امیر شعبانی‌پور در گفتگو با هنرنیوز؛

مادامی‌که قانون تعریف نشود، حق تصویرگر ضایع می‌شود

19 شهريور 1391 ساعت 13:30

امیر شعبانی‌پور در باره عدم رعایت کردن حقوق تصویرگران توسط ناشر گفت: مادامی‌که قانون تعریف نشود، حق تصویرگر ضایع می‌شود.



انتشارات شباویز در سیر هم‌کاری خود با تصویرگران از قول خود تخطی کرده و حقوق قانونی تصویرگران را نادیده گرفته است. این موضوع سبب شده است تا تصویرگران شکوائیه‌ای تنظیم کنند و از این ناشر در مجامع عمومی به شکایت بپردازند. این موضوع سبب شده‌است تا با «امیر شعبانی‌پور»، یکی از تصویرگران برجسته، که سال‌ها با انتشارات شباویز هم‌کاری کرده‌است، به گفتگو بنشینیم. وی در حال حاضر، عضو هيات علمي‌دانشگاه گيلان است.

در ابتدا مایلم از سابقه همکاری خود با شباویز بدانم. تا کنون چند مجموعه از شما توسط این انتشارات منتشر شده‌است و چه جوایزی را در رابطه با این آثار در مسابقات مختلف بین‌المللی از آن خود کرده‌اید؟

از اوايل سال ۷۹ كه دانشجوي ترم چهارم نقاشي بودم تصويرگري را با فعاليت در مطبوعات آغاز كردم و بعد از انتشار سه جلد كتاب با چند ناشر ديگر همكاري خود را با انتشارات شباويز آغاز كردم.
نخستين كتاب من كه توسط انتشارات شباويز به چاپ رسيد «خرگوش باهوش و مامان زاغي» بود كه ابتدا قرار بود در چهار جلد منتشر شود، اما در نهايت با يك جلد كتاب به اتمام رسيد. پس از آن كتابهاي «رنگين كماني از نقش» ، «روباه» و «نگهبان خورشيد»، توسط شباويز به چاپ رسيد. دو داستان ديگر هم به گونه‌اي بلاتكليف ماند. يكي از داستان ها نيمه تمام ماند اما ديگري به طور كامل و تمام شده تحويل ناشر شد.
اكنون دو سال است كه اين كتاب در دست شباويز است، هنوز هيچ قراردادي ميان ما منعقد نشده و شباويز هيچ تماسي با من نداشته است. جالب است بدانيد همين آثار به جشنواره‌هاي خارجي ارسال شده است . شايد جاي صحبت از جوايزي كه در اين سال ها كسب كردم نباشد، اما كتاب‌هاي «خرگوش باهوش و مامان زاغي» و «روباه» و «نگهبان خورشيد» توفيق‌هاي بسياري در عرصه بين المللي داشته اند. از جمله اين موارد مي‌توان به ديپلم افتخار بلونيا در سال ۲۰۰۷ و ۲۰۰۹ براي كتاب «روباه» و «نگهبان خورشيد»، شركت در بينال «براتيسلاوا» اسلواكي در سال ۲۰۰۵، براي كتاب «خرگوش باهوش و مامان زاغي» همچنين كتاب «نگهبان خورشيد» در سال ۲۰۰۷، جايزه تشويقي «نوما» ژاپن در سال ۲۰۰۵ براي كتاب «خرگوش باهوش و مامان زاغي» و جايزه سوم اين نمايشگاه و جشنواره براي كتاب «روباه» در سال ۲۰۰۷، همچنين شركت در نمايشگاه سارمده در ايتاليا در بيست و هفتمين دوره برگزاري اين نمايشگاه در سال ۲۰۰۹ براي كتاب نگهبان خورشيد و بسياري از رويدادهاي داخلي و خارجي ديگر ... . 



چرا بسیاری از تصویرگران از حقوق مادی و معنوی خود ناآگاهند و بسیاری از تصویرگران جوان تنها به چاپ اثرشان می‌اندیشند تا رعایت حقوقشان؟

ذات جواني همراه با جسارت، شور و هيجان است. هنرمند جوان نخست مي‌خواهد استعداد، هوش و خلاقيت خود را بروز دهد و مطمئن باشيد اين مساله همواره در يك جوان وجود دارد و قطعا به حقوق فردي و قوانين صنفي چندان فكر نمي‌كند، تعريف حقوق و قوانين يك تصميم كلان است كه بايد از طريق سازمان‌هاي مربوطه تعريف شود و به صورت قانون به ناشران ابلاغ شود.
در چنين صورتي ناشران نخواهند توانست حق يك تصويرگر را ناديده بگيرند. نظارت قاطع و پيگيرانه توسط دولت بايد در تمام عرصه‌هاي توليد فرهنگ و هنر فراگير شود كه در نتيجه مي‌توان به قانون كپي رايت رسيد.
موضوعي كه بسيار حساس و رعايت آن ضروري به نظر مي‌رسد. مادامي‌كه قوانين به صورت مشخص و فراگير تعريف شود يك هنرمند تازه كار نگران حقوق خود نخواهد بود و تمام انرژي خود را صرف اثبات هويت هنري خود خواهد كرد.
در چنين شرايطي هنرمند ديگر پس از چندين و چند سال فعاليت مداوم به اين نتيجه نخواهد رسيد كه فريب ناشر را خورده و چه كلاهي سرش رفته است.
تا آنجايي كه توسط يكي از دوستان و همكاران غير ايراني‌ام مطلع شدم فهميدم كه اگر ناشر اصل اثر را از هنرمند طلب كند علاوه بر پرداخت حق كپي رايت بايد اصل اثر را نيز خريداري كند و پس از خريد اصل اثر آن را بيمه كند و البته بسيار موارد ديگر كه مي‌تواند در نهايت به سود هنرمند باشد.
در اين ميان متاسفانه هنرمندان پيشكسوت براي احقاق حقوقشان گامي ‌برنداشتند تا به تثبيت و اجرايي شدن قوانيني در ارتباط با تصويرگري بيانجامد و نسل‌هاي بعد از حقوق خود آگاهي يابند.
آن‌چه میان ما و انتشارات شباويز رخ داد، شايد جرقه كوچكي براي رسيدن به يك قانون مشخص و اثرگذار باشد. قانوني كه بتواند هنرمند را در سود توليد يك كتاب سهيم كند. 



به نظر شما چرا تصویرگران حتی با وجود آگاهی از حقوق خود حاضر به امضای قراردادی می‌شوند که ممکن است در درازمدت از سوی ناشران مورد سوء استفاده قرار گیرد؟

در پاسخ به سوال قبلي اين نكته را يادآور شدم كه هنرمند تازه كار و جوان تجربه كافي براي مطالبه حقوق خود ندارد و ممكن است بارها و بارها بدون توجه به حقوق صنفي و فردي خود به خلق اثر بپردازد و اين از ناآگاهي او سرچشمه مي‌گيرد. در مورد ما نيز اين موضوع صدق مي‌كرد.

باید گفت انتشارات شباویز یکی از ده‌ها نمونه از ناشرانی است که به عناوین مختلف حقوق نویسندگان و تصویرگران را نادیده می‌گیرند. چه عاملی سبب شده‌است تا شباویز مورد اعتراض تصویرگران باشد؟

بله كاملا با اين موضوع موافقم ناشراني هستند كه تنها براي يك دوره چاپ كتاب با نويسنده و تصويرگر قرارداد مي‌بندند. اما اثر را به چاپ دهم و يا بالاتر هم مي‌رسانند اما حتي از اهداي چند جلد كتاب به تصويرگر و نويسنده آن هم تنها براي تشكر كوتاهي مي‌كنند.
متاسفانه اين موضوع از نظر اخلاقي نيز به ضرر هنرمند و يا نويسنده است. انتشارات شباويز اين شانس را داشت كه بهترين و جدي ترين آثار تصويرگري را به چاپ برساند و حضور جدي اين ناشر در عرصه‌هاي بين المللي و شهرت نام ناشر و تصويرگر حساسيت ها را نسبت به اين انتشارات بيشتر كرده است. 



حقیقت این است که چندین سال است که زمزمه‌هایی مبنی بر سوء استفاده انتشارات شباویز به گوش می‌رسد. به باور شما برای اعتراض بر این رفتار امکان اقدامی پیش از این نبود؟ این همه انعطاف در مقابل سوء استفاده یک ناشر به چه دلیل است؟

تقريبا دو سال است كه هيچ ارتباطي با شباويز ندارم و شايد به نوعي به اين وسيله به خود و آثارم احترام گذاشته ام. و آثارم را علي رغم علاقه به انتشارشان به شباويز نسپردم. شباويز اين شانس را پيدا كرد كه با استفاده از درايت و تيزهوشي خود توجه مستعدترين هنرمندان تصويرگر يا به عبارت بهتر يك نسل طلايي از تصويرگران را به خود معطوف كند. اما با رعايت نكردن حقوق اوليه هنرمندآن، شباویز مجموعه‌‌ای توانمند از تصويرگران را از دست داد. به جرات مي‌توانم بگويم فضاي بسيار مطلوبي براي بروز خلاقيت در اين انتشارات به وجود آمد اما متاسفانه همه چيز به مرور زمان از بين رفت.
نشر شباويز با در اختيار داشتن چنين هنرمندان مستعدي مي‌توانست به يكي از بهترين ناشران جهان بدل شود قطعا هر از چند گاهي نسلي از هنرمندان اثرگذار ظهور مي‌كنند كه مي‌توانند محيط هنري يك جامعه را تحت تاثير قرار دهند. شباويز به راستي چنين گروهي را از دست داد.

انتشارات دولتی و غیر دولتی دیگری نیز هستند که آثار تصویرگران و نویسندگانشان را بدون اطلاع آنان در کشورهای دیگر به چاپ می رسانند. به عنوان یک تصویرگر راه حل این معضل چیست و چه مرجعی توان مقابله با آن را دارد؟

در پاسخ‌هاي قبلي به اين موضوع اشاره كردم كه برنامه ريزي براي اين موضوع نيازمند يك تصميم كلان و حساسيت زياد است و البته در عين حال فني و تخصصي.
متاسفانه هنوز هيچ واحد صنفي و يا اتحاديه قدرتمندي وجود ندارد كه بتوان چنين تصميم گيري بزرگي را به آن سپرد و روي آن حساب كرد.
وزارت ارشاد خواهد توانست با استفاده از كارشناسان مجرب و همچنين تعامل مستمر با هنرمندان قانوني تدوين كند و آن را به ناشران فعال ابلاغ كند.
در واقع مي‌توان گفت هيچ راهي نيست مگر اجبار اجراي اين قانون كه اكنون چندان به آن توجه نمي‌شود در نتيجه مي‌توان گفت تدوين يك قانون و ابلاغ آن به دستگاه‌هاي مربوطه تنها راه حل تغيير شرايط كنوني است.

حسن انتشارات شباویز را در چه می‌دیدید؟ چه عاملی سبب شد تا شما و بسیاری دیگر از تصویرگران به همکاری با این ناشر متمایل شوند؟

من بهترين آثارم را به شباويز سپردم. نمي‌توان فعاليت‌هاي اثربخش اين ناشر را انكار كرد. چرا كه اين ناشر فضايي را فراهم كرده بود كه هنرمندان جوان مي‌توانست در آن با آرامش به خلق هنري خود بپردازند و بدون دغدغه چاپ اثرشان به سبك و سياقي ويژه دست پيدا كنند امكاني كه شباويز براي تصويرگران فراهم كرد به راستي موقعيتي بي مانند بود.
ناشران ديگر به ندرت چنين فرصتي را براي خلق آزادانه آثار هنري در اختيار تصويرگر قرار مي‌دادند
به هر صورت هنرمند نيز مانند ساير شهروندان براي ادامه زندگي نيازمند شرايط اقتصادي نسبي است بايد حداقل ها را در اختيار داشته باشد تا زيست خود را در خطر نبيند .
به نظرم ناديده گرفتن حقوق اقتصادي تصويرگران نكته اي اساسي و قابل تامل و شايد كليدي ترين منشا اختلاف تصويرگران با انتشارات شباويز است.
علاوه بر اين رعايت نكردن حقوق معنوي و عدم پايبندي به قول‌هاي شفاهي از دلايل اختلاف تصويرگران با اين ناشر است.

چه نهادی را مسول سامان دادن به ارتباط تصویرگر و ناشر می دانید و آیا این نهاد را در سیر اعتراض با خود هم‌نوا دیدید؟

ابتدا بايد قانوني مشخص تدوين شود و بعد اين وظيفه تعريف شود عموما واحد صنفي، انجمن و اتحاديه خواهند توانست اين حقوق را مورد حمايت خود قرار دهند.
در انتها تنها می‌توان گفت، حقيقت اين است كه هنوز سازماني كه هم قانونگذار و هم متعهد به احقاق حقوق تصويرگران باشد، نديده ام.


کد خبر: 45937

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdchqwnk.23nmxdftt2.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com