گلهای رنگارنگ، برنامه شماره...
شاید در فضای موسیقی بسته زمان قاجار که این هنر محدود به اندرونی کاخها و مراسم شاهان بودعده ای از فرنگ برگشته بتوانند موسیقی را از اندرونی و دالان خانهها بیرون بکشند و به متن جامعه بیاورند.
وحید استرون. در فضای که کلنل علی نقی خان وزیری، روح ا..خالقی، قمر الملوک وزیری و امثال ابوالحسن صبا، موسیقی را به متن جامعه آوردند و علی نقی خان وزیری اولین هنرستان موسیقی را پایه گذاری کرد کسی فکر نمی کرد که فرزند حسن پیرنیا که از رجال قاجار بود، هنر موسیقی ایرانی را به نوعی به اوج برساند. داود پیرنیا به واسطه پدرش که شخصی با نفوذ و خوشنام بود در محافل و مجامع سیاسی و ادبی رفت و آمد داشت و با اکثر شخصیتهای نامدار و نویسندگان و موسیقی دانان دوره خود دوست بود و خود این امر باعث شد که او تهیه کننده برنامه رادیوی گلها از رادیو ایران باشد و هنرمندان دور هم جمع کرد تا آن ها تاریخ ساز موسیقی ایرانی باشند.
شکوفه زدن گلها به گفته رحیم معینی کرمانشاهی، (ترانه سرای شهیر برنامه گلها) پیرنیای مغرور زمانی که ساختمان برنامه گلها در حال ساخت و آماده سازی بود او شخصا بر کار کارگران ساختمانی نظارت می کرد. با این حساسیت اولین برنامه گلهای رادیو ایران(برنامه شماره 101) در سال ۱۳۳۵ به مدت ده دقیقه و با همکاری هنرمندان( احمد عبادی، علی تجویدی و عبدالعلی وزیری) ضبط و پخش شد. برنامهٔ گلها نقطهٔ عطفی در تاریخ فرهنگ و ادب پارسی به شمار می رود که شعر و شاعران و موسیقی و موسیقی دانان را ارزشی والا بخشید. تا آن زمان به دلیل حساسیتهای اجتماعی حاکم بر جامعه در مقابل شعر و آهنگ و موسیقی، این هنر در خفا و پشت درهای بسته تمرین می شد. حتی هنگامی هم که موسیقی در مناسبت های خاص در ملا عام نواخته و اجرا می شد، موسیقی دانان را هم شان و هم مرتبۀ مطربان می دانستند و کسی به ارزش و جایگاه هنری آنان واقف نبود.
اما همکاری و دوستی هنرمندان مانند شاعر، نوازنده و خواننده در کنار یکدیگر باعث شکوفای این برنامه شد و خستگی را از تن مردم کوچه و بازار به در می برد.
این برنامه تا سال ۱۳۴۶ که پیرنیا بازنشسته شد مجموعا بیش از ۱۶۰۰ برنامه با نامهای گلهای رنگارنگ، گلهای صحرایی، گلهای جاویدان، یک شاخه گل وبرگ سبز ادامه داشت و یکی از پر طرفدار ترین برنامه های موسیقی آن زمان بود. پس از پیرنیا رهی معیری، محمد میرنقیبی و جهانبخش پازوکی سرپرستی برنامه گلها را به عهده گرفتند.
گلهای تازههوشنگ ابتهاج شاعر مطرح آن زمان، مسئول برنامه گلها از سال ۱۳۵۱ بود و وی سعی داشت که در کنار ادامه راه پیرنیا را راه خود را مطرح کند و غرور او اجازه نمی داد که او پیرو گلهای پیرنیا باشد، اما بزرگ ترین مشکل ابتهاج نا آشنا بودن او به ساختار موسیقی بود و وی برای این کار از محمد رضا لطفی کمک گرفت و یک شبه گلهای پیرنیا، تبدیل به چاوش شد.اما زمانی که با بازخورد منفی مردم مواجه شد نام گلهای تازه را برای برنامه انتخاب کردند.
دومین کار ابتهاج و با مشورت محمد رضا لطفی آن بود که تعدادی از هنرمندان را از برنامه گلها اخراج و عده ای جوان را جایگزین کردند. این کار به معنای آن بود که تار شهناز جای خود را به ساز عود داد و کمانچه جای ویلون یاحقی را گرفت. اما این کار نیز با مخالفت مردم روبرو شد و هر روز از مخاطبان این برنامه کاسته می شد تا جای که ابتهاج مجبور به دعوت مجدد از هنرمندانی مانند گلپا ، یاحقی ، شهنازی و .. شد اما برخی به خاطر دل شکسته شان هیچ گاه دیگر باز نگشتند.
البته در دوره گلهای تازه نمی توان از شکوفای هنر هنرمندانی مانند منصور نریمان، فرهاد فخرالدینی، محمد رضا شجریان( سیاوش شجریان)، کوروس سرهنگ زاده و... به راحتی گذشت، تعدادی از این هنرمندان که سابقه هنری گذشته را نیز داشتند اما در برنامه گلهای تازه کارهای مورد قبولی را ارائه دادند.
برنامه گلها پس از پیروزی انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ از لیست برنامه های رادیو حذف شد ولی نوارهای آن از آن زمان به طور مداوم بین علاقه مندان دست به دست می گشت.
«جین لویسون» کیست؟جین و لئونارد لویسون زوجی که پیش از انقلاب برای فراگیری زبان و ادبیات فارسی از زادگاه شان آمریکا به ایران آمده بودند به مدت شش سال در دانشگاه شیراز در رشته ادبیات فارسی تحصیل کردند ولی بعد از انقلاب ناخواسته ایران را ترک کردند و در حومه لندن ساکن شدند.
با وجود جدایی جغرافیایی این زوج آمریکایی ازایران هرگز از زبان و فرهنگ ایران جدا نشدند و همچون فرزندی دلسوز گنجینه ای از کتب، تصاویر، هنرهای دستی، نقاشی، سفره و آداب ایرانی را در خانه خود حفظ کرده و در همه این سالها در اطراف خود ایرانی کوچک ساخته اند
جین لویسون که در دهه گذشته برای جمع آوری برنامه گلها بارها به ایران و کشورهای دیگر سفر کرده و برای یافتن آنها خانه به خانه رفته است، می گوید که ایرانیها از اهل موسیقی تا علاقه مندان موسیقی همه به علت عشق و علاقه ای که به این برنامه داشتند همیشه با آغوشی گشاده از او استقبال می کردند و برنامه هایی را که داشتند در اختیار او قرار می دادند
در مقدمه سایت گلها، جین لویسون به تاثیر برنامه گلها بر جامعه آن زمان ایران اشاره می کند و می گوید: بهبود منزلت اجتماعی اهل موسیقی که تا آنزمان به عنوان "مطرب" تحقیر می شدند، پذیرفتن خوانندگان زن که تا آن زمان به سختی در زمره هنرمند محسوب می شدند، معرفی شاعران زن تاریخ ایران که در محافل عمومی معمول نبود و بردن شعر و ترانه به خانه ها ی ایرانیان که با رادیو ممکن شد و در جامعه آنروز که حدود ۸۵% بیسواد داشت تاثیری ژرف گذاشت. علاوه بر همه اینها به گفتۀ او برنامه گلها باعث تحولی ویژه در موسیقی ایرانی شد
میان موسیقی دانان نیز برنامهٔ گلها باعث ظهور انقلابی نو-کلاسیک گشت که در طی آن بسیاری از شعرهای مشهور شاعرانِ عهد قاجار، همچون عارف قزوینی، شیدا و درویش خان، بازبینی و توسط هنرمندانِ تازه دوباره اجرا شد. این برنامه ها همچنین منجر به کشف دوبارۀ ژانرهای اصیل موسیقی ایرانی شد.
تحقیقات وسیع و عمیق جین لویسون در برنامه گلهای رادیو ایران و میسر کردن استفاده از آن در رسانه ای مدرن قطعا کمکی بزرگ به نگهداری گنجینه ای دیگر از فرهنگ ایران است که سالها بود از نظر رسمی به فراموشی سپرده شده بود. این نوآوری به جز بیدار کردن وجدان فرهنگی کشور برای توجه بیشتر به گوشه های فراموش شده فرهنگ ایران، زمینه ای است که پژوهش های بعدی در زمینه های موسیقی و شعر را بسیار آسانتر می کند. علاوه بر آن این ابتکار چراغ راهنمای پژوهش های بعدی با استفاده از رسانه های مدرن است که یافته های علمی و نتایج آنرا را به خارج از دنیای آکادمیک می برد.
همچنین در مورد هر یک از دست اندر کاران برنامه ها از شاعر و خواننده و نوازنده و آهنگساز تا گوینده و صدا بردار شرح حال کوچکی تا حد امکان تصاویری از آنها به آسانی در دسترس کاربران قرار می گیرد. علاوه بر آن ترانه های برنامه ها نیز به صورت نت موسیقی نوشته شده و با عضویت رایگان در این صفحه قابل دسترسی است.
جین و همسر او لئونارد لویسون شاید به خاطر علاقه خاصی که به شعر فارسی و جنبه های فلسفی و عرفانی آن داشته اند، دست به چنین ابتکاری زده اند. چنان که آنها در معرفی برنامه گلها می نویسند جامعه ایران در دهه های گذشته به ارزش این برنامه ها به درستی پی نبرده بود.
فروش گلها با تم سرقتدر پایان این گزارش باید اشاره داشت که یکی از مشکلاتی که این روزها باعث ناراحتی هنرمندان سالخورده برنامه گلها شده است فروش آثار برنامه گلها توسط فرزند داود پیرنیا است. بدون شک خلق آثار زیبا در برنامه گلها بدون مدیریت داود پیرنیا میسر نبود اما این بزرگ مرد، تهیه کننده برنامه گلها بود و نه مالک آن. متاسفانه این روزها فرزند پیرنیا با فروش آرشیو گلها و تبلیغات وسیع در شبکه های ماهواره ای سعی در نادیده گرفتن هنرمندان دارد. امروزه اکثر هنرمندانی که دیگر پا به سن گذاشته اند از این موضوع گله دارند و می گویند: که این برنامه حق ما نیز هست و فروش آثار سرقت در روز روشن است چون حتی تهیه کننده برنامه نیز حق فروش آرشیو برنامه را ندارد.