجمه آن در نوع خود بی نظیر است؛ زیرا این حوزه ریشه در تسلط او بر سه زبان مختلف و نیز گرایش دانشگاهی او دارد. طاهره صفارزاده فارغ التحصیل کارشناسی رشته زبان و ادبیات انگلیسی از دانشگاه تهران است و برای ادامه تحصیل به انگلستان رفته و همزمان با تحصیل خود در دانشگاه "آيوا"، مجموعه شعر "چتر سرخ" را هم به زبان انگلیسی منتشر کرد و با این کتاب هم در گروه نويسندگان بينالمللي پذيرفته شد و هم به كسب درجه MFA نايل آمد. (MFA درجهاي مستقل است كه به نويسندگان و هنرمنداني كه داوطلب تدريس در دانشگاه باشند اعطا ميشود و نويسندگان به جاي محفوظات و تاريخ ادبيات به آموختن نقد بهصورت تئوري و عملي و انجام پروژههاي ادبي متنوع و مطالعات وسيع درباره آثار نويسندگان و شاعران ميپردازند که دوره آن يك سال بيش از فوق ليسانس است و استخدام دارنده اين مدرك در دانشگاههاي آمريكا با پايه دكتري انجام ميپذيرد.)
کتاب چتر سرخ او جزو آثار منحصر به فرد این نویسنده است که بعدها توسط دکتر "محمد حقوقی" مترجم ، منتقد و شاعر بزرگ معاصر با عنوان "سد و بازوان" به زبان فارسی برگردانده شده است. نويسنده در این کتاب فضای متفاوتی از غربت یک انسان شرقی را در کشورهای غربی به تصویر می کشد.
شاید تصویر آغازین شعر "لندن" با بندهای «مه در لندن بومی است، غربت در من ... » خود گویا ترین نمونه این غربت مشرقی در جهان غربی باشد.
اگرچه این مجال فضایی برای بررسی آثار این شاعر بزرگ را برای ما فراهم نکرده است و قرار نیست که در این نوشته ها به این موضوع توجه شود، اما نگارنده وظیفه خود می داند تا با ایجاد فضایی دیگرگونه گوشه ای از مهارت های ادبی و نوع اندیشگی این شاعر بزرگ را برای مخاطبان او به تصویر بکشد تا بتوانند وارد دنیای طاهره صفارزاده به عنوان یک استاد دانشگاه و مترجم شوند.
طاهره صفارزاده در شعر دیگری با عنوان "سفر اول" و بندهایی چون «بوی عود می آید، سوختن عود را دیده بودم، سوختن چوب را دیده بودم، سوختن عود استخوان را نه» تصویر دیگرگونه ای را برای مخاطب به تصویر می کشد که او را در مراسم آیینی مرده سوزی هندوها شریک می کند و یا شعر دیگرگونه "استعفا" تصویری از زندگی بروکراتیک غربی را نشان داده است که در آن یک کارمند غربی با استعفای خود فرصت قدم زدن در خیابان ها، رفتن به کافه ها و هر کار دیگر را بدون توجه به ساعت و کارت زدن های اداری پیدا کرده است.
آنچه که این شاعر متعهد و بزرگ معاصر را به سمت جهانی شدن کشانده، توجه دقیق او به فرهنگ ها و قومیت های مختلف است که فرهنگ سنتی ایرانی و اسلامی را با حفظ تمام اعتقادات خود به پس زمینه های غربی و اروپایی و حتی شرق دور و هند پیوند می زند و آثار او را مخاطب محور و جهانی می کند و هر کسی در هر کجای جهان و با هر فرهنگ و اندیشه ای می تواند شعر او را درک کند و با آثار او ارتباط برقرار کند.
در حوزه ترجمه باید اذعان کرد که او پايهگذار نخستين "نقد عملي ترجمه" در دانشگاههاي ايران بود و از ابتداي تدريس خود در دانشگاه شهید بهشتی تهران، متدي مبني بر شناخت و تطابق مفهومي، دستوري و ساختاري دو زبان مبدأ و مقصد ابداع كرد و اين شيوه پيشنهادي در درسي كه سابقهي تدريس قانونمند نداشت، نزد بسياري از همكاران وي الگو قرار گرفت و باعث شد تا در سال 1371 از سوي وزارت علوم و آموزش عالي، استاد نمونه اعلام شود.
طاهره صفارزاده تلاش های زیادی را برای نظری کردن ترجمه و تئوریزه کردن آن در ایران کرد و به عنوان یک تئوریسین برجسته، تئوری های کاملی را برای تخصصی شدن ترجمه در ایران پایه ریزی کرد ولی آنچه که او را در این حوزه نیز متمایز کرده، این که او تنها یک مترجم صرف نبوده و در کنار تمام مسؤولیت های خود، راهنمایی دیگران را نیز جزو وظیفه های خود می دانست و به عبارت دقیق تر، وی تنها یک مترجم عملی نبود، بلکه یک مترجم نظری هم بود و با تئوری های خود باعث می شد تا دیگران نیز کار خود را در سایه راهنمایی های ایشان توسعه دهند.
كتاب "اصول و مباني ترجمه" وي نمونه ای از این تلاش های علمی در این حوزه است که به عنوان كتاب درسي در زمينه شناخت نظريهها و نقد عملي ترجمه به ويژه براي دانشجويان رشته "ترجمه" مورد استفاده قرار می گیرد و در آن معادل سازی ها، برابرگزینی ها و مقابل گزینی های لازم برای ترجمه فارسی در مقابل بعضی از واژگان زبان مقصد نیز آورده شده است.
آری وی با توجه به اندیشه های اعتقادی و مباحث زیربنایی ترجمه و توجه به حرکت های بنیادین ترجمه محتوایی در جهان امروز، توانست جزو شاعرانی باشد که در زمان حیات خود از یک شاعر ملی بسیار فراتر رفته و در جهان عرب و غرب مورد توجه قرار بگیرد و با این کار نام خود و ایران را در خیلی از مناطق جهان مطرح کند.
طاهره صفارزاده را در کشورهای عربی با بزرگ ترین شاعران خود چون "بنت الشاطی" مقایسه کرده اند و این حرکت به سمت جهانی کردن اندیشه های اسلامی و اعتقادی فراملیتی موجب شد تا در ماه مارس 2006 همزمان با برپايي روز جهاني زن، وی از سوي "سازمان نويسندگان آسيا و آفريقا" به عنوان "شاعر مبارز و زن نخبه دانشمند مسلمان" برگزيده شود.
روح جستجو گر او علاوه بر این که به دنبال یافتن آگاهي، مطالعه و شناخت شعر جهان بود، در تمام هستي شعر ايران يعني "قرآن كريم و احاديث" نیز شناور بود و بدون شک بزرگترین رویداد زندگی این بانوی نمونه ترجمه ماندگار و بی نظیر او از قرآن مجید به دو زبان فارسی و انگلیسی و ترجمه انگلیسی او از کتاب بزرگ "نهج البلاغه" است.
پیش از هر چیز باید اشاره کنم که نهضت ترجمه ادبی قرآن از سال های 1364 به طور جدی با بزرگانی چون دکتر "امامی"، "محمد مهدی فولادوند"، "بهاءالدین خرمشاهی" و به دنبال ایشان کسانی چون دکتر "علی موسوی گرمارودی" آغاز شد و بدون شک دکتر صفارزاده یکی از کسانی است که در این بین نقش زیادی را ایفا کرده و تلاش های شایسته ای را در این بین انجام داده است.
به عقیده بسیاری از صاحبنظران به خاطر تسلط کامل صفارزاده بر روی زبان های مبدأ و مقصد، ترجمه فارسی او از قرآن مجید یکی از روان ترین و کم نظیرترین ترجمه های معاصر است که به دلیل انتشار همزمان خود با ترجمه انگلیسی وی از کلام الهی تحت الشعاع قرار گرفت و کمتر صحبتی در مورد آن به میان آمد و زیربنایی برای ترجمه محکم و اصیل این بانوی فرهیخته از این کلام الهی به زبان انگلیسی شد.
تلاش بسیار دکتر صفارزاده برای انتقال معانی دقیق آیات الهی از زوایای بسیاری قابل توجه و تقدیر است زیرا بسیاری از ترجمه های متون مذهبی جهان اسلام و به ویژه کشور ما ایران، به دلایل مختلفی چون نا آشنایی مترجم با بطن و عمق فرهنگ ایرانی و اسلامی و یا سوء نیت های برخی از مترجمان به طور درست و صحیح به مخاطبان اروپایی و انگلیسی زبان منتقل نشده است و گاهی در مخاطب خود یک تقابل با اندیشه های ناب عرفانی و مذهبی ما ایجاد کرده است.
اگرچه در بین مستشرقان بزرگانی چون "هانری کربن" و یا "نیکلسون" نیز هستند که با اشتیاق، عشق و مهر به سرزمین ایران و جهان اسلام سراغ این متون آمده اند، اما پس مانده تفکرات حاصل از جنگ های صلیبی به صورت فرهنگی در منش برخی از مستشرقان به شکلی نهفته زنده شده و نوع ترجمه آن ها، باعث می شود تا بسیاری از آثار این مستشرقان، حقیقت متون ما را منتقل نکند و تلاش مترجم در جهت تخریب معانی و ایجاد تقابل در مخاطبان حرکت کند و در این شرایط، تمام تلاش های دکتر صفارزاده و تسلط ایشان بر فرهنگ و اندیشه های عرفانی و اسلامی در کنار تسلط او به زبان های مبدأ و مقصد آثاری را پدید آورده است که تمام فعالیت های افراد سودجو را تحت الشعاع قرار داده و اصالت کلام حق را به گوش جان مخاطبان غربی می رساند و او را به افتخار کسب عنوان "خادم القرآن" نايل می کند.
طاهره صفارزاده در کنار تمام حوزه های تخصصی و علمی ای که داشت از یک روح متعبد دینی، اعتقادی، ارزشی و شیعی نیز بهره مند بود که باعث می شد تا به خادمه حرم امام رضا (ع) بودن خود افتخار کند و جنبه علمیت قوی و غیرتقلیدی خود را با تعبدی والا همراه کند و بتواند در تمام حوزه های علمی و فعالیت های خود ، از حضور و یاری خداوند بهره ببرد و سرانجام با عروج ملکوتی خود به اشتیاق دیدار خود با حضرت حق و اهل بیت نبوت و امامت (ع) پایان دهد.
پیکر مقدس این بانوی بزرگ با حضور برخی از اعضای هیأت دولت و چهره های شاخص فرهنگی و علاقمندان به فرهنگ و اندیشه ایران اسلامی در مسجد دانشگاه تهران و ساختمان دانشکده ادبیات تشییع و در جوار مرقد مطهر امامزاده صالح (ع) در میدان تجریش تهران به خاک سپرده شد و به خاطره های ماندگار فرهنگ و ادبیات معاصر ایران پیوست.
در پایان با هم شعر "فتح کامل نیست" از این شاعر، محقق، مترجم و نویسنده بزرگ معاصر را می خوانیم:
صدای ناب اذان می آید
صدای ناب اذان
شبیه دست های مؤمن مردی است
که حس دور شدن، گم شدن، جزیره شدن را
ز ریشه های سالم من بر می چیند
و من به سوی نمازی عظیم می آیم
وضویم از هوای خیابان است و
راه های تیره دود
و قبله های حوادث در امتداد زمان
به استجابت من هستند
و لاک ناخن من
برای گفتن تکبیر
قشر فاصله نیست
و من دعای معجزه می خوانم
دعای تغیر
برای خاک اسیری که مثل قلعه دین
فصول رابطه اش
به اصل های مشکل پیوسته است
و اوست که می داند
که پشت خسته ابر
به لحظه های ترد شکستن نیاز دارد
و دفع توطئه تخدیر
به لحظه های بعدی باران
و لحظه های وحشی رود
و من که از قساوت وحشی نان می دانم، می دانم
که فتح کامل نیست
و هیچ ذهن محاسب هنوز نتوانسته است
هجای فاصله برگ را
ز کینه پنهان باد بشمارد
و حرص یافتن مروارید
تمام سطح صدف را
به طرد عاطفه شن، مجاز خواهد کرد.
کد خبر: 7793
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch.wnqt23nqxftd2.html