پاي حرفهاي حسن كريمپور با بيستمين رمانش
از فيلمنامهي «روزي روزگاري» تا چالش با گلشيري
3 اسفند 1389 ساعت 14:54
بيستمين رمان حسن كريمپور با عنوان «بهانهاي براي ماندن» منتشر شد.
به گزارش هنرنیوز،كريمپور در گفتوگويي با ايسنا، گفت: ايدهي اين رمان از مدتها پيش در ذهنم بود و همواره به عشق و محبتي كه بين خانوادهها بود، فكر ميكردم. عشقهايي كه بين مرد و زن و دختر و پسر وجود دارد و فداكاريهايي كه براي هم انجام ميدهند؛ اما كم پيش آمده كه اين عشق را در رابطهي يك خواهر و برادر ببينيم و من به سراغ اين موضوع رفتم و ماجراي پسري را روايت كردم كه خواهرش عاشق اوست و كارهاي زيادي را برايش انجام ميدهد؛ تا اينكه پسر گرفتار يك گروه قاچاقچي ميشود و باقي ماجراهايي كه رقم ميخورد، بهانههاي را به دست ميدهد كه پسر به خواهرش برسد.
او در پاسخ به اينكه ايدهي نوشتههايش را از كجا ميگيرد، توضيح داد: دستمايهي من در نوشتههايم همواره عشق بوده است و يكسره در داستانهايم از عشق حرف زدهام.
اين داستاننويس همچنين دربارهي جايگاه نداشتن آثار نويسندگان عامهپسند در جايزههاي ادبي، گفت: اينكه جوايز به آثار من نپرداختهاند، شايد به دليل اين باشد كه آنطور كه بايد، تبليغ نشده است و ضمن اينكه خودم هم دنبال اين چيزها نرفتهام و برايم مهم اين بوده است كه آثارم را تأليف كنم و به دست مخاطبانم برسانم؛ هرچند از بيتوجهي مطبوعات و جرايد، رسانهها و جوايز ادبي انتقاد و گله دارم.
كريمپور در ادامه افزود: كدام يك از نويسندگان كدام كتابشان به چاپ بيستوهفتم رسيده است؟ در حاليكه رمان «باغ مارشال» دومين اثر من است و تاكنون 27 بار تجديد چاپ شده است و ديگر آثارم دست كم تا هشت بار تجديد چاپ شدهاند؛ از اينرو نسبت به اين بيتوجهي انتقاد دارم. انتظار داشتم بيشتر از اينها در فضاي نقد به آثارم توجه ميشد. البته هميشه دوست داشتم از طريق آثار و نوشتههايم شناخته شوم كه اين اتفاق نيفتاده است؛ نه از طريق گفتوگوهاي انبوه با رسانهها و مطبوعات. در حاليكه در برخي جرايد خارج از كشور به آثارم توجه ميشود و به صورت پاورقي در مجلههاي فارسي بيرون از ايران چاپ ميشوند. يكبار نشده صداوسيما دربارهي آثارم با من گفتوگو كند و اين بيشتر ناشي از حب و بغضي است كه در ادبيات وجود دارد.
او سپس در توضيحي دربارهي زماني كه براي تأليف آثار و نوشتههايش ميگذارد، گفت: هر داستاني فرق ميكند. اگر داستان روال عادي داشته باشد و گرههاي آن به صورت طبيعي باز شود، تأليف آن زود به انجام ميرسد. مثلا رمان «خانهي روبهرو» را دوماهه تأليف كردم و رمان «وسوسههاي خانهي مادربزرگ» يك سال زمان برد تا نگارشش تمام شد. واقعيت اين است كه خوش ندارم گرههاي داستان را تصنعي باز كنم. خوشايندم است كه گرههاي داستان به طور طبيعي باز شود.
كريمپور در پاسخ به اينكه آثارش به چه مسائلي ميپردازد، متذكر شد: بيشتر به آثار عاشقانه و خانوادگي توجه دارم؛ مؤلفههايي كه در داستانهاي عامهپسند بسامد بالايي دارد.
اين نويسنده كه در سعادتشهر فارس به دنيا آمده است، يادآور شد: منطقهاي كه كودكي و سالهاي نوجوانيام در آن رقم خورده، تأثير بسزايي در تأليف داستانهايم داشته و اثر مثبتي روي آنها گذاشته است. مثلا رمانهاي «آنسوي نيزار» و «باغ مارشال» براي همانجاست و از دل همان روابط و طبيعت درآمده است.
كريمپور خاطرنشان كرد: اولين اثرم را در سال 46 با عنوان «رنگها و نيرنگها» تأليف كردم و براي چاپ سپردم كه به دلايلي همراه با كتاب «چاپار» جلال آل احمد از چاپ بازماند و توقيف شد و به ضرورت زندگي و تحصيل و معيشت، كار نوشتن را رها كردم؛ تا سال 72 كه رمان «درماندگان عشق» را منتشر كردم. البته آن نوع برخورد با كتابم مرا سرخورده نكرد و در همان سالها هم كه اثري از من چاپ نشد، مشغول خواندن و نوشتن بودم و اما حالا اگر چيزي براي ارائه دارم، از همان آثاري است كه در سالهاي 46 تا 72 نوشتهام. حالا اگر چيزي مينويسم، از همان نوشتههايي است كه در انباري نگه ميدارم.
او در پاسخ به اينكه آيا در سالهاي دههي 40 رغبتي براي ارتباط با محافل ادبي داشته يا خير، توضيح داد: از همان اوايل زياد به محافل علاقهاي نداشتم و بيشتر زندگي و عشق برايم مهم بوده است تا روابط محفلي.
او همچنين يادآور شد كه مدتي علاقهاش فيلمنامهنويسي بوده است و گفت: فيلمنامههايي را تأليف كردهام كه به كارگردانها ميفروختم؛ به دليل اينكه براي فيلمنامههايي كه بدون ذكر نام نويسنده، فيلم بر اساس آن ساخته ميشد، پول بيشتري ميدادند؛ از جمله فيلمنامهي سريال «روزي روزگاري» را من نوشتم كه به تلويزيون فروختم؛ اما خودم نخواستم كه نامم به عنوان فيلمنامهنويس بيايد.
كريمپور از حسينقلي مستعان، جواد فاضل، چارلز ديكنز و ويكتور هوگو به عنوان نويسندگان محبوبش ياد كرد و گفت: كتابهاي «غرش توفان» الكساندر دوما، «آرزوهاي بزرگ» چارلز ديكنز و «بينوايان» ويكتور هوگو رمانهايي است كه دوستشان داشتم و زير بالشم بودهاند. در واقع من رئاليستها را بسيار دوست دارم.
او در پايان در واكنش به آنچه عليه جريان داستاني عامهپسند شكل گرفته است، اظهار كرد: قطعا استقبال مردم از آثارم برايم مهم است و تشويقهاي آنها مرا به نوشتن واداشت و اگر يكي دو اثر اولم به فروش نميرسيد، دنبالهي كار نوشتن را رها ميكردم. واقعيتش من هنوز هم نفهميدهام عامهپسند يعني چي؟ يادم هست كه از هوشنگ گلشيري پرسيدم چطور است كه كتابهايي كه تو مينويسي، به يكي دو چاپ ميرسد؛ اما كتابهاي من و حاج سيدجوادي به چاپهاي متعددي ميرسد و او گفته بود كه پفكنمكيخور در ايران زياد است. در حاليكه اين حرف درست نيست و من ميبينم كه آثارم را از كسي كه سواد خواندن و نوشتن را از نهضت سوادآموزي ياد گرفته است، تا استاد فارغالتحصيل از دانشگاه ميخوانند. خب طبيعي است كه كتاب خوبي است. اما اينكه كلمات قلمبه سلمبه استفاده كنيم و اظهار فضل كنيم، اين عامهپسند نيست. يادم ميآيد زندهياد محسن نوربخش، رييس سابق بانك مركزي، ميگفت براي خواندن كتاب تو سر كار نرفتم و يا در جعبهي آثار يك فرد مكانيككار، كتابم را ديدم. گفت، با اين اثر كتابخوان شده است. اينكه ميگويند عامهپسند، واقعا نميدانم يعني چه؛ كتاب براي عامه و عموم مردم است.
به گزارش ايسنا، «بهانه اي براي ماندن» حسن كريمپور در 344 صفحه با قيمت 7000 تومان از سوي نشر آموت منتشر شده است.
در معرفي ناشر از اين نويسنده آمده است: «كريمپور پس از «درماندگان عشق»، رمان معروف «باغ مارشال» را نوشت كه خيلى زود اين رمان به شهرت رسيد و نويسنده را واداشت جلد دوم و سوم آن را نيز بنويسد و در آيندهي نزديک در انتشارات پنگوئن در انگلستان به چاپ ميرسد.»
خوابى در هياهو، نقشى بر تصوير ديگر، خيال عشق، وسوسهي خانه مادربزرگ، باغ رؤياها، من محكوم مىكنم، كيش گمكردگان، مرهمى بر زخم كهن، از ديارى به ديار ديگر و آن سوى نيزار، رمانهاى ديگر حسن كريمپور (متولد 1327 در سعادتشهر شيراز) هستند.
در آيندهاي نزديک نيز رمان «خانهي روبرو»ي اين نويسنده از سوي نشر آموت منتشر خواهد شد.
کد خبر: 24094
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdci5uar.t1a532bcct.html