نويسنده: كارل شوارتز
«مسأله، ايران نيست»
1 آبان 1387 ساعت 18:05
عنوان يك فيلم مستند آمريكايي است كه از طريق طرح ديدگاه هاي مطلعين و بعضي سياسيون آمريكايي و فعالين ايراني در جامعه آمريكايي درصدد آن است نشان دهد نه تنها ايران تهديدي نيست بلكه اين سياست هاي زياده خواهانه و رقابت هاي انتخاباتي است كه از ايران يك تصوير خطرناك ارايه مي دهد.
اين فيلم 79 دقيقه اي توسط كمپاني فيلم سازي مستقل «اسكاري كو» در سان فرانسيسكو به تهيهكنندگي آران نيومن ساخته شده است. وي مخالف دموكراسي امپرياليسم و از فعالان بنياد كلوپ كتاب چامسكي و از اعضاي همراهان ايران (Hands of IRAN) است.
متن ذيل خلاصه اي از مقاله محقق آمريكايي كارل شوارتز در رابطه با موضوع اين فيلم است.
اين محقق در سخنراني هاي خود نيز در محيط هاي دانشگاهي و پژوهشي به تبيين نظرات خود در اين خصوص مي پردازد. وي رييس و مدير اجرايي سازمان توسعه نانوتكنولوژي نيز مي باشد.
نويسنده در گزارش خود به تغيير نگرش نسبت به سياست بوش مي پردازد و معتقد است كه سياست مذكور بر دروغ بافتن ها و اكاذيب بنا نهاده شده است. او مي گويد: ديگر من يك مشاهده گر ساده تلويزيوني و خواننده معمولي مطبوعاتي نيستم كه جذب بخش ظاهري و گفتار سطحي جرج بوش بشوم. تنفر من از دروغ است كه در صدر نفرت هاي من قرار مي گيرد. در آمريكا، لودابس جسارت ورزيد، اميدوارم اُلبرمن به عنوان يك آزاديخواه به انتقاد از بوش و چيني پرداخته باشد. نشانه هايي هم وجود دارد كه استفان ساكور از بخش «هاردتاك» بي بي سي، لحن خود را علني ساخته است. سوالاتي كه او ميپرسد ديگر پوشش هاي ساده و معمولي و قانع پذير نيست كه به چند تن از ميهمانان خود گفته باشد.
براي مثال «جيمز گلاسمن» نماينده وزير كشور آمريكا، مي كوشد برنامه سياسي آمريكا را بيان كند. كسي ديگر به اراجيف رايس (كاندوليزا) گوش نمي كند. مگر نه ديپلماسي رسمي در كار نيست بلكه يك روش يا رهيافت «ديپلماسي دولتي» در كار است كه دروغ ها و اراجيف سياست آمريكا را سرهم ميكند. هدف آن است كه جهان را قانع سازند كه گويا حق با آمريكاست و بدون اسلحه و گلوله اراجيف و دروغ را عليه جمهوري اسلامي و هم پيمانان ناتو نثار جهانيان كنند تا اين كشورها در جرگه حمايت از آمريكا درآمده و كوركورانه از سياست واشنگتن تبعيت نمايند. در مصاحبه از او كه سه بار گوش كردم، معلوم مي شود كه سياست آمريكا در بند انداختن ساده لوح هاست و سپس نثار كردن اراجيف و اوهام به آنهاست. فكر نكنم خيلي ها خود را توي تله بياندازند.
در مصاحبه اي به مناسبت هفتمين سالگرد يازده سپتامبر، در مي يابيد كه چقدر كمك هاي تركيه دارد براي حاكميت آمريكا مي شود. مصاحبه اي كه مرا هيجان زده كرد تا فهميدم سياست واشنگتن كجا مي رود.
چند روز بعد مهمان ديگر گفت و گوي داغ بي بي سي، فرانس وندرل فرستاده اتحاديه اروپا در افغانستان، بود. وي در اعتراض از سياست هاي بوش از سمت خود استعفا داد. مسأله افغانستان يك شكست مفتضحانه است. اگر به مصاحبه «گلاسمن» گوش كنيد همان مطالب فرانس وندرل است. مسأله اين است كه آن همه حملات و آشفتگي ها كه به اسم طالبان انجام شده، در اين راستا نيست. حتي رييس فرماندهان ستاد مشترك معتقد است كه آمريكا نمي تواند هدف خود را قرباني مسأله افغانستان بكند. شايد مشكل در دولت آمريكا باشد كه جناح چپ خبر از ذهنيت جناح راست ندارد.
به نظر مي رسد آشفتگي ها سرپوشي براي پنهان كردن جنايت هاي جنگي آمريكا باشد. يازده سپتامبر، جنگ افغانستان، لوله هاي نفتي، حوضچه خزر، گاز و نفت كه با كشورهاي مختلفي ارتباط دارد، نكاتي هستند كه مي بايست هم چون خانه هاي يك جدول با هم پيونده داده شوند. جيمز گلاسمن در مصاحبه اش، مسأله كشتار شهروندان را به طالبان نسبت داد كه در پشت صحنه ها حضور دارند ولي اشاره نكرد كه اصلاً حملات چرا و به چه دلايل آغاز شده و يا هنوز تداوم دارد. لكن حاضر نيست از لوله هاي نفتي و ارتباط آن با حوضچه خزر حرفي به ميان آورد.
انيشتين حق داشت «طبيعت جنون و ديوانگي با وجود نتايج مختلف، يكي است.»
مورن مايك هنوز فكر مي كند متولي يك كشور اروپايي است. گويا باور ندارد كه در نقشه جغرافيايي گرجستان كشور او اروپايي نيست بلكه در دل آسياي ميانه يا اوراسيا قرار دارد. يك دليل ساده اين كه، زبان گرجي (كشور گرجستان) ارتباطي با زبان هاي اروپايي ندارد. رجوع كنيد به ويكپيديا زبانهاي جنوب قفقاز كه نشان مي دهد زبان گرجي از زبان هاي اروپايي نيست، اما همه چنان كه انتظار ميرود «مايكـ» دروغ مي بافد و مي گويد كه روسيه اول عليه گرجستان عزم جنگ كرد. قبول كنيم هرچه از دهان او در مي آيد؟ گرجستان حمله را آغاز كرد ، نه روسيه، فراموش نكنيد . مك كين – پي لين!
در برنامه گفت و گوي داغ بي بي سي 23 سپتامبر 2008، نماينده آمريكا در آژانس بين المللي انرژي هسته اي ظاهر شد. اين آژانس ظاهراً همه كشورها را از نظر غني سازي اورانيوم مورد نظارت و كنترل قرار مي دهد ولي كاري به غول هسته اي يعني اسرائيل ندارد. گريگوري شولته نماينده ما در آژانس مذكور است. از حرف هايش به عجب آمدم كه دولت بوش مگر دارد چه كار مي كند!
با اظهار آقاي ساكور موافقم كه مي گويد آمريكا تمايل ندارد هند را مجبور به امضاي پيمان منع گسترش سلاح هاي هسته اي نمايد و حتي اين كشور را با فنآوري هسته اي تجهيز مي كند. با اين عمل، آمريكا مسابقه تسليحاتي را ميان هند، پاكستان ترغيب مي كند، اما در عين حال، به طور احمقانه سياستهاي ديكته شده اسرائيل را عليه ايران تحميل مي كند.
علت آن اين است كه ايران داراي ذخاير غني گاز طبيعي و نفت است و صهيونيست ها به آنها احتياج دارند.
علت ديگر آن است كه آمريكا و رايس ملكه اين كشور همراه با آلت دست هاي آنها، از جمله انگليس مي خواهند بر منابع اورانيوم سلطه پيدا كنند و چه كشوري بهتر از ايران كه دومين ذخاير اورانيوم را در جهان داراست!
واقعيت آن است كه آمريكا هند را تجهيز مي كند و آن كشور را مجبور به امضاي پيمان منع گسترش نمي كند ولي به ايران كه مي رسد به خاطر اين كه پول به جيب عوامل آمريكا و انگليس برسد، رويه خود را عوض مي كند.
نگاه كنيد! تنها نفت و منابع گازي نيست، حقيقت آن است كه ايران مي تواند براي توليد الكتريسيته بسياري از كشورها را به اورانيوم غني شده برساند. اينجاست كه مسابقه تسليحاتي به ميان مي آيد.
هولوكاست دوم؟! اي سارا پي لين، كسي را به دستگاه خودت بياوركه حقايق امروز جهان را درك كند. مي دانم هدفتان جمع آوري آرا و غلبه بر رقبا مي باشد، ولي فكر خود را عوض كنيد به حقايق جهان بنگريد. ايميل هاي زيادي مي آيد از من مي پرسند: «كارل، آيا به اظهارات خود راجع به ايران، كاملاً اطمينان داريد»؟ جواب مي دهم، آري، همين طور است.
MSM و DC كوشيده اند تصويري از ايران «شبيه طالبان» بسازند. گروه هاي فمنيستي و مسيحيان نامطلع صهيونيستي چنان شايعه كرده اند كه زنان در ايران از حقوق زن محروم بوده و با سياست هاي خشن رهبران ايران مواجه هستند. اينجاست كه دولت واشنگتن و عوامل اسرائيلي، در پي آن هستند آمريكايي ها را شستشوي مغزي داده و بر بنياد دروغ، جنگ ديگري عليه ايران راه اندازند. اينجا، آنان تصوير دست كاري شده اي از ايران مي سازند، تصويري دروغين براساس رنگ هاي كاذب كه از منابع صهيونيستي طراحي مي شود!
من چند كلمه ساده حكيمانه بايد به آمريكايي ها بگويم: وقتي در جايي نيستيد، هرگز درباره آن جا قضاوت نكنيد. تجربيات شما نبايد به مشاهدات تلويزيون آمريكا و رسانه هاي اين كشور محدود شود. واقعيت جهان آن نيست كه رسانه هاي صهيونيستي ساخته اند. اين چيزي نيست جز شست و شوي مغزي و تبليغات عليه ايران.
بنا به شواهد، در حال حاضر 65 درصد دانشجويان ايراني دختران هستند. آنان درس مي خوانند كه اقتصاددان، بانكدار، معمار، مهندس، پرستار، دكتر و غيره شوند. درست است آنان روسري مي پوشند اين اصل متعارفي براي همه زنان شيعه مذهب مي باشد. اين انتخاب و رسم ديني آنان است و آمريكايي ها حق ندارند از تريبون دولتمردان غافل آمريكا انتقادات خود را نثار ايرانيان كنند. ايرانيان در ادارات و خانه مثل آمريكايي ها مي پوشند. ايراني ها بسيار بيشتر از آن چه آمريكايي ها فكر مي كنند مدرن هستند. اخيراً آن چه احمدي نژاد درباره اسرائيل و فلسطين گفته است، يعني شكل گيري دو دولت مجزا، لازم بهنظر مي رسد. اما گفته احمدي نژاد را طوري ديگر برجسته كرده و گفته اند كه منظورش محو اسرائيل از نقشه كره زمين است. منظور احمدينژاد اين نبود. او فقط مي خواست بگويد كه پروژه اسرائيل بزرگ محكوم به شكست است.
ايهود اولمرت هم اخيراً اعتراف كرد و اظهار داشت كه اسرائيل مانند آمريكا در برخي سياست هاي خود شكست خورده است. حتي ادعا كرد كه روياي اسرائيل بزرگ به پايان رسيد. ببينيد، سخنان آنها نشان مي دهد كه ناگزير از شكل گيري دو دولت برابر در فلسطين و اسرائيل هستند. آن هم پس از 60 سال! سياست ها و دروغ هاي صهيونيست ها دارد برملا مي شود. بالاخره روزي حقيقت بر جهانيان آشكار مي گردد. سارا پي لين، بايستي دست از حمايت ها بردارد به مطالعه حقايق بپردازد. گفتار سياسي بوش و امثال او را مورد تجديدنظر قرار دهد. در واقع سياست آمريكا به حمايت از اسرائيل معضل ما در جهان است.
ترديدي نيست كه هدف اسرائيل هژموني و سلطه بر جهان بوده است و هدفش تحقق روياي خاورميانه موردنظر صهيونيسم مي باشد. برخي صهيونيست ها افراطيترند و به Ereth2 Israel ارض اسرائيل از رودخانه نيل در مصر تا فرات در عراق مي انديشند. در كتاب مقدس چنين مبنايي وجود ندارد. آنان به خود زحمت نمي دهند كه به دولتمردان نادان آمريكا بفهمانند كه احمدي نژاد كنترلي بر ارتش و نظام ايران ندارد. شايد درباره نابودي و اضمحلال واشنگتن دي سي چيزي بگويد ولي توان و قدرت آن را ندارد عليه ملتي جنگ راه اندازد. تمام دروغ و شايعه پراكني ها راه به جايي نمي برد. گفتار مبتني بر شايعه بي حاصل است حتي وقتي آزمايش موشكي ايران انجام شد، هدف احمدي نژاد چيز ديگري بود. او مي خواست تنها واشنگتن و اسرائيل را به داشتن موشك آگاه سازد نه به آن معنا كه جنگ راه اندازد. ايران همواره مصرح ساخته كه هدف جنگ با هيچ كشوري را ندارد ولي اگر مورد تهاجم و تجاوز قرار گيرد از خود دفاع مي كند.
بازرسي هاي مكرر آژانس نشان داده كه ايران برنامه هسته اي ندارد. 17 بازرسي در شش ماه گذشته نمونه آن است. نگارنده با البرادعي هم گفت و گو كرده ام، او گفته ايران برنامه هسته اي دنبال نمي كند. تبليغات آمريكا و اسرائيل دروغ است. تنها هدف دستيابي به منابع گاز، نفت و اورانيوم ا ست. اين را بدانيد جنگي كه به بهانه هاي دروغين آغاز شود جز شكست مفتضحانه براي آغاز كنندگان جنگ چيزي درپي نخواهد داشت.
تحولات اخير مانند معاهده ايران – پاكستان و هند براي تبادل گاز و نفت به پاكستان و هند و همچنين فعاليت شركت بريداس در انتقال نفت و گاز تركمنستان از شمال ايران، تركيه، درياي سياه، آمودريا و جهان، درخور توجه هستند.
در طي 2-3 سال گذشته چين با ايران وارد معاملات شده است تقريباً تنگه هرمز در انتقال منابع گاز و نفت نقش اساسي دارد و اين همه تبليغات 30 ساله كه مي گويند ايران تنگه هرمز را مي بندد واقعاً تبليغات است.
درست يك روز قبل از واقعه 11 سپتامبر، مقاله اي از يك مجله بيان داشت كه هدف اصلي حوزه درياي خزر و لوله هاي نفتي افغانستان است، اما متأسفانه بيشتر آمريكايي ها از اين واقعيات كليدي غافل هستند. از موفقيت هاي ايران است كه وقتي جرج بوش خواست جلوي نفت و گاز ايران به اتحاديه اروپا را بگيرد، ايران وارد يك معامله با روسيه شد. ايران داراي منابع اتيلين است. بسياري از توليدات آن به چين، كره، مالزي و اندونزي مي رود و همه از تنگه هرمز عبور مي كند. بنابراين علي رغم تبليغات، چگونه ممكن است ايران تنگه هرمز را ببندد.
با داشتن منابع غني است كه صهيونيست ها به عوايد آن چشم دوخته اند و هوس در گرو جنگ گذارده و در پي آنند كه از ايران ، عراق ديگري بسازند، اما آمريكا قبلاً طعم تلخ جنگ عراق را چشيده است.
وقتي رييس ستاد مشترك آمريكا مي گويد نبايد هدف آمريكا در افغانستان قرباني شود، هربار آمريكايي ها به مرز افغانستان حمله مي كنند، طالبان قوي تر مي شود.
وقت آن است كه ملت آمريكا بيدار شود و به واقعيت استراتژي بوش پي ببرد. استراتژي «ترور» و «تهديد تروريسم» كه ذهنيت آمريكايي ها را به خود مشغول داشته است.
روسيه مشكل و معضل ما نيست. ايران مشكل ما نيست. معضل ما گرفتاري ، سياست هاي صهيونيست و آمريكا است. مانند چارلي براون نباشيد. برخيزيد، سخن بگوييد و پيامدهاي آن را تجربه كنيد.
اميدوارم مك كين به زدودن دروغ و فريب و فساد در دولت واشنگتن بپردازد. اعتراض مككين به ماجراي مالي وال استريت آغاز خوبي است (يك تريليون دلار)
اميدوارم مك كين و سارا پي لين واقعيات سياست خارجي آمريكا را بازنگري كنند، اما هنوز چيز اميدواركننده اي نيافته ام. ايران و روسيه معضل ما نيست. بلكه آمريكا، انگليس و اسرائيل صهيونيست معضل ماست. اگر آمريكا سياست هاي محكوم به شكست خود را تداوم دهد راه به سوي سقوط آمريكا هموار مي شود. سرنوشت امپراتوري هايي كه نگرش راهبردي و طرح استراتژيك ندارند.
كارل
کد خبر: 3220
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdci.rapct1arubc2t.html