« مرحوم دکتر نگهبان عاشقانه در خدمت باستانشناسی و فرهنگ این مملکت بود و اگر امروز حضور داشت بسیار از وقایع رخ داده آزرده خاطر میشد و رنج میبرد و مطمئنم از جان و دل تلاش میکرد تا جلوی آسیبها و تخریبها و رنجها و زخمهایی که امروز بر پیکر میراث فرهنگی ایران وارد آمده بکاهد حتی اگر اطمینان داشت در این راه گوش شنوایی نباشد و این درس کوچکی نیست. »
مریم اطیابی- به گزارش هنرنیوز؛ چند صباحی است سنتی حسنه در حوزه باستانشناسی باب شده است و آن تقدیر از باستانشناسان پیشکسوت با اهدای نشان دکتر عزتالله نگهبان است که بیشک قرار گرفتن نام هر باستانشناسی کنار نام پدر باستانشناسی ایران مایه مباهات و افتخار است. از سه سال پیش یعنی در سال ۱۳۹۱ هیات مدیرهی انجمن علمی باستانشناسی ایران، یک تبصره به اساسنامهی خود اضافه کرد تا براساس آن و پس از انجام بررسیهای کامل به یکی از باستانشناس پیشکسوت و فعال، نشانی با نام و عنوان «نشان دکتر عزت الله نگهبان» اهدا شود. در سال ۱۳۹۱ این نشان برای نخستین بار به «محمد یوسف کیانی» اهدا شد. البته به گفتهی برخی از اعضای این جامعه، نشان دکتر نگهبان سال ۱۳۹۲ به هیچ باستانشناسی داده نشد. ۲۰ مهرماه ۹۳ دومین نشان دکتر «عزتالله نگهبان» از سوی جامعهی علمی باستانشناسی ایران به دومین باستانشناس برازندهی این نشان یعنی مرحوم «محمود موسوی» اهدا شد. سومین نشان دکتر «عزتالله نگهبان» در ۲۹ بهمن ۹۳ به «محمدرحیم صراف»، باستانشناس پیشکسوت ایران و از شاگردان زندهیاد عزتالله نگهبان شد.
اما اینک خبرمیرسد که اهدای چهارمین نشان زندهیاد دکتر عزتالله نگهبان در چهارشنبه ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۴ به دکتر حکمتالله ملاصالحی که در سالهای ۵۱ تا ۵۴ شاگرد دکتر عزتالله نگهبان در دانشگاه تهران بوده است، تعلق میگیرد. او که همچنان معتقد است باستانشناسان دیگری مستحق گرفتن چنین نشانی هستند، به خبرنگار هنرنیوز میگوید: « دکتر نگهبان افزون برحفاریهای آموزشی « دشت قزوین» که هر سال یک ترم با اساتید برپا میکرد، دانشجویان مستعد و علاقهمند را نیز برای حفاریهای «هفت تپه» برمیگزید. البته من هم این شانس را داشتم که در آن جمع حضور داشته باشم اما به دلیل بیماری سنگ کلیه مجبور شدم زودتر این محفل علم و دوستی را ترک کنم. »
او ادامه میدهد:« آنچه برای من از آن زمان بسیار جذاب است شخصیت شادروان دکتر نگهبان است. ایشان شخصیتی اصیل، سنگین ، متین و باوقار داشت. هیچ وقت یادم نمیرود هنگامی که از خارج بازگشتم مسوولان دانشگاه تهران از من خواستند که موسسه باستانشناسی را که تعطیل و محل خوابیدن کارگران افغانی شده بود و نه رمقی داشت و نه رونقی، بازگشایی کنم. دکتر رحیمیان در نامهای این حکم را به همراه بودجهای به من ابلاغ کردند. این اتفاق مبارک رخ داد و باردیگر سالنها و اتاقها تمیز شد و کتابخانه رونق گرفت و در یک مراسم رسمی با حضور مسوولان دانشگاه تهران و سازمان میراث فرهنگی، اساتید و دانشجویان باستانشناسی موسسه بازگشایی شد. یکی دو سال بعد دکتر نگهبان به این موسسه تشریف آوردند و بنده آن روز در موسسه بودم و از نزدیک خوشحالی غیر قابل وصفی را در چهره و چشمان این مرد از بازگشایی مجدد موسسه باستانشناسی دانشگاه تهران دیدم که هرگز فراموش نمیکنم. من را هم برای تداوم و رونق بیشتر تشویق کردند.»
به گزارش هنرنیوز؛دکتر ملاصالحی در سال ۱۳۴۹ موفق به دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان پهلوی تهران شد. در همان سال در آزمون سراسری شرکت کرد و در سال ۱۳۵۳ در رشته باستانشناسی و هنر از دانشگاه تهران دانشنامه کارشناسی گرفت. در سال ۱۳۵۴با تشویق و یاری استاد مهرداد بهار، دکتر سیمین دانشور و دکتر یوسف مجیدزاده به یونان رفت و در سال ۱۳۶۴ موفق به دریافت دکتری باستانشناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشکده فلسفه دانشگاه آتن شد. «تحلیلی بر مرگ در تمدن مینوسی - مسینی بر مبنای شواهد باستان شناختی» عنوان پایاننامه دکتری او بود.
او در این باره نیز توضیح میدهد:« هنگام سفر به یونان برای ادامه تحصیل یک نامه بسیار خوبی را دکتر نگهبان برای یکی از باستانشناسان برجسته یونانی نگاشتند که وقتی وارد یونان شدم متأسفانه ایشان دریکی از حفاریهای باستانشناسی از بالای یک بنا به زمین افتاده و فوت کرده بود و این نامه هرگز به دست ایشان نرسید. تأسف مضاعف این که من این نامه را هم گم کردهام اما نکاتی را که شادروان نگهبان در آن سفر به من گوشزد کردند بسیار راهگشا بود.»
ملاصالحی در بخش دیگری از خاطراتش از دکتر نگهبان بر این موضوع تأکید میکند که وی بسیار خویشتندار بود. گاهی حوادث خیلی تلخی اتفاق میافتاد اما مرحوم نگهبان با شکیبایی ، صبوری و متانت خاصی با موضوع برخورد میکرد و به موقع هم تصمیم میگرفت. او به راستی در خویشتنداری شهره بود.
عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی یکی از خاطرات شیرینی که از دکتر نگهبان به یاد دارد را چنین بیان میکند:« ایشان عادت داشت شبها زود به رختخواب برود و ۱۰ شب به بعد را به استراحت اختصاص میداد. یک شب سه پرسش با فواصل زمانی در ذهن من ایجاد شد و بیتاب آن بودم تا پاسخی برایشان بیابم و هربار که به در اتاق ایشان رفتم جز متانت، خوشرویی و صمیمت که در شأن یک معلم اصیل ، آگاه و بزرگ هست هیچ نیافتم و ایشان هر سه بار با گشاده رویی و صبر و حوصله به پرسشهای یک دانشجو پاسخ داد.»
ملاصالحی در پاسخ به این پرسش که پدر باستانشناسی ایران برای میراث فرهنگی این آب و خاک چه میخواست و اگر امروز زنده بود درباره وقایع رخ داده در میراث چه میگفت؛ اظهار میکند: « مرحوم دکتر نگهبان عاشقانه در خدمت باستانشناسی و فرهنگ این مملکت بود و اگر امروز حضور داشت بسیار از وقایع رخ داده آزرده خاطر میشد و رنج میبرد و مطمئنم از جان و دل تلاش میکرد تا جلوی آسیبها و تخریبها و رنجها و زخمهایی که امروز بر پیکر میراث فرهنگی ایران وارد آمده بکاهد حتی اگر اطمینان داشت در این راه گوش شنوایی نباشد و این درس کوچکی نیست. »
این استاد دانشگاه تهران ادامه میدهد: «میراث ما به شدت آسیب دیده است. زخمهای سنگینی نه تنها بر پیکر مواریث مادی تاریخی و طبیعی کشور ما وارد آمده بلکه بر مواریث غیر مادی و ناملموس ما هم چنین رفته است. و مقصر اصلی از یک سو مدیریت سالهای اخیر میراث فرهنگی و انتصاب و انتخاب مدیران ضعیف و بی تخصص و دوستدار صندلی مدیریت است و از سوی دیگر بی توجهی سایر نهادهای رسمی و پر و بال بخشیدن به نوکیسگان بخش خصوصی کشور است.»
به گزارش هنرنیوز؛آیین نکوداشت دکتر حکمتالله ملاصالحی و اهدای چهارمین نشان زندهیاد دکتر عزتالله نگهبان به کوشش بنیاد نخبگان استان تهران و انجمن علمی باستانشناسی ایران چهارشنبه ۱۲ اسفندماه ۱۳۹۴در بنیاد نخبگان استان تهران به نشانی خیابان استاد نجاتاللهی، نرسیده به خیابان کریمخان زند، کوچه شهید حقیقتطلب، شماره ۱۷ از ساعت ۱۶ تا ۱۸ برگزار میشود. در این مراسم همچنین از مجله مارلیک ویژهنامه دکتر حکمتالله ملاصالحی رونمایی میشود.
یادآور میشود دکتر حکمتالله ملاصالحی استاد دانشگاههای تهران و آتن در سال ۱۳۲۹ در شهرستان طالقان در خانوادهای مذهبی زاده شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را به تناوب در طالقان و تهران سپری کرد و در سال ۱۳۴۹ موفق به دریافت دیپلم ادبی از دبیرستان پهلوی تهران شد. در همان سال در آزمون سراسری شرکت کرد و در سال ۱۳۵۳ در رشته باستانشناسی و هنر از دانشگاه تهران دانشنامه کارشناسی گرفت. در سال ۱۳۵۴با تشویق و یاری استاد مهرداد بهار، دکتر سیمین دانشور و دکتر یوسف مجیدزاده به یونان رفت و در سال ۱۳۶۴ موفق به دریافت دکتری باستانشناسی و تاریخ با درجه عالی از دانشکده فلسفه دانشگاه آتن شد. «تحلیلی بر مرگ در تمدن مینوسی - مسینی بر مبنای شواهد باستان شناختی» عنوان پایاننامه دکتری او بود.
ملاصالحی پس از دریافت دکتری، چند ترم در دانشگاههای آتن و سالونیک دعوت به ارایه سخنرانیهای ترمی شد و به موازات آن، دو سال نیز در رایزنی فرهنگی ایران در آتن به تدریس پرداخت و سپس برای ادامه مطالعات و تحصیل در مقطع فوق دکتری باستان شناسی به لندن رفت. وی پس از یک سال اقامت در لندن، از سوی دانشگاه تهران برای تدریس به ایران دعوت شد. دکتر ملاصالحی در سالهای پایانی دهه شصت به ایران آمد و ضمن تدریس و همکاری علمی و عملی با گروه باستان شناسی دانشگاه تهران در مطالعات میدانی دشت قزوین، به ریاست مؤسسه باستانشناسی دانشگاه تهران انتخاب شد. در دهه هفتاد همکاری چند سویه خود را با شورای برنامه ریزی دانشکده هنر دانشگاه شاهد و همچنین حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی و دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد و در دهه هشتاد به همکاری با بخش واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی پرداخت. همکاری با بنیاد حکمت اسلامی صدرا، مشاور عالی بنیاد سینمایی فارابی، عضو هیئت تحریریه مجله علمی و پژوهشی «مطالعات باستانشناسی» دانشگاه تهران، سردبیری مجله «باستان شناسی و مطالعات میان رشتهای» دانشگاه تهران و جهاد دانشگاهی، عضو شورای سردبیری مجله ایرانشناسی فرهوشی، عضو هیئت امنای بنیاد ایرانشناسی با حکم رئیس جمهوری از سال ۱۳۹۲، سردبیر فصلنامه «بهارستان هنر» کتابخانه مجلس شورای اسلامی، مقاله برگزیده دومین و ششمین جشنواره مطبوعات در سالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۷، ریاست پژوهشکده اندیشه و هنر اسلامی حوزه هنری در سال ۱۳۷۳ و عضویت در شورای موزههای دانشگاه تهران در سال ۱۳۸۴ از دیگر فعالیتهای فرهنگی و مدیریتی او به شمار میرود.
از دکتر ملاصالحی کتابها و مقالات متعددی به زبانهای فارسی، انگلیسی و یونانی در نشریات معتبر داخلی و خارجی در زمینههای متنوع فلسفه، باستانشناسی، دین پژوهی، هنرهای آیینی و مسایل دیگر به چاپ رسیده است. جلوههای کهن هنر آیینی (۱۳۷۷)؛ زیبایی و هنر از منظر وحیانی اسلام (۱۳۷۸)؛ درآمدی بر معرفتشناسی باستانشناسی (۱۳۸۲)؛ جستاری در فرهنگ، پدیده موزه و باستانشناسی (۱۳۸۴)؛ انسان، فرهنگ و سنت (۱۳۸۷)، باستان شناسی در بوته معرفت شناختی (۱۳۸۷)؛ باستانشناسی دین: با فانوس نظر در جستوجوی آیینهای گمشده (۱۳۹۰) از کتابهای وی است.