محمد معتمدی در گفتگو با هنرنیوز؛
مردم دنیا از شنیدن موسیقی ایرانی شگفت زده میشوند!
25 خرداد 1392 ساعت 10:30
معتمدی درباره جایگاه جهانی موسیقی ایرانی گفت: این گونه موسیقایی برای همه شنوندگانش تازگی دارد!
محمد معتمدی که بارها به همراه گروههای مختلف موسیقایی در کشورهای مختلف به اجرای آواز ایرانی پرداخته، درباره نگاه دنیا به موسیقی ایرانی و تفاوتهای ایران با دنیا در معرفی موسیقی ملی به سوالات ما پاسخ داد.
شناخت دنیا از موسیقی ایرانی در چه سطحی قرار دارد؟
در قیاس با کشورهای پیرامون ما از جمله هند و پاکستان که موسیقی خود را به دنیا معرفی کردهاند؛ موسیقی ایرانی در دنیا ناشناخته است. در واقع موسیقی ایرانی محجور مانده. البته هنرمندانی نیز حوزه موسیقی ملی و معرفی آن به دنیا تلاش کردهاند. هنرمندانی چون شهرام ناظری، حسین علیزاده و کیهان کلهر کارنامه خوبی در حوزه معرفی موسیقی ایرانی در جهان دارند. اما حضور بینالمللی موسیقی ملی ایران آنگونه که باید همهجانبه نبودهاست. تعداد محدودی از هنرمندان ایرانی پای در عرصه بینالملل گذاشتهاند. جالب اینجاست که وقتی کنسرتهایی از موسیقی ایرانی در نقاط مختلف دنیا اجرا میکنیم؛ گویی مردم نغمهای تازه با قابلیتهای زیبایی شناسانه مسحور کننده میبینند؛ گویی چیزی تازه میشنوند که پیش از این وجود نداشته. در صورتی که این موسیقی داری هزاران سال قدمت و پیشینه است. نگاه مردم دنیا به این موسیقی متوجه قدمت و تاریخ این موسیقیست. بسیاری از مردم خارجی شنونده موسیقی ایرانی متأثر میشوند که چرا تا کنون این گونه موسیقایی را نشناختهاند. موسیقی ایرانی پتانسیل بالایی برای جذب مخاطب از میان ملل مختلف دارد. شاهد این مدعا رادیو فرانسه است که از میان تمام گونههای موسیقی سراسر دنیا جایزه سال خود را به آواز ایرانی اعطا میکند و این نشان دهنده جذابیت موسیقی ایرانی و قابلیت آن برای جذب مخاطبان غیر ایرانی دارد. اما متأسفانه نتوانستیم به خوبی مسئولیت خود را در قبال معرفی و افزایش شناخت مخاطبان از موسیقی ایرانی به درستی انجام دهیم. کشوری چون جمهوری آذربایجان با وجود آنکه موسیقی خود را از ایران وام گرفته و جزئی از جغرافیای فرهنگی ایران است؛ در بعد بین المللی بهتر از ایران ظاهر شده و با وجود آنکه موسیقی آذربایجان بخشی از موسیقی ایران است؛ این کشور در معرفی موسیقی خود بهتر از ایران عمل کردهاست. به اعتقاد من موسیقی ایرانی راههای نرفته و ظرفیت های استفاده نشده بسیاری در حوزه بین المللی دارد که امیدوارم در آینده مد نظر قرار گرفته شود.
گروه «سیلک» که امروز در آن فعالیت میکنید نیز بر این اساس شکل گرفته؟
هدف از تشکیل گروه سیلک که امروز در آن فعالیت میکنم ایجاد گفتگوی موسیقایی میان موسیقی ایرانی و موسیقیهای سایر ملل است. امیدواریم در رهگذر این گفتگوی موسیقایی و به بهانه قرار گیری در کنار موسیقی ملل مختلف؛ موسیقی ایرانی را به حد استطاعت به دنیا معرفی کنیم.
موسیقیهای گروه «سیلک» موسیقیهایی تلفیقی هستند؟
موسیقی مد نظر ما را نمیتوان تلفیقی برشمرد. چراکه موسیقیهای کاملاً متفاوت قابلیت ترکیب ندارند و ترکیبشان برای هر دو گونه اشتباه به حساب میآید. تلفیق دو گونه متفاوت موسیقایی از دو خواستگاه مختلف به معنای مسخ آن دو گونه و تغییر ماهیت هر دو آنهاست. در این مسیر هر دو گونه دچار تحول میشود و هویت خود را از دست میدهند. به باور من گفتگوی موسیقایی نسبت به تلفیقی عنوان بهتریست. در واقع هدف ما برقراری دیالوگیست که کمک میکند تا هر دو گونه موسیقایی پارامترهای هویتی خود را حفظ کنند و تا جایی تلفیق شوند که به اصالتهای موسیقایی آنها آسیبی وارد نشود.
چرا هنرمندان در مرتبه هنری خود به سطحی متوسط اکتفا میکنند؟ آیا بزرگترین مشکل موزیسینها عدم حمایت است که سبب دلزدگی و سرخوردگی آنها میشود؟ یا عامل دیگری در پس این موضوع نهفته است؟
تحولات موسیقی با تحولات اجتماعی ارتباط مستقیم دارد. جامعه ما به نوعی تجملگرایی گرفتار آمده. به هر روی یک موزیسین پیش از آنکه هنرمند باشد عضوی از جامعه است و در واقع هنرمندان از معناگرایی به نوعی مادیگرایی سوق پیدا کردهاند. مشکلات اقتصادی نیز مزید بر علت است. چراکه مبادرت به فعالیت هنری همزمان با تامین هزینههای معاش یک خانواده کاری دشوار است. در حالی که مدعی هستیم در جامعه امروز سیستمی فرهنگی برقرار است؛ فعالیت فرهنگی با مشکلات و موانع متعددی روبروست. در واقع اگر سیستم یک جامعه فرهنگیست؛ باید مردم بتوانند به واسطه مشاغل فرهنگی امرار معاش کنند. اما امروز کسی را سراغ نداریم که با شغلی فرهنگی امرار معاش کند. پس این نشان میدهد که سیستم فرهنگ در جامعه ما دچار اشکال است. اگر یک فعالیت فرهنگی درآمدزا نباشد؛ هیچکس به دنبال فعالیت فرهنگی نخواهد بود. به باور من مشاغل هنری باید درآمد زا باشد و دغدغه مادی را برای یک خانواده تامین کند. از سوی دیگر سکون موسیقی ایرانی در سطح متوسط، به لحظه ورود هنرمند به بازار نیز مرتبط است. به محض آنکه هنرجو به درجهای از توان میرسد که قادر است به کمک حامیان مالی خود به فعالیت دست بزند؛ به بازار ورود پیدا میکند و توسط حامیان مالی خود به جامعه معرفی میشود و چون به سطحی از شهرت و تعدد مخاطب میرسد؛ دیگر به فکر تعالی هنری نخواهند بود. در سال های اخیر به همین سبب افرادی به جامعه معرفی شدند که قابلیت چندانی برای معرفی ندارند. در نتیجه هنرمندان برجستهای که به نوعی از حمایت محروم بودهاند از توجه نیز مغفول ماندهاند و صدایشان به گوش مخاطب نرسیدهاست. باز هم بر این نکته تاکید میکنم که بخشی از تقصیر را بر گردن جامعه می دانم گرچه غرق شدن جامعه در مسائل اقتصادی که اقتضای روز است. از سوی دیگر نمیتوان دولت را بی تقصیر دانست. چراکه امکان اشتغال از جانب هنر دغدغه دولت نیست.
در حالی که بسیاری از کشورهای غربی که میتوان آنها را نماینده جامعه سرمایه داری دانست؛ برای هنرمند امکان امرار معاش از طریق هنر را فراهم آورده اند؛ در حالی که در جامعه ما چنین امکانی وجود ندارد. در کشورهای غربی گاه تنها با تولید یک اثر موسیقایی برجسته میتوان به ثروت انبوه رسید در حالی که در ایران وضع بدین منوال نیست. در کشور ما حتی با وجود یک عمر فعالیت فرهنگی نمیتوان به امنیت مالی رسید. در واقع فعالیت فرهنگی در کشور ما شغل محسوب نمیشود. در حالی که شغل های ماتریالیستی در کشور ما درآمدزاست و همین عامل سبب شده که چرخ موسیقی ما پنچر و حرکت آن معیوب و بیمارگونه باشد.
کد خبر: 59564
آدرس مطلب: http://www.honarnews.com/vdci5waw.t1a3q2bcct.html