نگاهی بر تازه های نشر؛
«مهمان صخره ها» بر فراز سالهای جنگ
25 شهريور 1391 ساعت 11:40
چاپ دوم کتاب «مهمان صخرهها؛ خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی»، با تنظیم و نگارش راحله صبوری توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد.
به گزارش هنرنیوز، طرح جمعآوری خاطرات خلبانهای نیروی هوایی از طرف دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری در سال ۸۸ به صبوری پیشنهاد شد. برای صبوری که بیشتر تجربیاتاش در زمینه خاطرات رزمندگان نیروهای زمینی است، فضای زندگی یک خلبان برایش جدید و سوال برانگیز بود. او با توجه به اینکه خاطرات یک خلبان بسیار هیجانانگیز و برای علاقمندان به تاریخ و ادبیات جنگ، نو و تازه است و میتواند ذهنیت جدیدی نسبت به یکی از ابعاد جنگ، که زندگی خلبانان شکاری بمبافکن است، در قالب خاطره ارائه دهد، پیشنهاد جمعآوری و تدوین این خاطرات را میپذیرد. و کتاب «مهمان صخره ها» به عنوان اولین کتاب از مجموعه خاطرات خلبانان منتشر شد که راوی خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی است.
غلامحسینی از جمله خلبانانی است که پیش از انقلاب و در دوران دانشجویی، از طرف نیروی هوایی برای آموزش های حرفه ای خلبانی به آمریکا فرستاده می شود. او پس از بازگشت در فضای جنگ تحمیلی قرار می گیرد. جمع آوری خاطرات سرهنگ خلبان محمد غلامحسینی و اولین جلسه مصاحبه در اوایل اسفند ۱۳۸۸ برگزار شد. طی پانزده جلسه بخش عمدهای از اطلاعات ضبط و سپس مکتوب، و در اواخر اردیبهشت ۱۳۸۹ تدوین و نگارش روایت آغاز شده است.
صبوری درباره نوع هواپیما و تخصص خلبان غلامحسینی مینویسد: «راوی این خاطرات خلبان هواپیمای جنگنده بمبافکن اف ـ ۴ یا فانتوم است؛ هواپیمایی ک سرعتی بیش از دو برابر صوت و توانایی حمل راکت، بمب، انواع موشک هوا به زمین و هوا به هوا و انجام عملیات از ارتفاع صد پا تا پنجاه هزار پا را دارد. پرواز با چنین جنگنده مدرنی تمرکز، توانایی روحی و قدرت جسمی بالا میخواهد و تنها عده معدودی، پس از گزینشهای سخت، موفق به پرواز با آن میشوند.»
روایت خاطرات در دو بخش تنظیم شده است، بخش اول شامل شانزده فصل است که سرگذشت پر فرازونشیب خلبان غلامحسینی، از زمان ورود به حرفه خلبانی تا مأموریت جنگی، درگیری با جنگندههای عراقی، خروج اضطراری، اسارت به دست حزب دموکرات کردستان و در نهایت آزادی را دربر دارد. بخش دوم، ضمائم است که شامل دو روایت تکمیلی، اسناد و عکسها است. در کل این مجموعه چهار روایت از یک حادثه در یک زمان است که تصویری روشن از زندگی یک خلبان جنگی و حوادث دوران جنگ تحمیلی را در اختیار خواننده قرار میدهد.
مهم ترین قسمت خاطرات سرهنگ غلامحسینی در فصلهای «جدال با مرگ» و «بوتههای گون» روایت شده است. این خاطرات مربوط به عملیات والفجر ۲ است و خلبان غلامحسینی و همرزمش سعید هادی مقدم با جنگنده اف _ ۴ ماموریت پوشش حفاظتی آسمان کرمانشاه را داشتند. ماجراهای این دو فصل شامل تعقیب و گریز جنگندهها و اصابت موشک عراقی به هواپیما وخاطره ایجکت کردن سرهنگ از جنگنده و اسارت است.
در لابهلای این خاطرات میخوانیم: «شدت انفجار آنقدر زیاد بود که هواپیما در یک لحظه اوج گرفت و با شدت و شتاب به سمت بالا پرتاب شد. همه چیز در یک لحظه دور سرم چرخید و دیگر نفهمیدم چه شد... بار دیگر هواپیما چرخید و با شدت، جی بعدی را وارد کرد. شدت جی به قدری بود که سرم رفت لای دو پایم و در حالی که از شدتفشار گردنم داشت میشکست، با دست سالمم چنگ انداختم و با تمام توان، دستگیره ایجکت را گرفتم... لحظهای بعد هواپیما چرخید و جی منفی آمد و مرا کوبید به سقف کابین و خود به خود دستگیره پرش کشیده شد و متعاقب آن کاناپی با سرعت کنده شد. تمام دودی که در کابین بود در یک لحظه محو شد و من در زمانی کمتر از چند دهم ثانیه به بیرون پرتاپ شدم.»
«... کمکم داشتم به زمین نزدیک میشدم. چیزی به سقوطم نمانده بود. برای بار آخر دل را به خدا دادم و تمام توانم را جمع کردم و چنگ انداختم. برای یک لحظه دستم به دیرینگ خورد اما باز به دستم نیامد! در حالی که زیر لب خدا خدا میکردم، نمیدانم چطور، یک لحظه بالا را نگاه کردم. چتر را دیدم که با رنگ نارنجی و سفید بالای سرم باز شده بود. سیستم خودکار صندلی در ارتفاع تنظیم شده عمل کرده بود. وقتی دیدم سالم است خیالم راحت شد. نفس عمیقی کشیدم و نیمه جان به چتر آویزان شدم.»
چاپ دوم کتاب «مهمان صخرهها؛ خاطرات سرهنگ خلبان، محمد غلامحسینی» با تدوین و نگارش راحله صبوری از سوی انتشارات سوره مهر منتشر شد. کتاب حاضر در ۳۷۲ صفحه و شمارگان ۲۵۰۰ نسخه به چاپ رسیده و با قیمت ۶۹۰۰ تومان عرضه شده است.
کد خبر: 46170
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdchvznk.23n-qdftt2.html