روايت سالار شهيدان و فطرس ملك
26 مهر 1389 ساعت 9:52
چاپ نخست كتاب «خون خدا (كوتاهههايي از زندگاني امام حسين عليهالسلام)» نوشته مهدي قزلي از سوي شركت سهامي كتابهاي جيبي، وابسته به موسسه انتشارات اميركبير، منتشر و روانه بازار نشر شد.
به گزارش هنر نیوز به نقل از ايبنا، اين اثر كه پنجمين عنوان از مجموعه كتابهاي چهارده معصوم(عليهمالسلام) است، از زندگاني تا شهادت سالار شهيدان حضرت حسينبن علي(ع) را به اختصار و در قالب داستانهاي كوتاه بازگو ميكند.
اين مجموعه سعي دارد با تامل و دقت در زندگاني، شخصيت و سيره معصومين(عليهمالسلام) كه متكي در قالب كوتاههنويسي و سادهنويسي در نثر است، زمينه آشنايي مخاطبان سريع و صريح با ايشان را فراهم كند.
ناشر اين اثر در پيشگفتار كتاب مينويسد: «در روزگاري كه تشخيص سره از ناسره و خوب از بد سخت شده است، آشنايي با تاريخ زندگاني، شخصيت و سيره معصومين(عليهمالسلام) كه منبع صدور حق و حقيقت بوده و هستند، ضرورتي غير قابل انكار است.
اين مجموعه سعي خواهد داشت با غور در زندگاني حضرات نور و متكي بر فرم كوتاهنويسي و سادهنويسي در نثر، زمينه آشنايي سريع و صريح با ايشان را فراهم كند.
قطعا شناخت دقيق سير و سيره معصومين(ع) احتياج به تامل و مطالعه بيشتري دارد و اين مجموعه كفاف نگاه پژوهشگرانه را نخواهد داد ولي طعم شيرين زندگي با خدا و براي خداي ايشان را در كام مخاطب باقي خواهد گذاشت.
در روزگاري كه مردم دچار مشكلات مختلف و متعدد هستند، داشتن چنين منابعي كه وقت زيادي هم نميبرد، انگيزه مطالعه را مخصوصا در مناسبتهاي خاص بيشتر ميكند.
نكته قابل تذكر در اين ميان اين است كه به دليل انتخاب بعضي از ماجراهاي زندگاني معصومين، بسامد بالاي استفاده از نام ايشان و انتخاب زبان ساده و نسبتا داستاني، گاهي نام و افعال حضرات با خطاب مفرد و بدون تشريفات كلامي مرسوم استفاده شده است كه اين اتفاق هيچ نسبتي با بياحترامي نسبت به ايشان ندارد.
اميد است مخاطب با مطالعه آنچه از پي ميآيد، مشتاق دانستن بيش از پيش شود و راهش به سوي مطالعه عميقتر و دقيقتر باز شود».
هنوز بيش از نيم قرن از حكومت رسول خدا(ص) نميگذشت كه به نام او و به نام خلافت او، پسرش حسين(ع) را به در كربلا شهيد كردند. اين ماجرا كه مبدا و منشا تحول تاريخ است، دو بُعد مهم دارد؛ نخست اين كه چطور شد جامعه اسلامي به اينجا كشيده شد و دوم اين كه مهندسي رفتار امام حسين(ع) در طول حيات، در صلح، سكوت و جنگ چگونه بود؟
آنچه جامعه را به اين سطح پايين كشاند، دنياطلبي مردم بود و فساد حكومت كه در زمان معاويه پنهاني بود و در زمان يزيد علني. امام حسين(ع) هم تا برادر بزرگترش زنده بود، مطيع امامت او بود، بعد از امام حسن(ع) هم پايبند پيماني كه با معاويه داشتند، چه اينكه معاويه هم تا ميتوانست ظواهر دين را رعايت ميكرد و چهره منافق او براي عوام ناشناخته بود. اما با علني شدن فسق و فجور حكومت بعد از مرگ معاويه، ديگر سكوت بيمعنا بود. امام همانطور كه در وصيتش گفته بود براي اصلاح دين جدش و امر به معروف و نهي از منكر قيام كرد و براي اين كار هيچكس از او لايقتر نبود چون از هركس به پيامبر(ص) نزديكتر بود.
زندگاني پرفراز و نشيب امام حسين(ع) در سايه واقعه كربلا، كمي نامكشوف مانده و فجيع بودن اتفاق، باعث شده عمق استراتژيك تصميمات امام براي عموم مردم روشن نشود. امام به دنبال تشكيل حكومت يا شهادت صرف نبود. گرچه اينها ميتوانست نتيجه حركت امام باشد؛ اما هدف امام اصلاح در بنيان حكومت و ديني بود كه پدربزرگش بنا نهاده بود. اينكه امروز هنوز فرياد اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسولالله از چهارگوشه عالم به گوش ميرسد از اثرات همان اصلاح پرهزينه امام حسين(ع) است.
در بخشي از كتاب، درباره نامگذاري امام توسط جد بزرگوارش(ص) ميخوانيم: «نوزاد را آوردند پيش پيامبر(ص) كه اسمي انتخاب كند. رسولخدا(ص) گفت: من از خدا جلو نميزنم براي انتخاب اسم اين بچه.
جبرئيل آمد و گفت: جايگاه علي(ع) پيش تو، مثل جايگاه هارون است پيش موسي، پس اسم پسر علي(ع) را همان اسم پسر هارون بگذار!
محمد(ص) پرسيد: اسم پسر هارون چه بود؟
جبرئيل جواب داد: شبير!
پيامبر(ص) گفت: ولي زبان ما عربي است.
جبرئيل گفت: اسمش را بگذار حسين!
و حسين، حسين شد.»
از وقايع تولد امام حسين(ع) كه شيعيانش را به وجد ميآورد، ماجراي «فطرس ملك» است. در قسمتي از كتاب درباره اين واقعه ميخوانيم: «سالها بود كه مانده بود در آن جزيره، بيبال و پر، سرگردان و زمينگير. فطرس داشت تاوان كوتاهياي كه كرده بود را پس ميداد. هفتصد سالي بود كه تنها مشغول عبادت بود.
يك روز جبرئيل را ديد. پرسيد كجا ميروي؟
جبرئيل گفت: خدا به محمد(ص) پسري داده، ميروم تبريك بگويم.
فطرس گفت: من را هم ببر، شايد محمد(ص) دعايم كند، پر و بالم سوخته!
جبرئيل فطرس را برد پيش پيامبر(ص). بعد از تبريك، فطرس به پيامبر(ص) گفت كه چه بر سرش آمده. پيامبر(ص) گفت: پر و بال و بدنت را بمال به اين نوزاد و برگرد سر جايي كه از اول در آن مامور بودي!
فطرس خودش را ماليد به حسين(ع) و پر پرواز پيدا كرد. موقع رفتن به پيامبر(ص) گفت: امت تو اين پسر را ميكشند. من به خاطر حقي كه اين بچه بر گردنم پيدا كرد، هركس و در هرجا زيارتش كند، زيارتش را ميرسانم و هركس به حسين(ع) سلام بدهد، سلامش را ابلاغ ميكنم.
فطرس پريد به آسمان و باز هم آسماني شد.»
چاپ نخست كتاب «خون خدا (كوتاهههايي از زندگاني امام حسين عليهالسلام)» در شمارگان 3000 نسخه، 111 صفحه و بهاي 15000 ريال راهي بازار نشر شد.
کد خبر: 18748
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch6qnz.23n6kdftt2.html