نگاهي به كتاب «لهجهات رنگ اطلسي»
عاشقیهای بیملاحظه با لهجهای به رنگ اطلسی
18 آبان 1389 ساعت 9:41
چند وقتی است گرایش به ساده نویسی و سرودن شعرهای کوتاه در میان شاعران جوان رواج و گسترش یافته است. این گرایش و علاقه سبب شده در مجموعه شعرهای شاعران جوان با نمونههای خوب و موفقی از «طرح» و شعرهای هایکووار مواجه باشیم.
جایی از قول نویسندهای خواندم: «سادهنویسی، سختترین کار دنیاست»؛ این جمله شاید به نوعی یادآور اصطلاح «سهل ممتنع» در شعر باشد. اینکه سرودن شعرهای به ظاهر ساده آسان نیست. اینجاست که باید حساب شعرهای سطحی و سادهانگارانه را از شعرهای سادهای که در عین سادگی زبان و ساختار از زیبایی هم بهرهمندند و حرفی هم برای گفتن دارند، جدا کرد.
«لهجهات رنگ اطلسی» مجموعه شعر تازه مجتبی تقوی زاد است که خواننده 43 شعر در آن میخواند. اغلب شعرهای این مجموعه، کوتاه و بیانگر تصاویر و کشفهای شاعرانه و یا یک حس عاطفی هستند :
مراقب شمعدانیها باشید
اردی بهشت
ماه عاشقیهای بی ملاحظه است!
***
ما...
....در
زیر پای تو
دنبال بهشت میگردیم!
***
گاه ایهامهای ظریف و سادهای نیز در شعرها پنهان است:
هر روز مثل برق میرود
چه تابستان خاموشی!
***
و حتی
دستهای باد را قلم خواهم کرد
که مبادا
گمان به تاراج گیسوهایت ببرد
می گویم:
موهایت را هیچ گاه چتری نزن
بگذار از باران لذت ببریم!
البته باید توجه داشت که سادهنویسی به شمشیری دو لبه میماند. شاعر باید سخت مراقب باشد که مرعوب زبان ساده شعرش نشود. این زبان و بیان بی نهایت ساده و بدون فراز و فرود، گاه ممکن است شعر را به سمت نثر سوق دهد به ویژه استفاده شاعر از اصطلاحات زبان محاوره که گاه ضمن دور کردن شعر از زبان شاعرانه، نوعی طنز ضعیف هم در شعر ایجاد کرده است:
ولیعصر
خاموش نمیشود
تنها نمیشود
تنها نمیگذاردتان
و همیشه در دسترس است
بهتر از همراه اول!
***
همین طور هم
غرق میشوم توی دریای چشمانت
وای به روزی که طوفانی شوند!
مروری بر شعرهای مجموعه «لهجهات رنگ اطلسی» نشان میدهد که شاعر آن در سرودن شعرهای کوتاه موفقتر است. هر چند در شعرهای طولانی او گهگاه کشفهای شاعرانه زیبایی به چشم میخورد اما در این سرودهها شاعر یا ناخواسته در ورطه اطناب و زیادهگویی افتاده است و یا گاهی به نظر میرسد هر کدام از این شعرهای طولانی از چند شعر کوتاه جداگانه تشکیل شدهاند که در کنار هم قرار گرفتهاند چرا که انسجام و پیوستگی یک شعر کامل در آنها کمتر مشاهده میشود.
نکته دیگری که خوب است در مورد این کتاب بدان اشاره کنیم، تلاش ارزشمند شاعر برای نوآوری و کشفهای تازه در ساختار شعر است. هرچند این تلاش آنقدر اندک و کمرنگ است که در چند شعر بیشتر به چشم نمیخورد اما باید آن را شایسته تحسین دانست. نظیر دو شعر پایانی کتاب که شاعر تلاش کرده به شعرهای «تجسمی» نزدیک شود:
دچار یعنی عاشق /سهراب سپهری
دُ
چار
میشود هشت!
هشت
یعنی پرنده میمیرد
عاشق = مرده
در شعر آخر هم یک دایره تو خالی میبینیم که داخلش نوشته شده: «لطفا در محل پارک دل من، درب نفرمائید!»
خبرآنلاین- انسیه موسویان
کد خبر: 19738
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch6qnz.23nwxdftt2.html