نگاهی به چگونگی پیروی از ذهنیت شعری نیما در کتاب «در تمام طول شب» ؛

دغدغه های مدرن مرد کوهستان

8 مهر 1389 ساعت 16:16





علی اسفندیاری (نیما یوشیج) امروزه در سطح جهان چهره ای شناخته شده است،چهره ای که با رنج زیاد کوشید تا شعر فارسی را از بن بست تکرار بیرون بیاورد و سمت و سویی تازه به آن ببخشد. گرچه حرکت نوی نیما در بدو امر با سوء تفاهم هایی همراه بود و تا حدودی از مسیر اصلی خود دور افتاد اما سال ها بعد چهره هایی ظهور کردند که می توان از آن ها به عنوان شاگردان خلف او یاد کرد، شاعرانی که هم اکنون در ردیف قله های ادبیات معاصر قرار می گیرند.

کاری که چند تن از شاگردان نیما انجام دادند به گونه ای تثبیت موقعیت شعرمعاصر بود،آرزویی که نیما نتوانست در دوران حیات خود شاهدش باشد زیرا توان جامعه عصر او قدرت تجزیه و تحلیل ذهنیت و اهداف او را نداشت و این امر نشان دهنده این واقعیت بود که حرکتی بنیادین از این دست یک تنه امکان پذیر نیست و هنوز هم نمی توان ادعا کرد که نیما به تمام اهداف خود در این رهگذر دست یافته است به این دلیل که شعر معاصر بجز چند چهره معدود و مشهور به بن بستی از تفکر رسیده و نوعی توهم گریبان بسیاری از شاعران پیشکسوت نمای امروز را گرفته،مسئله ای که هم نیما و هم شاگردان مستقیم و غیرمستقیمش همواره وقوع آن را هشدار داده بودند.

بر هیچ کس پوشیده نیست که بعد از بزرگان دنباله روی نیما شعر ما به یک رکود دچار شده و برون رفت از این رکود نیازمند وضعیتی نو و دیگر سان است،رکودی که به هیچ عنوان به تفکر نیما و شاگردان اصلی اش ارتباطی ندارد بلکه ریشه در یک سری بد فهمی ها در روند شعر امروز دارد.

شناخت ابعاد گسترده ذهنیت نیما مسئله ای است که همواره نویسندگان و پژوهشگران مختلفی را به سوی خود کشانده به گونه ای که هر ساله شاهد انتشار کتاب هایی در این ارتباط هستیم،پژوهشگرانی که وظیفه معرفی ذهنیت های نیما را بردوش خود احساس می کنند معمولا از چهره های بی ادعایی هستند که دور افتادن شعر نیمایی و زیر شاخه های آن از مسیر اصلی و اصولی خود را به عنوان یک دغدغه با خود یدک می کشند. به باور بسیاری از این پژوهشگران مشکلی که امروزه در روند شعر معاصر با آن روبه روییم در نیافتن پیام اصلی نیما در دگرگونی شعر معاصر است.

با نگاهی دقیق به مجموعه شعرهای پیشکسوتان امروزو جوان تر ها در خواهیم یافت که مسیر انحرافی شعرچند سالی است که آغاز شده است، نکته ای که می توان از آن به عنوان شکست شناخت یک ذهنیت نام برد،شکستی که مستقیما از سوی شاعرنماهایی بدون مطالعه برپیکر شعرهجوم آورده و رسیدن به نقطه مطلوب مورد نظر نیما و شاگردانش را تا مدت ها عقب انداخته.

کتاب در تمام طول شب نوشته احمد رضا بهرام پورعمران تلاش دیگری است برای یاد آوری آن چه که امروزه به عنوان میراث نیما می شناسیم، میراثی که اوبا تحمل مصایب بسیاربرای آیندگان به یادگار گذاشت اما عدم شناخت آن امروزه بدنه شعر را دچار مشکل کرده است.

این کتاب به نوبه خود تلاش کرده که سایه روشن های ذهنیت شعری نیما را یک بار دیگر یادآوری کند،کتابی که گرچه نمی توان آن را کتابی کاشفانه به حساب آورد اما وجه یادآوری آن را می توان به عنوان یکی از نیازهای جامعه امروز به رسمیت شناخت.

همان گونه که در بخشی از مقدمه این کتاب هم آمده امروزه دیگر این پرسش که آیا نیما شاعر بزرگی بوده و یا آثار نیما آثار ماندگاری است پرسش بیهوده ای است،چرا که شعر نیما و برخی از پیروان او در زمره آثار کلاسیک شعر فارسی در آمده است پس با این حساب حالا دیگر نوبت آن رسیده که به کشف ابعادی تازه در روند شعری او بپردازیم و کتاب یاد شده تا حدودی به دنبال رسیدن به این هدف است،پرداختن به آثار منثور نیما ومعرفی همه جانبه تفکر و شعر اودر این کتاب از زاویه ای دیگر مورد بررسی قرار گرفته که بسیار موفق است.

دربخشی ازفصل نیما و نظریه شعرآمده است که نیما شاعری است انسان گرا و باورمن به نظریه تغییر و تبدل دائمی حیات و مجهز عقل انتقادی،به همین سبب در سطرهایی از افسانه تنها معشوق ثابت و ازلی _ابدی شعر حافظ را انکار می کند،یعنی عنصری از جهان بینی و اندیشه شعری حافظ که به نظام اندیشگی او همخوانی ندارد، نه کلیت و ارزش های شکلی شعر اورا.در نگاه نیما انتقاد از جنبه های شهر یک شاعر به معنای نادیده گرفتن همه ارزش های هنری و انسانی شعر آن شاعر نیست گو این که با همه ارادتی که به نظامی دارد از ناهماهنگی محتوای اخلاقی در مخزن الاسرار با وزن تند و ریتمیک ان انتقاد می کند...

به هر شکل کتاب در تمام طول شب را می توان به عنوان کتابی به موقع معرفی کرد که حاوی دغدغه های ذهنی یک منتقد برای سوالات متعدد درباره شعر معاصر است،کتابی که هم قابلیت ارتباط با قشر دانشگاهی را دارد و هم ارتباط با خواننده آزاد.



● درباره نیما

علی اسفندیاری، مردی که بعدها به «نیما یوشیج» معروف شد، در بیست ویکم آبان ماه سال ۱۲۷۶ مصادف با ۱۱ نوامبر ۱۸۹۷ در یکی از مناطق کوه البرز در منطقه ای به نام یوش، از توابع نور مازندران، دیده به جهان گشود.او ۶۲ سال زندگی کرد و اگرچه سراسر عمرش در سایه مرگ مدام و سختی سپری شد؛ اما توانست معیارهای هزارساله شعر فارسی را که تغییرناپذیر و مقدس و ابدی می نمود، با شعرها و رای های محکم و مستدلش، تحول بخشد..در همان دهکده که متولد شد، خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفت.

نیما ۱۱ ساله بوده که به تهران کوچ می کند و روبه روی مسجد شاه که یکی از مراکز فعالیت مشروطه خواهان بوده است؛ در خانه ای استیجاری، مجاور مدرسه دارالشفاء مسکن می گزیند. او ابتدا به دبستان «حیات جاوید» می رود و پس از چندی، به یک مدرسه کاتولیک که آن وقت در تهران به مدرسه «سن لویی» شهرت داشته، فرستاده می شود بعدها در مدرسه، مراقبت و تشویق یک معلم خوش رفتار که «نظام وفا» ـ شاعر بنام امروز ـ باشد، او را به شعر گفتن می اندازد. و نظام وفا استادی است که نیما، شعر بلند «افسانه» که به قولی، سنگ بنای شعر نو در زبان فارسی است را به او تقدیم کرده است.

او نخستین شعرش را در ۲۳ سالگی می نویسد یعنی همان مثنوی بلند «قصه رنگ پریده» که خودش آن را یک اثر بچگانه معرفی کرده است. نیما در سال ۱۲۹۸ به استخدام وزارت مالیه درمی آید و دو سال بعد، با گرایش به مبارزه مسلحانه علیه حکومت قاجار و اقدام به تهیه اسلحه می کند. در همین سال هاست که می خواهد به نهضت مبارزان جنگلی بپیوندد؛ اما بعدا منصرف می شود.

نیما در دی ماه ۱۳۰۱ «افسانه» را می سراید و بخش هایی از آن را در مجله قرن بیستم به سردبیری «میرزاده عشقی» به چاپ می رساند. در ۱۳۰۵ با عالیه جهانگیری ـ خواهرزاده جهانگیرخان صوراسرافیل ـ ازدواج می کند. در سال ۱۳۱۷ به عضویت در هیات تحریریه مجله موسیقی درمی آید و در کنار «صادق هدایت»، «عبدالحسین نوشین» و «محمدضیاء هشترودی»، به کار مطبوعاتی می پردازد و دو شعر «غراب» و «ققنوس» و مقاله بلند «ارزش احساسات در زندگی هنرپیشگان» را به چاپ می رساند. در سال ۱۳۲۱ فرزندش شراگیم به دنیا می آید - که بعد از فوت او، با کمک برخی دوستان پدر- به گردآوری و چاپ برخی شعرهایش اقدام کرد.






منبع: روزنامه تهران امروز ( www.tehrooz.com )



کد خبر: 18019

آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdci3uaz.t1avz2bcct.html

هنر نیوز
  http://www.honarnews.com