احمد شاکری، نویسنده ادبیات دفاع مقدس با حضور در غرفه هنرنیوز تاکید کرد؛

محققین ترجیح داده‌اند از کنار «ادبیات سیاه جنگ» بگذرند

8 آبان 1389 ساعت 13:22


احمد شاکری، نویسنده ادبیات دفاع مقدس با حضور در غرفه هنرنیوز گفت: محققین ترجیح دادند از کنار «ادبیات سیاه جنگ» بگذرند.
احمد شاکری، نویسنده ادبیات دفاع مقدس با حضور در غرفه هنر نیوز، ضمن اشاره به پیشینه کارهای پژوهشی در حوزه ادبیات دفاع مقدس و تحقیق خود در مجموعه مکتوب «ادبیات سیاه جنگ»،گفت: حدود یک سال است که مشغول جمع آوری منابع و تدوین طرح نامه این پژوهش هستم.اما بهتر آنست که نگاهی به ضرورت پرداخت به موضوعاتی از این دست وجایگاه آن داشته باشیم. در مجموع چند کار پژوهشی در حوزه ادبیات دفاع مقدس انجام شده است، امثال آقای حنیف دراین باره تحقیقاتی را انجام داده اند. مصاحبه‌هایی در رابطه با ادبیات جنگ انجام شده است، پایان نامه‌هایی در دوره کارشناسی ارشد و دکتری در این خصوص انجام شده است، همچنین رشته ادبیات دفاع مقدس در برخی دانشگاه‌ها تاسیس شده است؛ مثل دانشگاه امام خمینی(ره) قزوین. اما با بررسی مجموعه تحقیقات انجام شده به این نتیجه رسیدم که راجع به ادبیات سیاه جنگ تا کنون، تحقیق مستقلی صورت نگرفته. البته موضوع ادبیات سیاه جنگ، برای اهالی ادبیات دفاع مقدس چندان نا آشنا نیست.
شاکری با توجه به اهمیت این موضوع، دلایل آن را چنین برشمرد: یک دلیلش شاید این باشد که مجموعه محققین تلاش دارند هویت مستقلی برای این جریان ادبی که تقریباً می‌شود گفت سابقه‌اش و پیشینه‌اش از اولین داستانهایی که درباره جنگ نوشته شده است و تا به امروز وجود دارد، ایجاد نکنند. البته جریان ادبیات سیاه جنگ در دوران جنگ و پس از جنگ فراز و فرودهای متعددی داشته و می‌شود گفت دهه هشتاد را اوج ورود رویکرد سیاه جنگ در ادبیات دفاع مقدس دانست. به هر حال یک دلیلی که به نظر می رسد موجب شده محققان چندان توجه و تمرکز به این موضوع نداشته باشند این است که گمان کردند پرداخت به این موضوع موجب تثبیت گونه‌ای می‌شود که چندان با ماهیت و هویت جنگ همخوان نیست. بنابراین محققین تلاش کردند با سکوت از کنار این گونه بگذرند و به آن نپردازند. نکته دیگری که وجود دارد این است که رویکرد سیاه به جنگ جزء رویکردهایی است که تقریباً توسعه و نفوذش در ادبیات کاملاً دیده می‌شوند اما معانی و مفاهیمش چندان درک شده نیست.
وی ادامه داد: به همین خاطر به کار بردن کلمه «ادبیات سیاه جنگ» در مورد برخی از آثاری که رویکردی معترضانه، منتقدانه و رویکردی ضد جنگ یا با رویکرد پرداخت به آسیب‌های جنگ دارند به هر حال نسبت به اینها معمولا به کار می گیرند. پس دلیل دیگری که موجب شده محققین به این نپردازند این است که این اصطلاح، اصطلاحی است که دامنه گسترده‌ای دارد و محققین ترجیح دادند از کنار این اصطلاح بگذرند به خاطر ابهام و عدم تعریف مشخص، چون به هر حال ورود به این موضوع نتیجه و لازمه اش تقسیم بندی ادبیات، بازشناسی یک ژانر ادبی جدید و تعیین آدمهایی است که در این حوزهمشغول به فعالیت هستند. به همین دلیل نمیشود به این گونه اشاره کرد و به نویسنده ها و آثار اشاره نکرد. اینها لازم و ملزوم هم هستند. فضای تحقیقی و انتقادی کشور ما چندان به نظر می رسه تا بحال فراخ و باز نبوده برای این طرح محققین ترجیح میدادند خودشان را با ورود به این گونه کار در مقابل نویسنده هایی قرار ندهند یا در مقابل آثاری قرار ندهند.
احمد شاکری درپاسخ به این پرسش که«دلایل عدم پرداخت به این موضوع به طور مشخص چه می تواند باشد؟» افزود: دلیل اول این بود که محققین نمی خواستند این گونه جدید شناسایی بشود و انعکاس پیدا کند. دوم محققین پرهیز داشتند از این موضوع که در مقابل دسته مشخص شده و مستقلی از ادبیات قرار بگیرند. چون وجود این تقسیم بندی به لحاظ معرفتی، به لحاظ اعتقادی و به لحاظ جریان های ادبی محقق را در مقابل عده ای قرار می دهد که تقریبا ورود به ادبیات سیاسی محسوب می شود.
وی همچنین پرسش ضرورت واهمیت پرداخت به این موضوع را چنین پاسخ داد: ضرورت های پرداخت به آن از نظر من از چند جهت حائز اهمیت است؛ بخش اول موجودیت ادبیات دفاع مقدس ماست چراکه ادبیات ما به هر حال بعد از انقلاب دچار تغییر و تحول هایی شد بخصوص در موضوعاتی مثل انقلاب و جنگ کسانی درخشیدند و کسانی اثر تولید کردند که خودشان حاضر در صحنه های جنگ بودند یعنی کسانی که خودشان رزمندگان جنگ بودند، بسیجی بودند و به هر نحوی با مسئله و مقوله جنگ درگیر شده بودند؛ اینها آمدند و از زندگی خودشان نوشتند و در واقع جنگ با آغاز خودش هم نویسنده هایی را متولد کرد و هم نویسندهایی را معرفی کرد. بعد از اینکه این عده وارد حوزه ادبیات شدند، یک تغییر رویکرد در این نویسندگان ایجاد شد که البته دلایلی دارد؛ برخی دلایل شخصی و روحی و روانی است، برخی دلایل اجتماعی است. برخی به دلایل اعتقادی و شبهات معرفتی برمی گردد، به هرحال مجموعه این دلایل موجب شد رویکردی نسبت به جنگ شکل بگیرد که در آثار دفاع مقدس تمرکزش بر نقاط ضعف، نقاط نقص، بر آسیب های روحی و جسمی، بر آسیب هایی که جنگ به دنبال خودش می آورد، بعد جدایی ها و اسارت ها و تمامی ناملایمت ها باشد.
وی با تاکید براینکه آسیب ادبیات سیاه جنگ، آسیب نسل انقلاب است در ادامه گفت: بنابراین اگر بخواهیم به ضرورت این بخش بپردازیم یکی از اموری که پرداخت به موضوع را ضروری می کند این است که عملاً این آسیب یعنی آسیب ادبیات سیاه جنگ و رویکرد سیاه جنگ نسلی را هدف قرار داده که اینها از بستر انقلاب رشد کرده اند و برخاسته اند چون بخشی از بدنه ادبیات ما آنهایی هستندکه قبل از انقلاب هم حضور داشتند و هم اکنون نیزحضور دارند. جریان های لیبرال و روشنفکر، جریان های چپ و بخصوص توده ای که بدنه قوی را در ادبیات پیش از انقلاب درحوزه نشر و توزیع کتاب در دست داشتند. کسانی که فرمالیست هستند، کسانی که بطور مشخص مبادی فکری و ادبی شان برمی گردد به گلشیری، به هدایت، به چوبک،به امثال آقای براهنی و به امثال مندنی پور.آنان انتخابهای خودشان را در ادبیات داشته اند و همواره در مبانی ادبی شان با جهت گیری هنر انقلاب و هنر متعهد فاصله داشتند دغدغه اینها شکل دهی فرم بود و دغدغه ای نسبت به امور بیرونی نداشتند اگر یک همچین دغدغه ای نسبت به ادبیات چپ دیده میشود با نوع نگرش دینی به انسان و جهان متناقض است. بنابراین آسیبی که ادبیات سیاه جنگ دارد وارد می کند به نسلی است که نسل انقلاب هستند بنابراین این خطر وجود دارد که اگر این نسل این گرایش در آنها قوت پیدا بکند دست ادبیات دفاع مقدس از رسیدن به ارزشهای ناب دفاع مقدس کوتاه می شود.
شاکری در خصوص ترویج ادبیات دفاع مقدس وهنر روایی آن گفت: نکته دیگر این است که، اگر نگاهی به آمار نشر در کشورمان بیندازید چند هزار عنوان کتاب داستان را در مجموع ادبیات روایی در کشور تولید می شود. اینجا جای خوشحالی و خوشبختیست که در کشور ما در سالیان اخیر ادبیات دفاع مقدس و هنر روایی دفاع مقدس مخاطبان زیادی پیدا کرده است. در اینجا نمونه هایی را در سینما می شود مثال زد و هم نمونه هایی را در ادبیات؛ آثاری که به تیراژهای بالایی دست پیدا کرده اند برای کل رمان نویس ها و داستان نویس هاست یک شمارگان دست نیافتنی و رویایی است، اینها از بستر دفاع مقدس شکل گرفته و البته دلایل متعددی دارد و به نظر من یک دلیل آن غنای تجربه جنگ و دفاع مقدس است، غنای حضور انسانها در این فضاست، یعنی این واقعه عظیم این قدر قدرت و پتانسیل و نیروی بالقوه و آماده دارد برای پرداخت که هر کسی را وسوسه می کند. مردم ما هم نسبت به این واقعه با توجه به اینکه بیش از بیست سال از پایان این فاجعه گذشته همچنان حساس و کنجکاو هستند. برای آنان آدمهایی که در این حوادث شرکت کردند، خود حوادث و تاریخ جنگ، اهمیت دارد. به همین دلیل بخش قابل توجهی از ادبیات روایی ما متوجه دفاع مقدس است. بنابراین بیراه نیست اگر بگوییم که این بخش مهم آسیب مهمی دارد شاید اولین آسیب مهمی که ادبیات دفاع مقدس را دارد تهدید می کند نگرش سیاه به جنگ است. بنابراین این ضرورت کماکان دیده می شود.
وی با بیان این مطلب که ادبیات سیاه جنگ، مراتب ودرجاتی دارد گفت: بخش مهم این ادبیات که ظهور پنهان در آثار داستانی دارد این است که ادبیات سیاه در حقیقت برپایه یک اندیشه شکل گرفته است. اندیشه ای که موجب می شود ظهور بیرونی اش، شکل سیاه و شکل تیره ای از واقعیت جنگ را روایت بکند. آن چیزی که خطرآفرین است این است که این دیدگاه سیاه قابل گسترش است. در آثار چوبک این تیرگی مشهود است، در آثار کسانی که بخصوص ناتورالیست ها اصرار بر به تصویر کشیدن زشتی های جهان و انسان را دارند این دیده میشود. در آثار صادق هدایت دیده میشود، این شکست روحی بنابراین این خطر وجود دارد که اگر ما به شناسایی این گونه و ابعاد و ویژگی های آن نپردازیم این فکر تنها در حوزه دفاع مقدس باقی نمی ماند بلکه مثل یک ویروسی توسعه پیدا می کند و در حوزه های دیگر موضوع ادبیات و هنر هم وارد می شود. یعنی به ادبیات انقلاب هم وارد خواهد شد و به ادبیات اجتماعی ما هم وارد خواهد شد و به حوزه های مختلف هنری بنابراین باید مراقب آن بود.. اما اینکه کم و کیف ادبیات سیاه دفاع مقدس چیست؟ آیا در روش تحقیق ما این عنوان را عنوان مستقل یا عنوان وابسته می دانیم؟ چیزی که گفتنش در اینجا ضروری است این است که معمولاً در افواه به صورت یک قول مشهور درآمده معمولاً آن چیزهایی که راجع به ادبیات سیاه جنگ گفته شده معمولاً در بین اصطلاح های ادبی باید دنبال آن گشت. برخی از نقدها بر روی کتابهای خاصی از ادبیات جنگ نوشته شده که در بین آن ها اشاره ای به این گونه شده است.
شاکری در پاسخ به این شبهه که« آیا ما اساسا ادبیات ضد جنگ داریم یا نه؟» گفت: یک شبهه اساسی وجود دارد و این شبهه این است که آیا اساساً ما ادبیات ضد جنگ داریم؟ ادبیات سیاه جنگ داریم؟ یا ادبیات منتقد یا واقعیت گرا داریم؟ توجه به این مسئله به نظر من خیلی مهم است؛ یعنی به نظر می رسد، نکته ای که راس این مطلب و تحقیق است این است ببینیم جوهره و ماهیتش چیست؛ ماهیتش ضدیت با جنگ است، ماهیتش ضدیت با دفاع مقدس است، ماهیتش انتقادی است یا ماهیتش سیاه انگاری است دو تا اصطلاح را اینجا باید مشخص بکنیم این است که ادبیات سیاه گستره اش بیشتر و وسیعتر از ادبیات ضد جنگ است برخی ها انکار کردند وجود این گونه را در ادبیات ما این انکار هم بنا به مقایسه ادبیات ما با ادبیات جنگ جهانی دوم است و این مقایسه بنا به تعریفی است که غرب از ادبیات ضد جنگ کرده. برخی ها با مرور تاریخ ادبیات و اشاره به اینکه ادبیات ضد جنگ مثلاً در آلمان و کشورهای دیگر شکل گرفت با این مبنا که این کشورها متجاوز بودند و یا مثلاً در جنگ ویتنام آمریکا بنابراین ادبیات جنگ ادبیاتی است که دارد جنگ تهاجمی را نقد می کنیم و ما اتفاقاً با آن موافقیم یعنی نویسندگانی که ادبیات ضد جنگ را یا ادبیات سیاه را تولید می کنند خودشان را بری می دانند از عنوان ضد جنگ برای اینکه می گویند ما اساساً جنگ نکردیم ما دفاع کردیم. بخشی از این مقدمات مربوط به این است که ما باید ببینیم مسئله جنگ و جهاد در حزب و معارف ما چگونه تعبیر شده است و از این منظر به آن بپردازیم.بنابراین در همین نکته ممکن است این نکته تضاد پیدا بکند با اون چیزی که دیدگاه ما ارائه می دهد من فکر می کنم اینجا در واقع ممیز و بین این دو دیدگاه است. جمع بندی اش این خواهد بود که ما باید این اصطلاح را بر پایه باورها و معارف دینی مان و برپایه واقعیت جنگ خودمان بازتعریف کنیم.
وی درباره ساختار این پژوهش گفت: در این تحقیق فصل های متعددی دیده شده تقریبا شانزده فصل مستقل که هر کدام از این فصل ها زیر مجموعه هایی دارند به موارد مختلف ساختاری که مربوط به استفاده و کارکرد عناصر داستان و تاریخچه اش پرداخته می شود. که برخی از اموری که مربوط به ماهیت این ادبیات است اعم ازاصطلاح شناسی و لغت شناسی جنگ و دفاع مقدس پرداخته می شود و نیز به برخی از مسائلی که بن مایه فلسفی دارند مثل مفهوم واقعیت.
شاکری، دیگر پرسش خبرنگار هنرنیوز را در خصوص تقسیم بندی ها ونتایج آن اینگونه پاسخ گفت: از دیگر شبهاتی که در این زمینه وجود دارد این است که کسانی که عملاً ادبیات سیاه جنگ را می نویسند ادعایشان این است که ما بیان کنندگان واقعیت های جنگیم. چون اینها با تقسیم بندی که به نظر من تقسیم بندی مخدوش و تقسیم بندی علمی و دقیقی نیست ادبیات را به دو برهه ادبیات دفاع مقدس و ادبیات شعاری که در زمان جنگ کارکرد تبلیغی و تدریجی داشت و ادبیات جنگی که در پس از جنگ این امکان را پیدا کرد که بازنگری بکند و بیرون از فضای تبلیغی به جنگ نگاه بکند که این تقسیم بندی به نظر من تقسیم بندی کاذبی است چون ما در مورد ادبیات شعاری تعریف خاصی نسبت به شعار داریم، توجه به ارزشها به معنای شعاری. اشکال دیگری که مربوط به همین بخش است این است که اینگونه نویسندگان معمولاً با نگاه هایی غیر ماورایی نگاه هایی کاملاً مادی و حسی به واقعیت چند بعدی جنگ نگاه می کنند؛ جنگ تنها در امور مادی اش خلاصه نمی شود اتفاقاً آن چیزی که دفاع مقدس ما را صفت تقدس را می بخشد این است که این ماهیت، ماهیت الهی بوده به دلیل نیت کسانی که در جنگ شرکت کردند. به دلیل حقایقی که بالاتر از امور مادی هستند و در عوالم بالاتر از عالم مادی دارند حکم می رانند و دارند تعیین می کنند. اینها معمولاً چشمشان را بر این حوزه می بندند. در این بخش و صرفاً به امور مادی اکتفا می کنند و بنابراین چیزی که در حقیقت موضوع ادبیات سیاه دفاع مقدس قرار می گیرد دفاع مقدس نیست، جنگ ما نیست، جنگی است شبیه جنگهای دیگر. چون اگر امور حقیقی در نبینیم جنگ ما فرقی با جنگهای دیگر ندارد، چون در جنگهای دیگر هم افرادی بودند که با دست خالی مبارزه کردند گرسنگی کشیدند جانبازی کردند اینها اموری نیست که جنگ ما را خاص بکند آن چیزی که جنگ ما را خاص می کند دیدگاه الهی است، دیدگاه اسلامی است و بن مایه معرفتی است. اگر شما حضرت امام ولایت فقیه را که شهدا برپایه آن حرکت کردند اگر مفهوم عاشورا و قیام امام حسین از دفاع مقدس ما بگیرید نظارت و رهبری معصومین و فرهنگ معصومین را از دفاع مقدس ما بگیرید دفاع مقدس ما چیزی شبیه جنگهای دیگر خواهد بود.

گفتگو: مریم خاکیان


کد خبر: 19198

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdch6znz.23nwwdftt2.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com