مردي از ديار دين و قيام
22 تير 1389 ساعت 9:21
چاپ نخست کتاب «آيتالله علي پناه اشتهاردي» نوشته فاطمه عزيزخان از سوي مرکز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما منتشر و روانه بازار نشر شد. مجموعه حاضر، حاصل تلاش جمعي است كه با مديريت اطلاعات انديشمندان و كارشناسان مركز پژوهشهاي اسلامي به انجام رسيده و اکنون به صورت كتاب در اختيار خوانندگان قرار گرفته است.
به گزارش هنر نيوز به نقل از ايبنا، اين اثر كه هشتمين كتاب از مجموعه آثار حيات نيكان به حساب ميآيد، مروري اجمالي به حيات علمي و عملي آيتالله علي پناه اشتهاردي دارد.
مجموعهاي كه به عنوان «حيات نيكان» منتشر ميشود؛ شامل زندگي فردي و مرور اجمالي به حيات پربار فرزانگان شيعه اين پهندشت اسلامي است. در اين مختصر تلاش شده با ترسيم چهره علمي و معنوي اين بزرگان، الگوهاي درستي از رفتار، كردار و سلوك علمي و عملي انسانهاي موفق و متعالي در اختيار جوانان و علاقهمندان قرار گيرد و در عينحال نسل كنوني هرچند به اختصار با خدمات عالمان بزرگ شيعه آشنا شود.
در بخشي از کتاب حاضر درباره «فاجعه فيضيه» آخده است: «تمام در و ديوار شهر قم سياهپوش شده بود. جمعيت در حرم حضرت معصومه(س) موج ميزد. دستههاي سينهزني از شهرهاي ديگر به قم آمده بودند. روز شهادت امام جعفر صادق(ع) بود. مردم سياه پوشيده بودند و عزاداري ميکردند.
در فيضيه هم مراسم سوگواري بر پا بود. آيتالله گلپايگاني هر ساله در سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع) اين مراسم را برگزار ميکرد. طلبهها، مدرسه را هم سياهپوش کرده بودند. آن روز درس حوزه تعطيل بود و همه ميخواستند در مراسم شرکت کنند.
آيتالله اشتهاردي به همراه ديگر استادان حوزه در تشکيل و برگزاري مراسم حضور داشت. آن سال با سالهاي پيش فرق ميکرد. مأموران ساواک در ميان جمعيت بودند. تعدادشان آن قدر زياد بود که همه را نگران کرده بود. يکي از طلبهها پيشنهادي داد چون امروز وضعيت وخيم است، صلاح نيست آيتالله گلپايگاني در مراسم شرکت کنند. ايشان نپذيرفت و فرمود: "چون باني اين مجلس من هستم، نيامدن من انصاف نيست. خواهم آمد، هر اتفاقي که بيفتد".
طلبهها مسير حرکت آيتالله گلپايگاني به سمت مدرسه فيضيه را زير نظر گرفتند و تعدادي از آنها ايشان را محافظت ميکردند.
مأموران ساواک هر لحظه بيشتر ميشدند. آيتالله گلپايگاني از مقابل آنها عبور کرد. آيتالله اشتهاردي هم همراه ايشان بود و ميديد که مأموران ساواک بسيار زياد هستند، ولي از مردم عادي کسي آنجا نيست. هيچکدام از مأمورها به آيتالله گلپايگاني سلام نکردند. آنها همراه ايشان وارد مسجد شدند. با آمدن آيتالله گلپايگاني مراسم عزاداري آغاز شد و حاج آقاي انصاري سخنراني کرد. از مصائب اهلبيت(ع) ميگفت که يک مرتبه کسي از بين جمعيت فرياد زد: "صلوات".
صداي صلوات بلند شد. حاج آقا انصاري ميخواست به سخنانش ادامه بدهد که باز صداي صلوات بلند شد. آيتالله اشتهاردي به جمعيت داخل حياط مدرسه نگاه کرد و مأموران ساواک را شناخت. يکي از همانها بود که بيدليل صلوات ميفرستاد. حاج آقا انصاري گفت: هر وقت گفتم! صلوات بفرستيد. همان مرد فرياد زد: صلوات!
در جمعيت همهمه پيچيد. آقاي انصاري از منبر پايين آمد. تعدادي از طلبهها دور او حلقه زدند و ايشان را از مدرسه بيرون بردند. لحظه به لحظه بر تعداد مأموران ساواک اضافه ميشد. همه نگران جان آيتالله گلپايگاني بودند. به اصرار طلبهها، ايشان به يکي از حجرههاي مدرسه رفت. يکي از طلبهها گفت: بايد آماده باشيم. به چند طلبه قد بلند و قويهيکل اشاره کرد. آنها جلو آمدند. به آنها گفت: همين جا ميمانيد. چند طلبه، شاخههاي بلند درخت را کندند و در دست گرفتند. يکي از آنها گفت: با اينها ميشود جلوي حمله ساواکيها را گرفت. ديگري گفت: جرأت نميکنند به حجره نزديک شوند. طلبهاي که از همه قد بلندتر بود و هيکل تنومندش جلوي در حجره را سد کرده بود، گفت: هر اتفاقي که بيفتد، ما از اينجا دور نميشويم.
آيتالله اشتهاردي دوازده نفر از طلبههاي قوي هيکل را ديد که با رضايت خاطر مراقب حجره هستند. وضعيت عجيبي پيش آمده بود. مأموران ساواک نظم جلسه را بهم زدند. آيتالله گلپايگاني به يکي از طلبهها گفت: "هر چه فشار آوردند و اذيت کردند و مرا هم کشتند، شما کاري نداشته باشيد".
گرد غم بر چهره طلبهها نشست. آيتالله اشتهاردي با نگراني به حرفهاي ايشان گوش ميداد: "آنها ميخواهند فيضيه را قتلگاه کنند و به پاي روحانيت بنويسند".
صداي داد و فرياد بلند شد. مأموران ساواک به جان طلبهها افتاده بودند. هر کسي را که ميديدند، ميزدند. تعداد مأمورها آن قدر زياد بود که طلبهها نميتوانستند مقابله کنند. درهاي مدرسه بسته شده بود تا مردم به کمک طلبهها نيايند.
خون، همه جاي مدرسه را رنگين کرده بود. ساواکيها تعدادي از طلبهها را به پشت بام بردند و از آنجا به پايين پرت کردند.
در روز شهادت امام صادق(ع) فاجعهاي در مدرسه فيضيه رخ داد که حکومت پهلوي هيچگاه نتوانست آن را از تاريخ پاک کند و خاطره آن براي هميشه در ذهنها ماند و بعدها انقلاب اسلامي ايران را به رهبري امام خميني رقم زد. فاجعه مدرسه فيضيه در سال 1342 رخ داد.»
در انتهاي اين اثر، چندين عكس از حضرت آيتالله اشتهاردي نيز به چاپ رسيده است.
چاپ نخست کتاب «آيتالله علي پناه اشتهاردي» در شمارگان 2000 نسخه، 44 صفحه و بهاي 8000 ريال راهي بازار نشر شد.
کد خبر: 12933
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdchxwnz.23nixdftt2.html